RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - arina001 - 19-02-2014
افرین
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - ~H!P HØp §tâR~ - 19-02-2014
این ک چیزی نی ما ی کارایی میکنیم ک نگو...   
البته یبار ضایع شدیم آخه کلی سوزن آورده بودیم تو کلاس همرو به پشت کردیم تو صندلی وقتی که معلممون اومد نشست رو صندلی هیچی نشد خلاصه هی پاشد و نشست دیدیم هیچ اتفاق خاصی نمیفته بعدش پاشدیم بریم ببینیم چ خبره ک دیدیم همه ی سوزنا کج شده   
.
.
.
.
البته از وزن زیاد معلم
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - خانومي - 19-02-2014
ممنون.....
ولي زيادباحال نبود.....
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - ✿♥нα৳є ...ℓσνє✿♥ - 20-02-2014
(19-02-2014، 15:00)اشکان پیشرو نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عزیزم این کارا رو ما دوره ی بچگی واسه دست گرمی انجام میدادیم بذار چند خاطره فقط از دوره دوم دبیرستان بگم تو هم برو امتحانشون کن البته خلاصه میگم چون زیادن!
1-یه روز چندتا بمب بد بو اورده بودیم که با دوستان بریم تو اتوبوسا بزنیم خلاصه سر کلاس بودیم که فهمیدیم قراره معلم انگلیسی بپرسه ما هم یه ابتکار زدیم چندتا از این بمبارو سر کلاس ترکوندیم اوه اوه یک بوی فاضلابی میدادن که نگو خلاصه معلمه رفت به مدیر گفت بیاین ببین اینا چه غلطی کردن ...مدیرم اومدو ما هم شروع کردیم انکار کردن که اقا چاه فاضلاب مدرسه خرابه بوش پیچیده تو کلاسه ما به ما هیچ ربطی نداره و مدیر است دیگر گاهی دلش می خواد دو نمره از معدل کم کند
2-یه روزم چندتا توپ پنت بال اوردیم سر کلاس یه زنگ تفریح با بچه ها زدیم تو سر کله همدیگه حسابی هم خودمون هم دیوارا و هم تخته رو رنگی کردیم حالا جالبیش اینجاست معلم اومد سرکلاس و می خواست با تخته پاکن رنگایه رویه تخته رو پاک کنه البته از معلم عربی هم توقع بیشتری نمیشه داشت
3-رفتیم دفتر مشاوره که چند نفر دورش بودن و خلاصه سرش شلوغ بود رویه یکی از میزا هم نون پنیر و سبزی بود منو دوستامم گرسنه بودیم خلاصه اونا سریع یه لقمه کردیم بعدم رفتیم سراغ بلند کردن وسایل دفتر یه چندتا سیم و کابل و یه چندتا خودکار و یه موس برداشتیم بعدم اومدیم مانیتور و کیس کامپیوترو ببریم که دیگه دیدیم نمیشه جایی قایمشون کرد برا همین بیخیال شدیم
4-نزدیکای چهار شنبه سوری بود ما هم که جیبا پره ترقه تو مدرسه رو حیاط هی ترقه میزدم یا مینداختیم تو کلاسا یا برای اینکه نفهمن از کدوم کلاس این کارو میکنن میومدیم تو سالن میزدیم تا صدا بپیچه حتی چندتا هم تو دفتر انداختیم خلاصه نتونستن مارو پیدا کنن یه دفعه از تو بلند گو گفتن مگه عروسی مادرتونه ما هم دیگه دیدیم موضوع ناموسی شد بیخیال شدیم!
5-یه بارم که سرکلاس داشتیم پاسور بازی میکردیم که اومدن گرفتنمون بعدم بردن دفتر اونجا هم که دیگه..... حالا بگذریم گفتن نداره 
6-یه روز که برف اومده بود ما رفته بودیم زنگ تفریح برف بازی وقتی هم که برف خورد منو و دوستام برفارو جمع کردیم و گذاشتیم تو جیب کاپشن و شلوار و خلاصه بردیم سر کلاس زدیم به همدیگه و تو درو دیوارو تخته و صندلی معلمو ...همه جارو خیس کردیم حتی بعضی برفا گلی بود برا همین رو تخته گلی شده بود....این معلمم تا اومد دید اینجوریه گفت برن مدیرو خر کنن...این مدیرم تا اومد اعصابش خورد { آخه چند روز بود پشت سر هم مورد داشتیم!} یه هو گفت شما خجالت نمیکشین چند وقت دیگه باید برین دانشگاه نگاه کن امگار شاشیدن تو کلاس مدیرمون کمی بی ادب و اعصاب خورده دیگه
7- یه روزم که ریختن تو کلاس واسه گشتن کیف ها حالا چیزایی که پیدا کردن فاجعه بود.... کول دیسک و بازی و فیلم که فک کنم خاک بر سری بودن قرصایه ضد بارداری و یه دوتا چیز دیگه که روم نمیشه بگم حتی یه شورتم تو کیف یکی از بچه ها که کاربردشو خودمم نمیدونم و چند نخ سیگار
خلاصه اینا فقط چندتا مورد کوچیک بود از امپراطوریه مدرسه امام شما و گروهت هم باید جلوی ما فرش قرمز بندازین آره دیگه تو شیطونی پرچم پسرا بالاست و دیگر هیچ
الان یه سوال بزرگی تو ذهن منه قرص زد بارداری تو کیف شما چ نقشی داشت دقیقااااااااااااااااا؟؟؟؟
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - Roshanak1 - 20-02-2014
والا من یکی به شخصه انقدر خراب کار بودم که...یعنی سال سوم راهنمایی ناظممون موقع تحویل کارنامه بهم گفت برو که دیگه از دست راحت شدم منو میگی خیلی شیک ومجلسی گفتم نگران نباشید خواهرم امسال میاد تو همین مدرسه جاما پر میکنه حالا حساب کن چهره ناظم چه شکلی شده بود
یه بار همین ناظمه شکل روپوش ما لباس پوشیده بود قدشم کوتاه ماهم داشتیم تو حیاط اب بازی میکردیم فکر کردم یکی از دوستامه پشتش به من بود با شیلنگ توالت هرچی اب بود پاشیدم روش اصلا وقتی برگشت سنکوب کردم قیافش برزخی شده بود سریع دویدم تو دستشویی درم بستم امدم بهم میگه بیا بیرون تا نیومدم تو میگم خانم اجازه ما کارمون تمام نشده تموم شد خودمون میایم بیرون گفت مگه داری چه کار میکنی گفتم وا خانم همه تو دستشویی چه کار میکنن حالا این حرص میخوردا هرکاریم کرد نتونست منو بکشه بیرون اخرم گفت نیم ساعته منو علاف خودت کردی بیا بیرون کاریت ندارم گفتم خانم ما که نیم ساعت این تو موندیم یه ساعت دیگم روش بذار این زنگ ریاضی تموم بشه میام اخرم خسته شد رفت
اصولا اردو میخواستن بچه ها رو ببرن منو به نحوی میپیچوندن شده زنگ میزدن خونه میگفتن فردا مدرسه تعطیله در این حد...من یه هفته مریض بودم حالم خوب نبود مدرسه نرفتم اینام بچه ها را میخواستن ببرن اردو دوستام زنگ زدن گفتن خودتو برسون چهارشنبه اردو داریم چهارشنبه صبح رفتم دم در مدرسه ناظممون میگه تو اینجا چیکار میکنی مگه مریض نبودی:N56: اصلا بنده خدا داشت قش میکرد من دیدم این هنوز تو شکه سریع رفتم سوار یدونه از مینی بوسا شدم ناظمه تا 1 ساعت داشت دنبالم میگشت بفهمه من تو کدوم نشستم که منو کنترل کنه پیدام نکرد بسی حال داد این قایم موشک بازی خلاصه جاتون خالی ما را بردن تو یه باغی مثلا اردو... ماهم رفتیم اون ته ته باغ همچین که نشستم بچه ها گفتن بریز بیرون اون کیفتو مخلفات کیفم چیا بود میگم یاد بگیرین تو این کیف مدرسه چیها که جا نمیشه 1-ازین قلیون مسافرتی ها با امکانات ژل اتشزا و...2-ورق3-موبایل این اصلا نباشه نمیشه4-4نداره دیگه کیف مدرسست ساک مسافترتی نیست که هیچی جاتون خالی ما نشستیم به قلیون کشیدن و اهنگ گوش دادن یکی از بچه ها لب تاپم اورده بود دیگه ما دیسکو راه انداخته بودیم همچین قرش میدادن انگار تا حالا نرقصیدن تو این هیرو ویری دیدیم داره یه صدا از اون دور میاد ناظمه امده بود دنبالمون صدامون میکرد ولی پیدامون نمیکرد ما لابه لا درختا بودیم یکی از این بچه خنگا یهو نه گذاشت نه برادشت گفت خانما ما اینجاییم بیایین ببنید داریم چه حالی میکنیم یعنی قیافه بقیه بچه ها دیدن داشتا این ناظمه ما هم نمیدونید با چه سرعتی دوید سمت ماها مارو میگی هرکی یه طرف دویید منم هنوز تو شوک بودم دیدم الان 3 میشه درختا گرفتم رفتم بالا اقا این ناظمه امد دید این جا همه چی هست الا دانش اموز بلند شروع کرد داد زدن گیرتون بیارم انضباط صفر نفری 3 روزم اخراج منم هول یهو امدم پایین گفتم خانم واقعا3روز اخراجمون میکنید تازه فهمیدم چی شد شروع کردم دویدن این ناظمم با اون هیکلش دنبالم میدووید از اینطرف این بچه ها از مخفی گاهشون امدن بیرون دارن منو تشویق میکنن یعنی صحنه ای بود بسی دیدنی اخرم بدبخت به نفس نفس افتاد نشست گفت یکی یه اب بهم بده نفسم بالا نمیاد حالا ما همه چی داشتیم الا اب اینم هی سرفه اش شدیدتر میشد دیگه رفت که بره... یکی از بچه ها هول کرد شیشه قلیونا اورد گذاشت لب دهنش هیم به زور به این بدبخت اب میداد ما را دیگه نمیشد از رو زمین جمع کرد حالش که خوب شد امد یقه منو گرفت گفت من که میدونم همه این اتیشا از گورتو بلند میشه یه حالی ازت بگیرم منو میگی خیلی مظلومانه گفتم خانم اجازه به خدا شیطون گولم زد اینم خدایی منو خیلی دوست داشت دیگه از لحنم خندش گرفت ترکید از خنده اخرم مجبور شدیم وسایلا رو جمع کنیم بریم تو مینی بوس همچین که رسیدم تو مدرسه احضار شدم اول از همه قلیون نازنینم پررررربعدم به جای اخراج حکم سرایدار مدرسه را به مدت یه هفته داد بهم همچین در عرض یه هفته از من کار کشید کل مدرسه را برق انداختم این یه هفته که تموم شد بهم گفت برو بلکه ادم شی منم گفتم خانم میشه قلیونمونو پس بدید چنان دادی سرم زد من گفتم وا خانم چرا داد میزنید به خاطر یه قلیون خوبه موبایلمو نگرفتید انگار من از دادتون میترسن والا:306: بعد تازه فهمیدم چی گفتم در رفتم ولی چه فایده مجبور شدم یه هفته دیگه سرایداری کنم سرایداری کردنمم دیدنی بود همچین با جارو گیتار میزدم که هی بماند...عجب روزگاری داشتیما:4chs: کلا منو به عنوان اسطوره میشناسن هنوز کسی به اندازه من نتونسته گند بزنه اخراجم نشه دیگه زیاد دوستم داشتن اخراجم نمیکردن دیگه همچین در مواقعی که کار بیخ پیدا میکرد میشدم گربه شرک که دل سنگم اب میشد چه برسه به ناظممون اخرشم یه تعهد میدادم خیلی شیک میرفتم سر کلاس
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - † αƖιєη † - 20-02-2014
خیلی زیاد بود
خب یک خاطره تعریف میکردی
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - Ξrιc logιc - 31-03-2014
ای مافیا ای دسته خلافکار ای شرای کلاس
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - pmiyar - 01-04-2014
به خدا ما تو عمرمون این کارا رو نمیکردیم
فقط یه بار گچ رو زدم تو کله معلم
یه بار دوستم صندلی معلمو چسب کاری کرد و باحال تر از همه
یه بار سر امتحان یه سوال نمیدونستم ورقمو با شاگرد اول کلاس از راه ÷رت کردن موشک عوض کردم
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - ιlı.ι♪ṨᾋȒᾋ♫lι - 23-10-2014
جالبه ......
RE: چرت و پرت بازیایه ما سرکلاس و شما - "تنها" - 23-10-2014
ما کلاًتو کار تقلبیم اینا چیزی نیس که
|