امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما

#11
افرین
whatever
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
آگهی
#12
این ک چیزی نی ما ی کارایی میکنیم ک نگو...WinkTongueTongueTongue


البته یبار ضایع شدیم آخه کلی سوزن آورده بودیم تو کلاس همرو به پشت کردیم تو صندلی وقتی که معلممون اومد نشست رو صندلی هیچی نشد خلاصه هی پاشد و نشست دیدیم هیچ اتفاق خاصی نمیفته بعدش پاشدیم بریم ببینیم چ خبره ک دیدیم همه ی سوزنا کج شدهBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
.
.
.
.
البته از وزن زیاد معلمUndecidedUndecided
دنیا مال مااااااااااااااااااااااسWink
پاسخ
 سپاس شده توسط خانومي ، ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥ ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫
#13
ممنون.....

ولي زيادباحال نبود.....Undecided
خـــدایا پرسشی دارم .....
رها کن آســمان ها رآ، بیــآ اینجا قضاوت کن
بـــــبیـــنم در زمین یک مرد پیدا میکنی یا نـــــه؟
تو هم مثل همه امروز و فردآ میکنی یا نــــه؟
بندگـــآنت را از ننگ آدم بودن و بیهوده فرسودن
مٌبـــَرآ میکنی یا نـــــه؟
بـــــــرآی آخــــــرین پرســــش .....
قیـــــآمت را بـــــگو، مردآنـــــــه، برپا میــــــکنی یا نـــــه؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
#14
(19-02-2014، 15:00)اشکان پیشرو نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
عزیزم این کارا رو ما دوره ی بچگی واسه دست گرمی انجام میدادیم Big Grin بذار چند خاطره فقط از دوره دوم دبیرستان بگم تو هم برو امتحانشون کن Big Grin البته خلاصه میگم چون زیادن!
1-یه روز چندتا بمب بد بو اورده بودیم که با دوستان بریم تو اتوبوسا بزنیم خلاصه سر کلاس بودیم که فهمیدیم قراره معلم انگلیسی بپرسه ما هم یه ابتکار زدیم چندتا از این بمبارو سر کلاس ترکوندیم اوه اوه یک بوی فاضلابی میدادن که نگو خلاصه معلمه رفت به مدیر گفت بیاین ببین اینا چه غلطی کردن ...مدیرم اومدو ما هم شروع کردیم انکار کردن که اقا چاه فاضلاب مدرسه خرابه بوش پیچیده تو کلاسه ما به ما هیچ ربطی نداره Big Grin و مدیر است دیگر گاهی دلش می خواد دو نمره از معدل کم کندBig Grin
2-یه روزم چندتا توپ پنت بال اوردیم سر کلاس یه زنگ تفریح با بچه ها زدیم تو سر کله همدیگه حسابی هم خودمون هم دیوارا و هم تخته رو رنگی کردیم حالا جالبیش اینجاست معلم اومد سرکلاس و می خواست با تخته پاکن رنگایه رویه تخته رو پاک کنه البته از معلم عربی هم توقع بیشتری نمیشه داشتBig Grin
3-رفتیم دفتر مشاوره که چند نفر دورش بودن و خلاصه سرش شلوغ بود رویه یکی از میزا هم نون پنیر و سبزی بود منو دوستامم گرسنه بودیم خلاصه اونا سریع یه لقمه کردیم بعدم رفتیم سراغ بلند کردن وسایل دفتر Big Grin یه چندتا سیم و کابل و یه چندتا خودکار و یه موس برداشتیم بعدم اومدیم مانیتور و کیس کامپیوترو ببریم که دیگه دیدیم نمیشه جایی قایمشون کرد برا همین بیخیال شدیمBig Grin
4-نزدیکای چهار شنبه سوری بود ما هم که جیبا پره ترقه تو مدرسه رو حیاط هی ترقه میزدم یا مینداختیم تو کلاسا یا برای اینکه نفهمن از کدوم کلاس این کارو میکنن میومدیم تو سالن میزدیم تا صدا بپیچه حتی چندتا هم تو دفتر انداختیم خلاصه نتونستن مارو پیدا کنن یه دفعه از تو بلند گو گفتن مگه عروسی مادرتونه ما هم دیگه دیدیم موضوع ناموسی شد بیخیال شدیم!
5-یه بارم که سرکلاس داشتیم پاسور بازی میکردیم که اومدن گرفتنمون بعدم بردن دفتر اونجا هم که دیگه..... حالا بگذریم گفتن ندارهcryingBig Grin
6-یه روز که برف اومده بود ما رفته بودیم زنگ تفریح برف بازی وقتی هم که برف خورد منو و دوستام برفارو جمع کردیم و گذاشتیم تو جیب کاپشن و شلوار و خلاصه بردیم سر کلاس زدیم به همدیگه و تو درو دیوارو تخته و صندلی معلمو ...همه جارو خیس کردیم حتی بعضی برفا گلی بود برا همین رو تخته گلی شده بود....این معلمم تا اومد دید اینجوریه گفت برن مدیرو خر کنن...این مدیرم تا اومد اعصابش خورد { آخه چند روز بود پشت سر هم مورد داشتیم!} یه هو گفت شما خجالت نمیکشین چند وقت دیگه باید برین دانشگاه نگاه کن امگار شاشیدن تو کلاسBig Grin مدیرمون کمی بی ادب و اعصاب خورده دیگه
 7- یه روزم که ریختن تو کلاس واسه گشتن کیف ها حالا چیزایی که پیدا کردن فاجعه بود.... کول دیسک و بازی و فیلم که فک کنم خاک بر سری بودنBig Grin قرصایه ضد بارداری و یه دوتا چیز دیگه که روم نمیشه بگمBig Grin حتی یه شورتم تو کیف یکی از بچه ها که کاربردشو خودمم نمیدونم و چند نخ سیگارBig Grin
خلاصه اینا فقط چندتا مورد کوچیک بود از امپراطوریه مدرسه امامBig Grin شما و گروهت هم باید جلوی ما فرش قرمز بندازین آره دیگه تو شیطونی پرچم پسرا بالاست و دیگر هیچHeart
الان یه سوال بزرگی تو ذهن منه قرص زد بارداری تو کیف شما چ نقشی داشت دقیقااااااااااااااااا؟؟؟؟
چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما 2
پاسخ
 سپاس شده توسط ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫
#15
والا من یکی به شخصه انقدر خراب کار بودم که...یعنی سال سوم راهنمایی ناظممون موقع تحویل کارنامه بهم گفت برو که دیگه از دست راحت شدمAngryمنو میگی خیلی شیک ومجلسی گفتم نگران نباشید خواهرم امسال میاد تو همین مدرسه جاما پر میکنهBig Grinحالا حساب کن چهره ناظم چه شکلی شده بودaah
یه بار همین ناظمه شکل روپوش ما لباس پوشیده بود قدشم کوتاه ماهم داشتیم تو حیاط اب بازی میکردیم فکر کردم یکی از دوستامه پشتش به من بود با شیلنگ توالت هرچی اب بود پاشیدم روش اصلا وقتی برگشت سنکوب کردم قیافش برزخی شده بود25r30سریع دویدم تو دستشویی درم بستم امدم بهم میگه بیا بیرون تا نیومدم تو میگم خانم اجازه ما کارمون تمام نشده تموم شد خودمون میایم بیرون گفت مگه داری چه کار میکنی گفتم وا خانم همه تو دستشویی چه کار میکننBig Grinحالا این حرص میخوردا هرکاریم کرد نتونست منو بکشه بیرون اخرم گفت نیم ساعته منو علاف خودت کردی بیا بیرون کاریت ندارم Tongueگفتم خانم ما که نیم ساعت این تو موندیم یه ساعت دیگم روش بذار این زنگ ریاضی تموم بشه میام25r30اخرم خسته شد رفتBig Grin
اصولا اردو میخواستن بچه ها رو ببرن منو به نحوی میپیچوندن شده زنگ میزدن خونه میگفتن فردا مدرسه تعطیله در این حد...من یه هفته مریض بودم حالم خوب نبود مدرسه نرفتم اینام بچه ها را میخواستن ببرن اردو دوستام زنگ زدن گفتن خودتو برسون چهارشنبه اردو داریم چهارشنبه صبح رفتم دم در مدرسه ناظممون میگه تو اینجا چیکار میکنی مگه مریض نبودی:N56: اصلا بنده خدا داشت قش میکرد من دیدم این هنوز تو شکه سریع رفتم سوار یدونه از مینی بوسا شدم ناظمه تا 1 ساعت داشت دنبالم میگشت بفهمه من تو کدوم نشستم که منو کنترل کنه پیدام نکرد25r30بسی حال داد این قایم موشک بازی خلاصه جاتون خالی ما را بردن تو یه باغی مثلا اردو... ماهم رفتیم اون ته ته باغ همچین که نشستم بچه ها گفتن بریز بیرون اون کیفتو مخلفات کیفم چیا بود میگم یاد بگیرین تو این کیف مدرسه چیها که جا نمیشه25r301-ازین قلیون مسافرتی ها با امکانات ژل اتشزا و...2-ورق3-موبایل این اصلا نباشه نمیشه4-4نداره دیگه کیف مدرسست ساک مسافترتی نیست کهSleepyهیچی جاتون خالی ما نشستیم به قلیون کشیدن و اهنگ گوش دادن یکی از بچه ها لب تاپم اورده بود دیگه ما دیسکو راه انداخته بودیم همچین قرش میدادن انگار تا حالا نرقصیدن245تو این هیرو ویری دیدیم داره یه صدا از اون دور میاد ناظمه امده بود دنبالمون صدامون میکرد ولی پیدامون نمیکرد ما لابه لا درختا بودیم یکی از این بچه خنگا یهو نه گذاشت نه برادشت گفت خانما ما اینجاییم بیایین ببنید داریم چه حالی میکنیم یعنی قیافه بقیه بچه ها دیدن داشتا55این ناظمه ما هم نمیدونید با چه سرعتی دوید سمت ماها مارو میگی هرکی یه طرف دویید منم هنوز تو شوک بودم دیدم الان 3 میشه درختا گرفتم رفتم بالا اقا این ناظمه امد دید این جا همه چی هست الا دانش اموز بلند شروع کرد داد زدن گیرتون بیارم انضباط صفر نفری 3 روزم اخراج منم هول یهو امدم پایین گفتم خانم واقعا3روز اخراجمون میکنید25r30تازه فهمیدم چی شد شروع کردم دویدن این ناظمم با اون هیکلش دنبالم میدووید از اینطرف این بچه ها از مخفی گاهشون امدن بیرون دارن منو تشویق میکنن25r3025r30یعنی صحنه ای بود بسی دیدنی اخرم بدبخت به نفس نفس افتاد نشست گفت یکی یه اب بهم بده نفسم بالا نمیاد حالا ما همه چی داشتیم الا اب اینم هی سرفه اش شدیدتر میشد دیگه رفت که بره... یکی از بچه ها هول کرد شیشه قلیونا اورد گذاشت لب دهنش هیم به زور به این بدبخت اب میداد ما را دیگه نمیشد از رو زمین جمع کرد25r3025r30حالش که خوب شد امد یقه منو گرفت گفت من که میدونم همه این اتیشا از گورتو بلند میشه یه حالی ازت بگیرم Angryمنو میگی خیلی مظلومانه گفتم خانم اجازه به خدا شیطون گولم زدBig Grinاینم خدایی منو خیلی دوست داشت دیگه از لحنم خندش گرفت ترکید از خنده اخرم مجبور شدیم وسایلا رو جمع کنیم بریم تو مینی بوس  همچین که رسیدم تو مدرسه احضار شدم اول از همه قلیون نازنینم پررررربعدم به جای اخراج حکم سرایدار مدرسه را به مدت یه هفته داد بهم همچین در عرض یه هفته از من کار کشید کل مدرسه را برق انداختمDodgyاین یه هفته که تموم شد بهم گفت برو بلکه ادم شی منم گفتم خانم میشه قلیونمونو پس بدیدBig Grinچنان دادی سرم زد2mo55من گفتم وا خانم چرا داد میزنید به خاطر یه قلیون خوبه موبایلمو نگرفتید انگار من از دادتون میترسن والا:306: بعد تازه فهمیدم چی گفتم در رفتم ولی چه فایده مجبور شدم یه هفته دیگه سرایداری کنم سرایداری کردنمم دیدنی بود همچین با جارو گیتار میزدمc24که هی بماند...عجب روزگاری داشتیما:4chs: کلا منو به عنوان اسطوره میشناسن هنوز کسی به اندازه من نتونسته گند بزنه اخراجم نشه دیگه زیاد دوستم داشتن اخراجم نمیکردن دیگهBig Grin همچین در مواقعی که کار بیخ پیدا میکرد میشدم گربه شرک که دل سنگم اب میشد چه برسه به ناظممون اخرشم یه تعهد میدادم خیلی شیک میرفتم سر کلاسWink
Heartدوستت دارم هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد...
قیمتی دارد که هر کسی توان پرداختش را ندارد...

جمله ی کوتاهیست که هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد...Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
#16
خیلی زیاد بودDodgy
خب یک خاطره تعریف میکردیDodgy
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
آگهی
#17
ای مافیا ای دسته خلافکار ای شرای کلاس
   دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پیام ناشناس

      / (•◡•) \
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
#18
به خدا ما تو عمرمون این کارا رو نمیکردیم 
فقط یه بار گچ رو زدم تو کله معلم
یه بار دوستم صندلی معلمو چسب کاری کرد و باحال تر از همه
یه بار سر امتحان یه سوال نمیدونستم ورقمو با شاگرد اول کلاس از راه ÷رت کردن موشک عوض کردم
کاش زود همدیگرو قضاوت نکنیم .

برای "تشکر کردن" و یا گفتن"خوب و  جالب بود" از دکمه سپاس استفاده کنیدSmileBig Grin
پاسخ
 سپاس شده توسط ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥
#19
جالبه ......
پاسخ
#20
ما کلاًتو کار تقلبیم اینا چیزی نیس که



چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما 2چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما 2




پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان