امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ی داستان کوتاه و بسیار جالب

#1
سلام دوستان Heart یکی از دلایلی که این داستان رو نوشتم اینکه زیاد به کرونا فکر نکنید که می گیرید Smile






روزی دو همسایه با یک دیگر دعوا کردن قرار شد هر یک از انها با سمی همدیگر رو بکشن اما یکی زنده خواهد ماند.
قرعه به اسم همسایه ی دوم افتاد قرار شد همسایه ی اول سمی اماده و به خورد همسایه ی دوم بدهد همسایه ی دوم برای نجات به نوکرش گفت یک سطل اب گرم و دوغ ترشیده اماده کند.
همسایه ی دوم بعد از خوردن سم سریع به سراغ دوغ رفت و ان را نوشید سپس در سطل اب گرم بالا اورد
نوبت به همسایه ی اول رسید. همسایه دوم با خود اندیشید که من هر جور سمی به همسایه ام بدهم او زنده خواهد ماند.
به همین دلیل به نوکرش گفت برو یک نمد بزرگ بگیر سپس با نوکر های دیگر با چوب به ان ضربه بزنید.
همسایه ی اول که با تعجب به کار نوکر های همسایه ی دوم نگاه می کرد با خود چنین گفت
او دارد قوی ترین سم را درست می کند و من خواهم مرد.
همسایه ی اول به مدت دو روز به صدای ضربه های نوکر ها به نمد را شنید بعد از دو روز وقتی رفتن خانه اش او را مرده پیدا کردند و تمام اینها نتیجه ی استرسی بود که همسایه ی اول داشت.
پاسخ
 سپاس شده توسط ρσєѕɪ ، یلدا 86
آگهی
#2
اسپم نده
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان