انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ی داستان کوتاه و بسیار جالب
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام دوستان Heart یکی از دلایلی که این داستان رو نوشتم اینکه زیاد به کرونا فکر نکنید که می گیرید Smile






روزی دو همسایه با یک دیگر دعوا کردن قرار شد هر یک از انها با سمی همدیگر رو بکشن اما یکی زنده خواهد ماند.
قرعه به اسم همسایه ی دوم افتاد قرار شد همسایه ی اول سمی اماده و به خورد همسایه ی دوم بدهد همسایه ی دوم برای نجات به نوکرش گفت یک سطل اب گرم و دوغ ترشیده اماده کند.
همسایه ی دوم بعد از خوردن سم سریع به سراغ دوغ رفت و ان را نوشید سپس در سطل اب گرم بالا اورد
نوبت به همسایه ی اول رسید. همسایه دوم با خود اندیشید که من هر جور سمی به همسایه ام بدهم او زنده خواهد ماند.
به همین دلیل به نوکرش گفت برو یک نمد بزرگ بگیر سپس با نوکر های دیگر با چوب به ان ضربه بزنید.
همسایه ی اول که با تعجب به کار نوکر های همسایه ی دوم نگاه می کرد با خود چنین گفت
او دارد قوی ترین سم را درست می کند و من خواهم مرد.
همسایه ی اول به مدت دو روز به صدای ضربه های نوکر ها به نمد را شنید بعد از دو روز وقتی رفتن خانه اش او را مرده پیدا کردند و تمام اینها نتیجه ی استرسی بود که همسایه ی اول داشت.
اسپم نده