ماجرا از این قراره که یک دختر دبیرستانی ۱۸ ساله ای که حالا به هر دلیلی میدونه داره میمیره،طـــرفدار سوپرجونیور هست. توسط دوستش برای سوپر جونیور تــو.ییتـــ می زنه و از علاقه اش و طـــرفدار بودنش می گه و اینکه توی اون دنیا هم به یادشون خواهد بود،و از اونها می خواد که به عنوان آخرین آرزوش براش تــو.ییتـــ بزنن و آرزو کنن که “به یه جای خوب بره.”
و یونگ سنگ تــو.ییت می زنه:
این یه جورایی متأثر کننده اس…اگرچه من سوپر جونیور نیستم..اما به عنوان یک همکار و دوست..من این رو خواهم گفت~~امیدوارم تو در یک جای خوب باشی!!Hwaiting هر زمان و هر کجا که هستی!
وای چه مهربون♥♥♥
و یونگ سنگ تــو.ییت می زنه:
این یه جورایی متأثر کننده اس…اگرچه من سوپر جونیور نیستم..اما به عنوان یک همکار و دوست..من این رو خواهم گفت~~امیدوارم تو در یک جای خوب باشی!!Hwaiting هر زمان و هر کجا که هستی!
وای چه مهربون♥♥♥