انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: نـقد دآستـان آکادمـی ومپـایرز(شروع فصل دوم )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39
من تو این قسمت فقط نقش اسب پارمیدا رو داشتم :|

پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو 
:|||||
ایول ، ایول :>

داستان داره باحال میشه ^_^

رزی .. عمو وی :| ندا ._. ملی !

من مامان بدی نیستم ._.  cry girl
این قسمت خیلی فان بود خوشم اومد 
+
راضی بودم
این قسمت هم خوب بود مثل همیشه ! : )
فقط اهورا .. یه توصیه بهت بکنم . ببین ، این داستان در کمال طنز و جذاب بودن ، یه ماجرایی در پیش داره ! هر قسمت ادامه ی قسمت قبلیه با وجود اینکه اتفاقات جدیدی هر دفعه میفته .. ولی بازم یه داستان کُلی و ثابت رو پیش میبری . چون منم تجربه ی این جور رمان نوشتن هارو دارم یه تجربه ای بدست اوردم که احساس میکنم بهش نیاز داری !
هر وقت که میخوای شروع کنی به نوشتن قسمت جدید ، یه مروری بر قسمت های قبلی کن . با گذشت زمان ممکن اهدافی که در قسمت های قبلی پیش گرفتی رو فراموش کنی . این خب یه چیز عادیه البته ! ولی بنظرم هر چند وقت یه بار خودت برو قسمت های قبلی رو بخون . لازم نیست همشون رو بخونی ! خودت بگرد ببین کجاهاشون مهمه . بزار برات مثال بزنم :

مثلا تو قسمت های اولیه یادمه وی و شکارچیا میگفتن که به سه تا چیز مهم نیاز دارن برای هدفشون ؛

- اکسیر ، چشم گرگینه و جام خون اکادمی

اون قضیه ی اکسیر که من به شخصه نفهمیدم چی شد ! الی موی نفس رو ورداشت ولی اخرش که غزل ازش پرسید اکسیر رو فرستادی گفت نه ! اون داستانش باز موند یه جورایی .
چشم گرگینه و جام خون اکادمی هم که اصن وارد داستان نشدن ! البته چون هنوز اول داستانه ممکنه زود باشه ولی فک کردم شاید یکم فراموشش کرده باشی برای همین یاداوری کردم  p345

الان یه مقدار داستان قروقاطی شده یعنی از همه ی موضوعات شروع کردی به پیش رفتن . اون قضیه ی جام خون اکادمی و چشم گرگینه و اکسیر هستن ، قضیه ی منفی بودن غزل و الی هستش ، قضیه ی ملی هستش ، قضیه ی رزی هستش ، قضیه ی خودت و کف دستت هستش ، قضیه ی اون شبی که ملیکا مرگ ارمیتا و چیزای عجیب در حضور الی دید هم هستش !
هرچی موضوعات بیشتر باشن جذاب تره ! ولی یادت باشه هیچ کدومشون رو پس فراموش نکنی .
خلاصه حرفام رو بگم دیگه ؛ هر دفعه به چیزایی که تو قسمت های قبل نوشتی فک کن و اهداف سابق و اهداف جدیدت و اهداف ایندت رو باهم تطبیق بده تا همه چی جور در بیاد !
موفق باشی .. عالی داری پیش میری .. این نکات هم اگه همیشه یادت باشه دیگه همه چی حله !


+ احسان ! تُ هم اومدی ثواب کنی و پارمیدا رو به دوش بکشی .. مث من کباب شدی ^_^
ولی نا امید نباش همگروهی .. آخرش نتیجه ی زحماتت رو میگیری .. یه اژدری واقعی همیشه سرنوشت خوبی داره !  6gd
من ک دیگه داره اعصابم خورد میشه |:
چرا ما سه تا نمیایم تو داستان؟
بابا مدرسه هام داره شورو میشه |:
مام بیارید دیگه -ــــــ-
+
باتشکر
سلام مرسی از یاد اوریت شادی ..
نگران نباشید من تو ذهنم این داستان رو ب اتمام رسوندم .. و میدونم چی ب چی قراره بشه ..
قضیه اکسیر برا فصل اوله ..
قصیه چشم گرگینه برا فصل دو
قضیه جام خون برا فصل سوم و اخر ..
پن فقط تو اول داستان ی اشاره ای بهشون کردم ..
الان قضیه اکسیره ک از موی نفس گرفتن ولی الی نتونست ب فرهاد برسونه و توی ادامه داستان باس ببینیم موفق میشه یا نه ..
چندتا مسئله دیگم ی اشاره بهشون کردم ک بفهمید این رازا هستن ..  و در ادامه متوجه همه میشید ..
یکم داستان جلو بره برمیگردیم ب روال عادی و ماجرای اکسیر تموم میشه بعد رازای بعدی مثه ملی و دس منو باز میکنیم
هیییی خدا چقد این نگین و شادی و پارمیدا احساساتی هستن :||||
هی هرچی میشه زرت و زرت بغل  Big Grin Heart
+
آفرین غلط املایی نداشتی هرچی گشتم!|:
ممنون
بزار ی حدس برنم
ملی دختر استاد صابره!!!
نه؟
(09-09-2015، 1:18)PISHY نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
ممنون
بزار ی حدس برنم
ملی دختر استاد صابره!!!
نه؟

مگه داستان رو نخوندی؟
خودم تو ی قسمت گفتم !
عجب ..
من فوضول نیستم ._. 
ولی اهورا نمیخواد داستانو ادامه بده |:
راضیش کنین |: 
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39