انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: کامل کنید ای کاش.....
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37
کاش میشد به روزای اوله زندگیمون بر گردیم...
روزایی که با خجالت به هم نگاه می کردیم...
روزایی که هیچی حالیمون نبود..جز عشقی که بینمون بود..cryingcryingHeart
مدتی است فکر می کنم خیانت چی می تونه باشه ؟

وقتی مرز بین خوبی و بدی رو نمیشه از هم تشخیص داد خیانت تو کدوم محدوده می تونه قرار بگیره ؟

من اول خیانت می کنم یا اون اول ؟ کدوممون خائن واقعی هستیم وقتی به این اعتقاد داشته باشیم از هر دست بدیم از همون دست پس می گیریم .و اتفاقات خارج از دوست داشتن در مه باشه . مه ای به پهنای واقعیت های خارج از مرز !

فکر کردن و مرور کردن خاطراتی قدیمی اما نه مقایسه کردن می تونه خیانت باشه ؟

نگاه ٬ سلام ٬ بوسه و آغوشی قدیمی رو خواسوقتی هنوز و هر لحظه با هم بودنمون بکر بمونه و پر از شادی ٬ وقتی دوست داشتنمون هی بیشتر و بیشتر بشه آیا هنوز هم هر ملاقاتی با گذشته می تونه خیانات باشه ؟تن و دوباره داشتنش برای اندکی می تونه خیانت باشه ؟



کاش می شد به عشق خیانت نکرد!!! آیا چنین کاری شدنی هست؟؟؟
کاش میشد به کودکیهایمان برگردیم و به جای دلهایمان سر زانوهایمان رازخمی کنیمHeartcryingcrying
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد.



کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد



کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد



کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد



کاش می شد با نسیم شامگاه برگ زرد یاس ها را رنگ کرد
کاش مي شد ابرها دريا شوند... تا که شايد خنده ها پيدا شوند... کاش مي شد غرق طوفان مي شديم...پاک همچون قطره باران مي شديم...کاش مرگ آرزوها خواب بود...در ميان اشک شب مهتاب بود...خوبي و پاکي،زلالي ها و نور...کاش بنشيند سر جاي غرور...کاش دنيامان بهشتي سبز بود...يا نمي شد روشنايي ها کبود...کاش دلها برترين پروانه بود... کاش در آن خانه ي پروا نبود...کاش ترس و دلهره معنا نداشت...يا سياهي ها درونش جا نداشت...کاش مي شد شعرها جان ميگرفت...اوج تا آن سوي زندان ميگرفت...کاش خوبيها فقط اينها نبود...در ميان جمعمان تنها نبود...کاش دنيامان شود مانند شعر...پر شود از پاکي و روياي مهر...کاش مي شد کاش در شعرم نبود...کاش مي شد از شقايقها سرود...کاش مي شد ازفراسوي نگاه...از ته دل عاشقي ديوانه بود.
کاش می شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد



کاش می شد در سکوت دشت سبز ناله ی غمگین باران را شنید



بعد دست قطره هایش را گرفت تا بهار آرزوها پر کشید



کاش می شد مثل یک حس لطیف لا به لای آسمان پر نور شد



کاش می شد چادر شب را کشید از نقاب شرم ظلمت دور شد .



کاش می شد از میان ژاله ها جرعه ای از مهربانی را چشید



کاش می شد در ستاره غرق شد در نگاهش عاشقانه تاب خورد



کاش می شد مثل قوهای سفید از لب دریای مهرش آب خورد



کاش می شد با کلامی سرخ و سبز یک دل غم دیده را تسکین داد



کاش می شد با تمام حرف ها یک دریچه به صفا باز کنیم



کاش می شد در نهایت راه عشق آن گل گمشده را پیدا کنیم .
ای کاش...روزهای دلتنگی من مثل دوست داشتن های تو کوتاه میشد...
کاش عشقت دروغ نبود....
ای کاش عشق را زبان سخن بود
ای کاش شما همتون از ناامیدی دربیاین ویکم به زندگی امیدوارشین
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37