ای کاش ما همه سنگ بودیم...
تا بتوانیم دست ادم بد را کارد ببریم.
آغـــــــوش فـــاحشه محـل را ترجیــــــح میدهمـ به معشـــــوقه ای ک در آغـــــوش مــــن به دیـــگری فکـــــر میکنــــــد...
کاش عشقم پیشم بود.
ای کاش اول دی یا هممون با هم بمیریم یا هممون با هم زنده بمونیم فقط خدا میدونه اینو
به چه می خندی عزیز !؟
به چه چیز !؟
به شكست دل من... !
یا به پیروزی خویش !؟
به چه می خندی عزیز !؟
به نگاهم كه چه مستانه تو را باور كرد !؟
یا به افسونگریِ چشمانت...
كه مرا سوخت و خاكستر كرد...!؟
"به چه می خندی تو...؟"
به دل ساده ی من می خندی !؟
كه دگر تا به ابد نیز به فكر خود نیست !؟
به جفایت كه مرا زیر غرورت له كرد !؟
به چه می خندی عزیز !؟
به هم آغوشی من با غم ها
یا به ...!
خنده دار است...بخند !!!
زیباترین بهانه لحظه های زندگی ام ،
نمی دانم وقتی که تو آرام در نگاهم نشستی شاد باشم یا غمگین
به برکت وجود تو بود که طعم زندگی را چشیدم
نگاهم که به آینه گره می خورد، جمع شدن قطره قطره تو را دیدم
و اینکه آماده باش برای جدائی ...
باید رها شوی
و بر پهنای صورتم بغلتی
و شادمانه مرا در این سوگ تنهایم بیشتر فرو بری
بهانه چشمهایم،
کمی آرامتر از دیدگانم جدا شو
تا من هم به پاس مهربانیت قطره ای دیگر نثارت کنم
نمی دانم اگر روزی نیائی
کدامین دست گونه های خشکیده مرا سیراب می کند...
زندگي مثل بازي حکمه!!
مهم نيست که دست خوبي نداري،
مهم اينه که يار خوبي داشته باشي؛
اينطوري شايد حتي بتوني بازي باخته رو ببري