امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیچاره مادر،ایرج میرزا

#1
پسر رو قدر مادر دان که دایم

کشد رنج پسر بیچاره مادر

برو بیش از پدر خواهش که خواهد

تو را بیش از پدر بیچاره مادر

ز جان محبوب تر دارش که داردت

ز جان محبوب تر بیچاره مادر

نگهداری کند نه ماه و نه روز

تو را چون جان به بر بیچاره مادر

از این پهلو به آن پهلو نغلتد

شب از بیم خطر بیچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را

بگیرد در نظر بیچاره مادر

بشوید کهنه و آراید او را

چو کمتر کارگر بیچاره مادر

تموز و دی تو را ساعت به ساعت

نماید خشک و تر بیچاره مادر

اگر یک عطسه آید از دماغت

پرد هوشش ز سر بیچاره مادر

اگر یک سرفه ی بیجا نمایی

خورد خون جگر بیچاره مادر

برای اینکه شب راحت بخوابی

نخوابد تا سحر بیچاره مادر

دو سال از گریه ی روز و شب تو

ندارد خواب و خور بیچاره مادر

چو دندان آوری رنجور گردی

کشد رنج دگر بیچاره مادر

سپس تا پا گرفتی تا نیفتی

خورد غم بیشتر بیچاره مادر

تو تا یک مقتصر جانی بگیری

کند جان مقتصر بیچاره مادر

به مکتب چون روی تا باز گردی

بود چشمش به در بیچاره مادر

وگر یک ربع ساعت دیر آیی

شود از خود به در بیچاره مادر

نبیند هیچ کس زحمت به دنیا

ز مادر بیشتر بیچاره مادر

تمام حاصلش از زحمت اینست

که دارد یک پسر بیچاره مادر

ایرج میرزا

[ɴᴏᴛ ʀᴇᴀʟ]
پاسخ
 سپاس شده توسط *ROSE* ، Ƒαкє ѕмιƖє
آگهی
#2
عالی......................
پرفکت.....................................
یــــاد بِگیــر!اگـــه کســـی بِهـــت گفـــت دوسِـتـــــــ دارَم
لـُــزومـــا بـه ایــن مَعنــی نیستـــ کــه کَــس دیگـــه ای را دوسـتـــ ندارد!
پاسخ
 سپاس شده توسط Mᴏsᴇs
#3
ممنون
درد من چشمانی بود
که به من اشک هدیه می داد!
و به دیگران چشمک...
[/font][/size]
پاسخ
 سپاس شده توسط Mᴏsᴇs


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان