نظرسنجی: دوست دارید از این داستانا براتون بذارم ایا؟
این نظرسنجی بسته شده است.
اره
90.00%
27 90.00%
نه
10.00%
3 10.00%
در کل 30 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن)

#1
Heart 
نقل قول از onedirection1d
سلام...الان اگه منو بزنید حق دارین
داستان امروز خنده داره چون دلیل داره شخصیت جدید میاد تو داستان و اون شخصیت جنی هست...

امیدوارم دوس داشته باشین


این قسمت: ببخشید شما چه کاره این؟؟؟؟؟


صبح زود هری با صدای تلفن بیدار میشه

هری خواب الود از زیر پتو جواب میده - خیلی نفهمی..الان زنگ میزنن...حالا کی هستی؟؟؟

منیجر- صبحتون بخیر اقای استایلز

هری سریع از جاش میپره- س...س..سلام خوبین؟

منیجر- ممنون...مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم؟؟؟

هری- هان؟؟ چی؟؟؟ نه...بفرمایینConfused

منیجر- امروز یه دختر خانومی میاد همتون اماده باشین...خودش توضیح میده همه چیزو...

هری- بل...الو..الو....(هری زبونشو میگیره سمت گوشی) زبون درازی میکنه و گوشی میزاره و با خودش میگه " تو که میدونی بد موقع هست چرا زنگ میزنی...مرض داری...نیمه کچل" اینو میگه دوباره میفته رو تخت



(شرمنده من هرکاری کردم نتونستم عکس بزارم...حتی افزودن تصویر هم زدم...نشد...حالا خودتون ببینید.کسی بلده بگه چرا من نمیتونم چون هیچ کادری نمیاد تا من بزارم.....Sad
لویی میاد تو اتاق با لا سری هری...

لویی- کی بود؟

هری دستشو از جلوی چشاش بر میداه و به لویی نگاه میکنه- ملکه عذا
Big Grin

لویی- اهان منیجر زنگ زده بود...خب چی میگفت؟

هری- گفت یه دختره میاد که خودش میگه کیه...

لویی- دختر؟؟؟::cool:

هری- جمع کن خودتو بابا...وقتی اون غذاب میگه دختر بدون دختره شلوارمونو میکشه رو سرمون Undecided
لویی- حالا بیا پایین گشنمونه...تا نایل بیدار نشده یه چیزی بخوریم....Big Grin
طبقه پایین سر میز

زین- خب این دختره چی کارس؟

هری- نمیدونم بابا گفت میاد خودش میگه

ساعت سه بعد از ظهر ایفون زنگ میخوره یه دختر زیبایی میاد داخل خونه. میره جلو میز میشینه و به پسرا نگاه میکنه

هری لیام لویی زین نایل- :N56::N56::N56::N56::N56:جنی- سلام من جنی هستم و مدیر زمان بندی کاراتون هستم

هری- شما تاج سری:cool:
جنی- اونو بعدا بهت میگم...من اصلا شوخی ندارم و از تعریفات مدیرتون فهمدیدم خیلی کارا دارم باهاتون

نایل- شما اشپزی هم بلدی؟

جنی- چطور؟

نایل- همینطوری...Big Grin

زین- اتاق هم تمیز میکنین؟؟؟

جنی- این سوال ها چیه؟؟ :297:
زین- خب مگه قرار نیست اینجا زندگی کنی؟؟؟ باید کارامونم بکنی دیگه

جنی- Angry بلند میشه میره طرف زین...انگشتشو میگیره طرف زین..." کور خوندی اقای مالیک...برای تو یکی که خوب دارم."

جنی اتاق ترک میکنه و لویی سریع میگه: دلش کتک میخواد...بچه باید یه کاری کنیم...این بمونه بدبخت میشیما

نایل- موافقم...باید نقشه بکشیم....

لیام- اره بابا این بمونه همه چی میشه سر وقت دیگه از پیچوندن مصاحبه ها و خوابیدن تا لنگ ظهر خبری نیست

پسرا میرن زیر زمین مخفیشون و پشت صندلی هاشون میشینن



لیام- خب نقشه چیه....؟؟؟؟

لویی- الان میگم...خب ما 5 نفریم و این خونه فقط 5 تا اتاق داره...خب جنی مجبوره هر شب بیاد تو اتاق یکی از ماها...نقشه ما میشه 5 شب سرنگونی جنی...

نایل- خب الان چی کار کنیم؟:297:
لویی- همش به غذا فکر میکنی که شدی این...داری میشی شبیه سیب زمینی...ببین سیب زمینی از هنر هات استفاده کن

نایل- :297:..یعنی بخورم؟؟؟

لیام- نه...بو راه بنداز

نایل- اهان....اون که نگران نباشید...دارم براش...

هری- شب اول بگین بیاد تو اتاق من...میخوام براش قصه بگم....:vil:
پسرا بلند میشن میرن بالا و شب میشه و جنی میاد تو حال و به پسرا نگاه میکنه

هری- جونم؟؟

جنی- من کجا باید بخوابم؟؟؟

هری- ور دل من تو اتاق من

جنی- تو خوابت ببینی استایلز...6 اتاق من کجاست؟؟؟

زین- من فقط 5 تا اتاق داریم...باید بری تو یکیش...تازه داریم بهت لطف هم میکنیم(زین چاشو میچرخونه_همون چشم غره_برمیگرده تلویزیون نگاه میکنه)

جنی- باشه...اقایون وقت خوابه(میره تلویزون خاموش میکنه)

لیام- ما الان نمیخوابیم

جنی- الان میخوابین...شب خوش

همه میرن و پسرا هم میرن تو اتاق زین همگی جز هری چون میکروفون کار گداشته بودن تو اتاق هری تا بفهمن چه خبره

تو اتاق هری

جنی- این چیه؟

هری- تخت منه



جنی- واقعا؟؟؟ خب پس باید رو زمین بخوابی

هری- چرا؟

جنی- چون من رو تخت میخوابم نه تو

هری میاد طرفشو مثل خود جنی انگشتشو میگیره جلو صورت جنی- اینجا اتاق منه و من رو تختم میخوابم

جنی- من رو زمین میخابم

هری- اونم نه

جنی- چرا؟

هری - چون من میگم...جیش بوس لالا...Tongue
جنی هم چاره دیگه ای نداشت واسه همین رو تخت کنار هری خوابید و هری هم سریع لباساشو در اوردو اومد رو تخت دراز کشید

جنی جیغ میکشه- لباست کو؟

هری-Big Grinتو کمد

جنی- بپوششون

هری- من عادت ندارم با لباس بخوابم...(پشتشو میکنه)شب بخیر

جنی و هری میخوابن و پسرا هم تو اتاق زین منتظرن که هری شروع کنه

هری با صدای بلند- گاو...زشت...خرس قهوه ای

جنی بر میگرده طرف هری- تو با کی بودی؟Angry
هری- 25r30 اره بابا توکه کلا خری شک نکن

جنی میبینه که هری داره تو خواب حرف میزنه..واسه همین محل نمیده و برمیگرده

هری- همون دختره که کنار من خوابید بعد صبح دیگه بیدار نشد...ساکت کسی نباید بدونه...

جنی برمیگرده- کدوم دختره؟

هری- همونی که گوشاش مثل خر دراز بود...

جنی برمیگرده و هری با صدای بلد شورع میکنه به خوندن با صدای بد

هری-
Yeah,
I've been watching you all night,
There's somethin' in your eyes
Saying, "C'mon, c'mon,
And dance with me, baby."
Yeah,
The music is so loud,
I wanna be yours now,
So c'mon, c'mon,
And dance with me, baby
.....

جنی با صدای بلند میگه- دیوانه من خوابما...

میبینه که هیچ تاثیری نداره بالششو برمیداره و میره که هری میگه- 25r30 شلوارت پارس...:25r30
وقتی جنی شلوارشو تو ایینه میبینه چیزی نبود برمیگرده میبینه هری خوابه...

صبح میشه و همه پسرا داشتن صبحانه میخوردن که جنی خواب الود میاد پایین

لویی- اقا داره میاد..ساکت Big Grin
نایل- چرا دیر اومدی؟؟؟ مثلا مسئول زمان بندی ما هستیا...

جنی- هری نذاشت دیشب خوابم...

لیام- هری..چرا؟

جنی- تو خواب حرف میزنه

زین- امکان نداره...هری عمرا...

جنی- Angry خودم اونجا بودما...

هری- خب بیدارم میکردی

جنی- بیدار نشدی

نایل- خب امشب بیا پیش من...من حرف نمیزنم...

جنی- باشه

خلاصه دوباره شب میشه و نایل تو اشپزخونه بود با لیام

نایل- وااااااااااای دارم میترکم...دیگه نمیتونم بخورم

لیام- باید بخوری....هرچی لوبیا بیشتر بخوری بهتره...نخود هم بخور

نایل- خب نمیتونم...من همینجوریشم میتونما...لازم به اینا نیست

لیام قاشق میکنه تو دهن نایل- حرف نزن بابا بخور بره

شب تو اتاق نایل

جنی- تو که حرف نمیزنی؟

نایل- نه خیالت راحت

پسرا همگی دوباره تو اتاق زین بودن

تو اتاق زین

هری- مطمئنی میتونه؟

لیام- اره بابا دو کیلو لوبیا خورده..نتونه باور کن ورده هاش میترکن25r30
تو اتاق نایل

ساعت 2 شب بود که جنی بیدار میشه

نایل تکون میده- اوه اوه اوه (دستشو میگیره جلو دهنش) نایل بیدار شو فکر کنم لوله فاضلاب ترکیده

نایل چشاشو باز میکنه- نه بخواب....چیزی نیست

جنی میخوابه پتو میکشه رو سرش ولی از اونجایی که پتوی جنی و نایل یکی بودن دوباره از جاش میپره

جنی- نایل داره حالم بد میشه....(سرشو نزدیک نایل میکنه و بو میکنه)وای خدای من....تو چه غلطی کردی...مگه سگ مرده تو روده هات

نایل از جاش بلند میشه- ای بابا دوباره بو اومد انداختین گردن من...من نیستم بابا بیا بو کن

جن- بو کنم؟؟؟؟ چیو؟؟؟ من دارم خفه میشم...اه اه اه

نایل- بوی خوبی که میاد..عصاره نخود و لوبیاست Big Grin
جنی- خاک بر سر من...(اوق میزنه) اه اه ( میره از اتاق بیرون)

نایل با صدای بلند- تشریف داشتین...هنوز مونده ها...تازه نصفشم خالی نشدهBig Grin دختره خل رفت....(نایل سرشو میکنه زیر پتو و میاد بیرون) اوه اوه راست میگفت بیچاره...چه بویی هم میده...مواد خوب اون تو حل شدن...25r30
فردا صبح دوباره جنی دیر بیدار میشه ولی پسرا کنفرانس داشتن و جنی همش تو کنفرانس در حال چرت زدن بود

منیجر- خانم گردن چرا همش میخوابین...برنامه پسرارو یاد داشت کنید

جنی- (خمیاره میکشه) این 5 خیلی دیوانه ان...

وقتی برمیگردن به پیشنهاد لیام میرن تو اتاق لیام...

جنی- راستشو بگو...تو که چیزیت نیست؟

لیام- نه بابا اصلا به قیافم میاد اونجوری باشم؟؟؟

شب خواب بودن که جنی یهو از تخت می افته پایین

جنی- ای خدا چرا افتادم...؟؟؟
(بر میگرده بالا)

دوباره ساعت 3 صبح وقتی یه مشت میخوره بهش از جاش میپره

جنی دستشو میگیره جلو دهنش- لیام چره داری منو میزنی؟؟؟

وقتی اینو میگه لیام پاشو بلند میکنه و میزنه رو پای جنی که جنی از شدت درد سر لیام داد میزنه....

لیام- چرا داد میزنی؟؟؟؟

جنی- دیوانه کبودم کردی

لیام- برو بابا یکی دیگه زدتت میخوای بندازی گردن من..فردای هم میگی بابای بچت منم...(برمیگرده سر جاش)

جنی دوباره میخوابه ولی خیلی زود دوباره بیدار میشه چون اینبار لگد میخوره به شکمش....

صبح پسرا میبینن که جنی داره لنگون لنگون میاد اشپزخونه...

لویی- خدا بد نده...از جایی افتادی؟؟؟ چرا لپت باد کرده؟؟؟

جنیAngry هیچی...میرم دوش بگیرم

جنی میره و پسرا شروع میکنن...

نایل- 25r30 خوب زدیا...

زین- 25r30: بزار شب بیاد اتاق من....(رو به هری) هری باندگوهارو کار گذاشتی؟

هری-:hje: برو خواب که ارواح امشب میان اتاقت...

شب جنی و زین میرن تو اتاق..کلک اینبار این بود که از اونجایی که خواب زین سنگینه..هرچی جنی داد هم بزنه زین که خوبه

شب ساعت 4 صبح جنی بیدار میشه و زین تکون میده

جنی- زین....بیدار شو یه صداهایی میاد از اتاقت

زین-خررررررررررررررررر.پفففففففففففففففففففف

پسرا تو اتاق هری بودنو صداهارو در می اوردن

هری میکروفون میگره دستش- ها ها ها ها...:vil::...اینجا خیلی خوبه....

لیام- باید بریم تو بدن اون دختره...:vil::....

نایل- من میخواااااااااامش....یوهاهاها...:vil:

تو اتاق زین

جنی- زین بیدار شو دیگه.....

یهو یکی میکوبه به در...(که لویی هست)شورع میکنه به مشت کوبیدن.جن میترسه و میره طرف در ولی در بار نمیشه...چون پسرا از اون ور درو نگه داشتن....جنی شورع میکنه به جیغ زدن که زین چشاشو باز میکنه

زین- چیه؟

جنی با ترس- میخوام برم بیرون در باز نمیشه....Confused
زین میاد و تا پسرا میفهمن که زین داره میاد دستگیره در ول میکنن میرن تو اتاقاشون

زین درو باز میکنه- بیا...اینکه باز شد....

جنی- Confused:..اینجا روح داره

زین- خوبی تو؟؟؟؟ برو بابا دختره خل...من میرم بخوابم

فردا صبح که میشه جنی با یه چمدون میاد جلو پسرا

لویی- چی شده؟

جنی- دارم میرم

لیام- چرا خب؟؟؟ تازه داشتیم بهت عادت میکردیما...!!!!Big Grin

جنی- Angry لازم نکرده...شماها هم اینجا نمونین...(میاد نزدیک تر):Confused: اینجا روح داره

نایل- :N56:واقعا؟؟؟؟ پسرا من میترسم باید بریم از اینجا

لویی- رایت میگه...جنی جان برسونیمت جایی میخوای بری؟

جنی- نه تاکسی اومده خداحافظ پسرا...راستی نامه انصرافمم فرستادم برای منیجرتون..cry girl
وقتی میره از در بیرون پسرا شروع میکنن به خندیدن و همدیگرو بغل میکنن....

لویی- الان میدونین باید چی بگیم

لویی لیام هری نایل زین- This is us

:4chs::4chs::4chs::4chs::4chs:

متظر قسمت بعدی باشید

بزن اون سپاسو

هر چند وقت یک بار ی داستان جدید از وان دایرکشنو به قلم خودم براتون می نویسم تا کیفشو ببرید دوستان گل خودمHeartHeartHeart


cryingcryingcryingخوش به حال دخترهBig GrinBig Grinپیش هری خوابیدهcryingcryingcrying
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط tan!a ، lackyguy ، natalia ، Mไ∫∫ ∫MΘKξЯ ، DiReCtIoNeR GiRl ، ساحل007 ، ZAHRA LOVE 1D ، -Nᴇɢᴀʀ- ، (^_^)Negar Styles ، SEL♥♥♥ ، shawkila ، ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، کریستال ، [ niki ] ، ~~SARA:HIVA~~ ، زهرا10000 ، spark T ، مرضیه 79 ، Marjan-A ، ຖēŞค๑໓ ، عشقم هنری ، عارفه ، ɓŁŪ£ ɢĩŔŁツßレuε gïrレツ≧✯◡✯≦ ، ❤уαѕαмιη❤ ، استایل ، *jegar ، عطرینا ، ~BaHaR~ ، Brave Girls ، مگان ، Directioner_kimia ، Bita-Rzp ، دختر تنها12 ، یاس گل ، mobina81 ، ♥Haniyeh♥ ، Silver Sun ، liana1D ، ..roza.. ، نیمارعشقمه ، HARRY STYLES ، girl of chaos ، setayesh.1D ، Maryam Farrokhy ، nilofar@ ، stynehorlikson
آگهی
#2
مـن مـیـخواسـتـم اولـیـن فـن فـیـک اینجـارو بزارم|:

ولـی مـهـم نـی(: اینو قبلا خـونـده بودم (:
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#3
اين همه رو كي مخونه بهتر بخش بخشش كني
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#4
قابلی نداشت.بازم میزارم .البته با اسم آپارتمان وان دی ها (وان دایرکشن)2 بخونیدش.خوشحال میشم
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
پاسخ
#5
حالا اینا فقط داستانه یا واقعیت؟؟؟؟Huh

ای کاش عکس هم بذاری..... فقط کافیه کپی پیست کنی!!!!!!!Undecided

ولی من جای اون دختره بودم جلو همشون در میومدم!Sleepy
پاسخ
#6
ببینید دوستان به اینا میگن فن فیکشن که چیز عجیبی نیست.داستانیه که دایرکشنر ها مینویسن که یا درباره ی خودشون با وان دیه یا مثل همین داستان با یکی دیگه.بیشتریا اولی رو مینویسن.مثل خود من.
این داستان چند جا اشکال داشت.
شما پسرا رو یه کوچولو بد نشون دادی هر کی ندونه فکر میکنه داستان از روی اخلاق واقعیشون درست شده که خیلی بده.من از رفتاراشون توی داستان خوشم نیومد.ولی موضوعش جالب بودBig GrinBig Grin
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1[
پاسخ
 سپاس شده توسط زهرا10000
آگهی
#7
اینم چند عکس از وان دایرکشن:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
عاشق زین مالیک هستم.اینم چند تا عکس از اون:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1
سپاس نشه فراموش
HeartHeartHeart
Big GrinTongue:cool:
˙•٠•●♥زندگي♥●•٠•˙
افتخارميدي....
چندقدم بامن راه بياي؟



پاسخ
 سپاس شده توسط ♥Haniyeh♥ ، HARRY STYLES ، نیمارعشقمه ، setayesh.1D ، Maryam Farrokhy ، یلدا 86
#8
عالی بود
[img]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آپارتمان وان دی ها(داستان درباره وان دایرکشن) 1 [/img]
پاسخ
#9
سپاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااس
پاسخ
#10
ایول پسرام کارشون عالیه Big Grin
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  درباره ساز عود
  درباره گیتار الکتریکی
  نکات مهم درباره شروع گیتار
  ده حقیقتی که درباره پیانو نمی‌دانستید
  از آواز خواندن درباره انرژی هسته ای تا ایجاد حرمسرا / بررسی سرگذشت امیر تتلو به بهانه
  نکاتی درباره البوم اشتباه خوب بهرام
  درباره پیانو چقدر میدونی؟
  اینستاگرام به پست مدونا درباره بیماری کرونا برچسب گمراه کننده زد!
  کدوم عضو وان دایرکشن رو بیشتر دوس داری ؟
Rainbow توضیحات «محمد معتمدی» درباره تحریر در موسیقی ایرانی !

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان