انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: دنیای آنهايي که از ایران رفته اند و آنهايي که مانده اند .....
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دنیای آنهايي که از ایران رفته اند وآنهايي که مانده اند .....

آنهايي که (از ایران) رفته اند همانطور که دارند يک غذاي سر دستي درست مي کنند تا تنهايي بخورند، فکر مي کنند آنهايي که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزي با برنج زعفراني مي خورند و جمعشان جمع است و مي گويند و مي خندند.
آنهايي که مانده اند (در ایران) همان طور که دارند يک غذاي سر دستي درست مي کنند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند الان دارند با دوستان جديدشان گل مي گويند و گل ميشنوند و از آن غذاهايي مي خورند که توي کتاب هاي آشپزي عکسش هست.

آنهايي که رفته اند فکر مي کنند آنهايي که مانده اند همه اش با هم بيرونند. کافي شاپ، لواسان، بام تهران و درکه مي روند .خريد مي روند…با هم کيف دنيا را مي کنند و آنها را که آن گوشه دنيا تک افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهايي که مانده اند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند همه اش بار و ديسکو مي روند و خيلي بهشان خوش مي گذرد و آنها را که توي اين جهنم گير افتاده اند فراموش کرده اند.

آنهايي که رفته اند مي فهمند که هيچ کدام از آن مشروب ها باب طبعشان نيست و دلشان مي خواهد يک چاي دم کرده حسابي بخورند.
آنهايي که مانده اند دلشان مي خواهد يکبار هم که شده بروند يک مغازه اي که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چيزي را مي خواهند انتخاب کنند.

آنهايي که رفته اند همانطور که توي صف اداره پليس براي کارت اقامتشان ايستاده اند و مي بينند که پليس با باتوم خارجي ها را هل مي دهد فکر مي کنند که آن جهنمي که تويش بودند حداقل کشور خودشان بود.
آنهايي که مانده اند همانطور که گشت ارشاد با باتوم دختر ها را سوار ماشين مي کنند فکر مي کنند که آنهايي که رفته اند الان مثل آدم هاي محترم مي روند به يک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحويل مي گيرند.

آنهايي که رفته اند ، پاي اينترنت دنبال شبکه 3 و فوتبال با گزارش عادل يا سريالهاي ايراني و اخبارهايي با کلام پارسي و ايراني هستند
آن هايي که مانده اند در حسرت دیدن کانالهای ماهواره بدون پارازيت کلافه مي شوند و دائم پشت ديش هستند.

آنهايي که رفته اند مي خواهند برگردند.
آنهايي که مانده اند مي خواهند بروند.
آنهايي که رفته اند به کشورشان با حسرت فکر مي کنند.
آنهايي که مانده اند از آن طرف ، دنیایی رویایی مي سازند.

اما هم آنهايي که رفته اند و هم آنهايي که مانده اند در يک چيز مشترکند:
آنهايي که رفته اند احساس تنهايي مي کنند.
آنهايي که مانده اند هم احساس تنهايي مي کنند.

بايد زندگي کردن را بياموزيم اين چندان به ماندن و رفتن ربطي ندارد
Confused
من که تا پایان زندگیم می مونم. با این که با یه سری از چیز هایی که توی ایران هست نمی سازم و این چیز ها میرن روی مخ من.
من فکر نمیکنم بتونم تا آخر عمرم تو ایران بمونم به خصوص اینکه دخترم با این اوضاع تا دوسال آینده دخترا دیگه حتی حق ندارن از خونه بیان بیرون.........
دمت گرم خیلی قشنگ بودSmile افرین
(16-07-2013، 21:39)فرید_رومل نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
من که تا پایان زندگیم می مونم. با این که با یه سری از چیز هایی که توی ایران هست نمی سازم و این چیز ها میرن روی مخ من.

منم دقیقا مثل تو توی ایران می مونم
ملی گرایی
اول وطن
اخر وطن
ولي منكه ميخاستم برم!!!!!!خب ميرم دوباره برميگردمSmile
من قبلا تو ایران نبودم و تنها چیزی که میتونم بگم این که هیچ کجا مثل وطن خود ادم نمیشه.................
اره واقعا راسته تنهایی و غربت اونجا ادمو روانی میکنه