انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: فرق عشق و ازدواج...نخونی ضررمیکنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3


شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟

با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

امید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین...!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش

كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت .

استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین

درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین...!

و این است فرق عشق و ازدواج ...
سپاس ونظر فراموش نشه...
ممنون .... Angel
خیلی خیلی جالب بود وزیبا ممنونم +100سپاس
خعلی جالب بود
ممنونHeart
من اینو تو مجله خونده بودمDodgy

ممنون.Big Grin
اشــ ـک هـ ـایـ ــی کـ ـه بــ ـی امـ ـان مـ ــی ریـ ـزنــ ـد

و بــ ـغــ ـضـ ـی کـ ــه هـ ـنــوز گــیـ ـر کـ ــرده !

نــ ـمـیــدانـ ـی چـ ــه دردی دارد

وقـ ـتــ ـی حـ ـالـ ــم در واژه هـ ــا هـ ــم ؛

نـ ـمـ ـی گـ ـنــجـ ـد!
خاطراتت، از ابتدا خیس نبود!
آفتابی بود و زیبا. . .
مرا ببخش.
دست خودم نبود
بارش گاه و بیگاه
چشم‎هایم. . .
باران یـــا دوشِ آبــ . . . چـ ـه فَرقـی میکُنَــــد؟
وَقتــــی عاشِقــــــی زیـرِ هیچ کُدامــ آواز نَخــــوانَد . . .
خیلی جالب بود ممنونBig Grin
باران

بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی!

اما ای کاش.....

نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد...!
صفحه‌ها: 1 2 3