![]() |
رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم (/showthread.php?tid=263458) |
RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 25-03-2017 و دیدیم هیچ چیز خاصی نیست رو به ژانینا کردم و گفتم : یادمه تو واحد های شخصیت پاس کردی و کارگاه های شخصیت رفتی پس سر فرصت بهمون راجع شخصیت هاشون بگو (دوستان این موضوع واقعا وجود داره خواهر خودم روانشناس بالینی هست و میتونه از رو چهره ویژگی های اصلی شون رو بگه) به بچه ها نگاه کردم دیدم مست خوابن گفتم برن بخوابن خودمم ساعت 5 صبح زنگ گذاشتم و یه دوش ده دقیقه ای گرفتم و خوابیدم صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم صداش رو قطع کردم رفتم تو آشپزخونه یه صبحونه مفصل درست کردم بچه ها رو بیدار کردم خودمم رفتم لباس انتخاب کنم یه مانتو طلایی با کمربند زنجیر مانند وَ شلوار لوله ای مشکی همراه با شال مشکی یه دستبند ظریف طلا هم دستم کردم تو حال سرک کشیدم ژاله و ژانین داشتن شماره بچه هایی رو که تو دانشگاه گیر اوردن رو به بچه ها میگفتن تا ذخیره کنن. من که رفتم پیششون ژانینا گفت: من از دم در خونه رادوین اینا تا روی اون میله ای که سر درب دانشگاه هست دوربین و شنود گذاشتم ژاله : ما هم یه دختر گیر اوردیم از این فوضولا هر اتفاقی می افته بهمون میگه اسمش گیسوِ تو کار پسراست و فقط از پسرا میدونه ژانین: تازه علاوه بر گیسو یه مسر هست باربد اینم فقط از دخترا میدونه مژده : در مورد دوستانش باید بگم که سه تا دوست داره همشون با رادوین همسن هستن. نوژن که یه خواهر بزرگ تر از خودش داره . سپنتا , تصمیمی ترین دوستشه و تک فرزنده وَ مَهبُد که یه برادر دوقلو به نام هیربُد داره _ولی در رابطه با رشته هاشون رادوین و سپنتا ریاضی ,نوژن عمران_راه سازی وَ مهبد مهندسی _زیربنا حالا نوژان عمران_سدسازی و هیربد هم موسیقی ژانینا : یه سر به دانشگاه میزنم مدیر دانشگاه و از دور ببینم چه جور آدمیه. _منم میام سیستمشون و Hک کنم هر جور اطلاعات بخوایم توش هست بازم سلام لطفا نظر بدین با نظراتون انگیزه میگیرم ![]() RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - A lover - 26-03-2017 عالی بود بقیشو بزار RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 30-03-2017 بچه ها ممنون نظر میدین ![]() D:e] RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - A lover - 01-04-2017 پ چیشد ![]() RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - sogol.bf - 03-04-2017 خیییییییییییییییییییییلی خوبه خواهش میکنم زودتر بزارش عالیهههه ![]() RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 03-04-2017 با سلام دوستان از این که دیر کردم عذر میخوام و خب هیچ وسیله الکترونیکی نداشتم تا ادامه بدم ![]() و باید بعضی از قسمت ها رو بررسی کنم بعد بذارم تا شب گذاشتم دیگه ![]() متشکر از همراهیتون [b]_من هم میام سیستمشون رو Hک کنم هر اطلاعاتی میخوایم دستمون بیاد .<br> ژانین:پس همت کنین بریم دنبال کار ها <br> <br> دو هفته بعد<br> <br> ژانین<br> _اووووووف چقدر خسته شدم <br> ژاله : نکه فقط تو خسته شدی<br> _آره هممون تو این دو هفته زحمت کشیدیم . دیدید چه زندگی های عجیب و غریبی داشتن خدا وکیلی فکرشم نمی کردم این جوری باشن <br> مژدگان: حالا بسه بیاین تو آشپزخونه سوپرایزتونو بخورین بعد اگه خواستید بخوابید که کمبود خواب داریم<br> بعدش خودش پشت میز نشست و منتظر موند تا ما بریم پیشش قتی هممون نشستیم در عرض یک ربع غذاشو خورد و رفت دست شوییی <br> ژانینا : لعنتی اون که دست شویی نمیره اتاق فکرشه ...... ولی الحق این دست شویی فکر آدم و خوب باز میکنه ها مگه نه ؟<br> ژاله : آره من هر موقع میرم دست شویی یه ایده هایی میاد تو سرم در حد چییی?????<br> مژده: چه حالی شما دارین من میرم بخوابم <br> _منم میام <br> ژانینا : اومدم <br> _مژگان تو چی از دست شویی کی میای بیرون ؟؟؟ <br> مژگان : دو دقیقه صبر کنین میام <br> وقتی اومد تو حال بالش چیدیم با نفری یه پتو همه با هم گرفتیم خوابیدیم تااااااا صبح . وقتی بیدار شدم همه داشتن در مورد اینکه چه خوابه توپییی بود حرف میزدند و اینکه خیلی وقت بود رو زمین نخوابیده بودن بعد از صبحانه مژده گفت : بچه هوبعد از اینکه چکیده کارامون رو نوشتیم بزنیم بیرون خیلی وقته تو کار غرق شدیم دقیقا دو هفته تمام ما درست و حسابی نخوابیدین نه گشتیم نه خوردیم بابا مردیم از خستگی <br> مژگان: آره خب یه ذره هم به شغل واقعی خودمون برسیم یه خورده بگردیم بعدش میریم حساب اون عوضی های بیشرف ها (ببخشیدااااا??) رو برسیم <br> ژاله منم موافقم الآن اگه برم تو سالن مد همه ی کارا به هم ریخته هست <br> - درسته موکل های منم تعدادشون واسه فردا خیلی زیاده باید سرعتی کار کنم که از انرژیم میره <br> ژانینا : مطب منم تو دست دکتر موثقی داره داغون میشه منشی منم گفته چند تا مریض تو مطب قیطریه اومدن اختلال روانی های خیلی خطرناکی دارن باید حتما برم <br> مژگان : باشه باشه این هفته تفریح و کارو زندگی هامون به خانواده هامونم یه سر بزنیم تا خودشون نیومدن ولی بگم بعدش باید یه برنامه ریزی کنید هم به زندگی هاتون برسید وهم به هدف مهم مون .شیر فهم شد ؟ <br> همه با هم :بعلههههه<br> _خب فعلا بیاید کار الآنمون رو بکنیم بعد میریم<b>[ دوستان _ _ علامت به معنی Hک هست به اون علامت ها توجه نکنین RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 05-05-2017 سیییییییییلااااااام دوستان خوبید خوب نظراتتون رو در مورد رمان بگید تا من ادامه بدم هر چی نظر بیش تر پستای منم بیش تر با تشکر خدا شاملو RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 26-06-2017 سلام عیدتون مبارک ببخشید این چند وقته نبودم ولی یه پسته دیگه آوردم مژگان : بچه ها یه دور از اول تا حالا رو توضیح میدم . ما یه هدف داریم تو این راه خطر هم هست تازه فهمیدیم که این دخترا تو دانشگاه با بچه های دیگه سره تور کردن این پسرا شرط گذاشتن اونم سر ماشینه BMW که زیره پاشونه و اگه دخترا بردن اونا باید پایان نامه هاشونو آماده کنن طوری که بهترین پایان نامه سال بشه از اون طرف پسرا همشرط گذاشتن که اگه دخترا رو تور کنن یه روز گشتن و خوردن تو زعفرانه به خرج دوستاشون داشته باشن و بالعکس حالا این وسط بین دخترا و پسرا دعوا شده که نیازی نیست شرح بدم فقط بگم بزن و بخور بوده ما هم همزمان با این اتفاقات سیستم دانشگاه و ه*ک کردیم تویه کلاسی میشینیم که همشون با همن تویه بقیه ساعات بینشون تقسیم میشیم آهان واسه اکیپ دخترا و برادر خواهر هایه دوستای رادوین جاسوسایه کار کشته ای رو گذاشتم مرتضوی هم قراره امروز یا فردا اسلحه ها رو برامون بفرسته فقط بگم تو این یه هفته باید با دوربینا و شنودا زیره نظر داشته باشیمشون . تک تکمون موظفیم هر چیزی راجع به این دو تا اکیپ فهمیدیم با هم در میون بزاریم و دوستان این پروژه زندیگیمونه پس تمامه تلاشتون رو بکنید
[/align]ژانینا : اوفففففففففف بابا چرا انقدر زرزر میکنی (ببخشیدا ) اینا رو که خودمون هم میدونستیم تازه ... ژاله : بچه ها بیاین اینجا همه رفتیم پیش ژاله که کناره پنجره ایستاده بودکه رادوین و سپنتا رو توی یه ماشین کناره ساختمونمون دیدیم ژاله : به نظرتون دارن چی کار میکنن ؟؟؟؟؟ مژگان :برم لب تاب و روشن کنم حرفاشونو گوش کنیم همه منتظر بودیم تا صدا و دوربین لود بشه که با شنیدنه صداشون یه شوک بزرگ بهمون وارد شد خوب خوب خوب بمونید تو کف شوکشون تا بعدا بیام ادامشو هم تایپ کنم ولی مطمئن باشید که نوشتم فقط منتظر سپاس و تشویق های شما هستم RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - اکسوال - 15-10-2017 اگه میشه زودتر بقیش رو بذار ![]() ![]() RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - ❤..ℳムɦsム..❤ - 04-03-2018 خوب بود |