انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بیچاره مادر،ایرج میرزا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پسر رو قدر مادر دان که دایم

کشد رنج پسر بیچاره مادر

برو بیش از پدر خواهش که خواهد

تو را بیش از پدر بیچاره مادر

ز جان محبوب تر دارش که داردت

ز جان محبوب تر بیچاره مادر

نگهداری کند نه ماه و نه روز

تو را چون جان به بر بیچاره مادر

از این پهلو به آن پهلو نغلتد

شب از بیم خطر بیچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را

بگیرد در نظر بیچاره مادر

بشوید کهنه و آراید او را

چو کمتر کارگر بیچاره مادر

تموز و دی تو را ساعت به ساعت

نماید خشک و تر بیچاره مادر

اگر یک عطسه آید از دماغت

پرد هوشش ز سر بیچاره مادر

اگر یک سرفه ی بیجا نمایی

خورد خون جگر بیچاره مادر

برای اینکه شب راحت بخوابی

نخوابد تا سحر بیچاره مادر

دو سال از گریه ی روز و شب تو

ندارد خواب و خور بیچاره مادر

چو دندان آوری رنجور گردی

کشد رنج دگر بیچاره مادر

سپس تا پا گرفتی تا نیفتی

خورد غم بیشتر بیچاره مادر

تو تا یک مقتصر جانی بگیری

کند جان مقتصر بیچاره مادر

به مکتب چون روی تا باز گردی

بود چشمش به در بیچاره مادر

وگر یک ربع ساعت دیر آیی

شود از خود به در بیچاره مادر

نبیند هیچ کس زحمت به دنیا

ز مادر بیشتر بیچاره مادر

تمام حاصلش از زحمت اینست

که دارد یک پسر بیچاره مادر

ایرج میرزا
عالی......................
پرفکت.....................................
ممنون