امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ...

#1
گربه ی تشنه


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1


 صدای گربه ای از بیرون آمد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
 پیامبر ( ص ) عبایش را در آورد و روی میخی آویزان کرد. Heart

 آستین هایش را بالا زد. Heart

 می خواست وضو بگیرد. Heart

در گوشه ی اتاق یک تشت و کوزه ی آب بود. Heart

همیشه نزدیک ظهر پیامبر همان جا وضو می گرفت و به مسجد می رفت. Heart

پیامبر کنار تشت نشست. Heart

یک دستش را دراز و کوزه ی آب را برداشت. Heart
ناگهان سر گربه از پشت در پیدا شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
پیامبر او را دید ؛ اما گربه با دیدن پیامبر ترسید و خودش را پنهان کرد. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
پیامبر به فکر فرو رفت. Heart

همین که تصمیم گرفت آب بریزد دوباره کله ی گربه از پشت در پیدا شد و با چشمان فیروزه ای رنگش را به چشمان پیامبر دوخت. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
با صدایی که بیش تر شبیه التماس بود میو میو کرد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
پیامبر لبخند زد. Heart

فهمید که گربه ی بی چاره خیلی تشنه است. crying

کوزه را خم کرد و لبه ی آن را به تشت تکیه داد طوری که آب به لبه ی کوزه رسید. Heart

آن وقت از جا بلند شد. Heart

چند قدم غقب رفت تا گربه نترسد و نزدیک شود و با خیال راحت آب بخورد. Heart

گربه آهسته به اتاق آمد ولی از چشم هایش معلوم بود که می ترسد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
کمی به این طرف و آن طرف نگاه کرد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
یکی از خدمت کاران پیامبر آمد و خواست گربه را از خانه بیرون کند. Angry

گربه سر جایش ایستاد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
او آن قدر تشنه بود که نمی توانست از آب دل بکند.Wink
پیامبر با اشاره دست به خدمت کارش فهاند که برگردد و گربه را راحت بگذارد.Heart
گربه به سرعت به طرف کوزه رفت و تند تند آب را لیس زد.Tongue
وقتی گربه آب خورد یک لحظه به چشمان پیامبر نگاه کرد.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
بعد یک صدای میوی کوچک از خودش بیرون آورد و از خانه رفت.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
پیامبر با لبخند کنار تشت شست و وضو گرفت. Heart
Goodbye Flashkhor...
پاسخ
 سپاس شده توسط ♣♦♠l♥k♠♦♣ ، TurK WolF ، ساحل007 ، hamid ♥ ، یاسی@_@ ، tavsa
آگهی
#2
خداروشكريه گربه ي باوفاپيداشدشBig Grin
3پاس
چــِِِِِِِِـ ـ ـ ـــرآ تـــــ ـ ـ ــــوكـِِِِِِِِِِـــ ـ ـ ـــدِِِِِِِِِري دآيـــــ ـ ـ ــــي؟!
پاسخ
#3
اخیییی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قـصّه های خیلی قشنگ! ( گربه ی تشنه ) خیلی طول کشید تایپ کنم ... 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یـه داســتان واقعـی از یه دختر مجرد از زبان خودش ....... خیلی غمگینه
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Heart رمان بغض کهنه" خیلی قشنگه"
  رمان خیلی غمگین و عاشقانه اکسو ( زخم عاشقی) .حتما بخون :(
  وب ناول *نفرین زیبا*عاشقانه و طنز(ترجمه خودم)خیلی قشنگه از دستش ندید/
  حکایت مولانا (کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب)
  داستان ترسناک{خیلی ترسناک}
  گربه سیاه / ادگار آلن پو

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان