![]() |
⇩از این فکرها نکن⇩ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: ⇩از این فکرها نکن⇩ (/showthread.php?tid=250816) |
£سنگ قبرم...£ - (-_-) - 11-12-2015 بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد بنویسید پیر شده بود پیر جوانی بر روی سنگ قبرم ننویسید تنها بود بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود بنویسید وجود او عشق بود بر روی سنگ قبرم ننویسید عاشق باران بود بنویسید باران موثر ترین داروی او بود بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود بر روی سنگ قبرم ننویسید از دوری یار مرد بنویسید از عشق یار مردبر روی سنگ قبرم ننویسید که روز تولدش مرد بنویسید که هرگز متولد نشد بر روی سنگ قبرم ننویسید نامش مریم بود بنویسید نامش دیوانه بود بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود،اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود،تنها از این نظر که سراپا شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود،چشمان او که دائما از اشک شسته بود بر سنگ قبرم بنویسید این درخت،عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر،پشت دری که باز نمیشد نشسته بود €روی خسته ام€ - (-_-) - 11-12-2015 در یک کوچه ی آشنا من تنها...کوچه ای که بوی عطر یاس هایش نوازشگر تمامه احساسات شکسته ام میشود...و من مست از محبتی که به روح خسته ام شده است...شادمانه مانند کودکان به تکاپو می افتم...ناگهان صفحه ی لی لی را روی زمین میبینم...و بی درنگ وارد بازی میشوم...بازی ای که مرا در خود خواهد بلعید...من اما چه تلخ خنده های مستانه ی کودکی ام جایشان را به اشک در سکوت و تنهایی میدهند...چشمان اشکی ام را به سختی برای دیدن کسی میچرخانم....اما...کسی نیست...هیچکس!پرده ای از سیاهی آسمان آبی را میپوشاند و هر دم در انتظار باریدن....اما نمیبارد...انگار میخواهد دلگرفت هایش را با سیاهی تنها سر من فریاد کند...!گویا بیکس تر از من پیدا نکرده...آری این همان جا بود که روزی بازندگی را به من هدیه کرد...حال من در اینجا به دنبال چه میگردم...؟!!!نکند خاطرات به جا مانده ام پاهایم را به این سو کشانده است...!؟ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() ®دفتر زندگیم® - (-_-) - 11-12-2015 دفتر زندگیمو ورق میزنم...انگار چیزی رو گم کردم...اره گم کردم...اره اون خودمم که دیگه دیده نمیشم...اون خودمم که مدت هاست به دست فراموشی سپرده شده...حداقل خاکم میکردید بعد واستون مرده میشدم...هه...............حداقل به حُرمت نفس های زجر آورم زنده به گورم نکنین...روندم کردید.....گفتین تو مثه ما نیستی...گفتین جای تو اینجا نیس...رهام کردین اما رهاییبالاتر از در بند کشیدن...چون حالا از همه چی میترسم...از جسمهایی مثه آدم....از اعتمــــــــــــــاد کردن....از اشک ریختن....دیگه از همه چی میترسم.....از همه چیزایی که تو این دنیا وجود داره.....هه...............حتی از تصویر ناآشنای خودم تو آینه...حتی از اون چشمام هم میترسم....یه موش دیدی چسبیده باشه به چسب موش...؟!ندیدی؟!!!!هه...............برو ببین چه زجری میکشه الان عینهو اونم....اما همه فکر میکنن چیزیم نیست...هه...............دلم میخواد رو این زندگی بالا بیام....ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـمن این را حس میکنم نیازی به گفتن نیست،نمیخواد بهم بفهمونی افتاااااااااااد؟!در محاکمه ای ناعادلانه حکم قصاص را برای جرم نکرده صادر میکنند.... حالم خوش نیست اصلا...... دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() هے - (-_-) - 11-12-2015 آنقدر زمین خورده ام که بدانمبرای برخاستن،نه دستی از برونکه همتی از درونلازم استحالا اما…نمی خواهم برخیزمدر سیاهی این شب بی ماهمی خواهم اندکی بیاسایمفردابرمی خیزموقتی که فهمیده باشم چرازمین خورده ام… دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() این روزها...بیشتر از قبل حال همه را می پرسم...سنگ صبور غم هایشان می شوم...اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم...اما...یک نفر پیدا نمی شودکه دست زیر چانه ام بگذارد...سرم را بالا بیاورد و بگوید:حالا تو برایم بگو دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() خوش به حال سیندرلا...لنگه کفشش را جا گذاشت...یه لشکر آدم به دنبالش گشتن...ما دلـــــــــــــــــمان را جا میگذاریم....هیچکس از مــــــــــــــا سراغی نمیگیرد...انگار که هیچوقت نبوده ایـــــــــــــــــم...!!! دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() ما فکـر میکنیـم بدتـرین درداز دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !امـا …. حقیقـت اینه که :از دست دادن ِ خــودمـونو از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم ….گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !! RE: ®دفتر زندگیم® - serpent - 12-12-2015 ممنون اجی ![]() ![]() ![]() RE: ●وقتے....● - serpent - 12-12-2015 مرسی اجی ![]() RE: ®دفتر زندگیم® - (-_-) - 12-12-2015 (12-12-2015، 6:30)serpent نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. نع ™حرفـ دل™ - (-_-) - 12-12-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() شب خسته از هر کسدر پی مسیر زندگیم بودم نگران روزگار بعد از اینم بودمهیچکس باهام خوب نبودباور کردنی که هر کس دور ورم بودنمک به زخم هام می زدهرکس هم که نمی دونست نمک به حال و روزگارم می زد دگر تحمل کدوم درد رو بکنمنمی خواستم اونی باشم که واقعا می خواممن به خاطر شرایطی که داشتم این طور خواستم اگهحال روزم متفاوت بود زندگی رو طوری برای خودم می دیدم که همیشه همیشه آرزوش رو نداشتم ....نه ...............نه ................نه......................نه...........همیشههمیشه اون طور نیست که خودت می خوایهمیشهراهم بی دیوار نیستمشکلات مثل دیوار چین شده...یاد خداست که اروم می کنه اگه نبودخدای در زندگیمنمی دونم آرامش بخشه من چی بودخدا ای کاش زندگی وقف تو باشه با مهر خوبی فقط برای تودوستت دارم خداکمکم کن در فراموشی کسی که غیر قابل فراموشیست مگر به خواست توکه آرامش بخش قلب هاییارامش بخش دل های تمام عاشقا خدا من رو ببخشهمن جایه خدایه نفر رو می پرستیدم که لایق پرستیدن بود ولی باز غیر از خدا بود من خدام رو فراموش کرده بودم امیدوارم که من رو ببخشهشب بیداری های من واسش داشتمبه خاطرش نخوابیدمهیچ وقت از یادم نمیرهاز یاد نرفتنیهخدا یا دوســــــــــــــــــــــــــــــــتت دارم №میدونے¿№ - (-_-) - 12-12-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() میدونی ؟؟باید بفهمی وقتی دلت می گیره ... تنهایی !!باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی !باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی !!باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره !!باید بفهمی وقتی ناراحتی ... دلتنگی ... یا بی حوصله ای ...هیچ کس حوصله ی تو رو نداره !!دیگه باید فهمیده باشی همه رفیق وقتای خوشی اند !!همه خودشون اینقدر دردسر دارن که حوصله ی گند اخلاقیای تو رو ندارن !!همه اینقدر کار دارن که وقت ندارن واسه تو وقت بذارن !که به حرفات گوش بدن یا وقتایی که تنهایی کنارت باشن !!ولی تو نباید اینجوری باشی !!تو باید رفیق غم و کم همه باشی !!تو باید سنگ صبور باشی !!تو باید سنگ باشی !!دردای تو پیش دردای اونا هیچی نیست !!تو اصلن سختی نکشیدی ...تو اصلن تنها نموندی ...تو هیچ وقت غصه دار و گریه دار نیستی !نباید باشی !!!فهمیدی ؟؟اینا همه ی حرفایی که چند روزه یکی از ته دلم داره تو گوشم می خونه !!!داره جادوم می کنه !!که آروم تر باشم !!که هر وقت تنها شدم و دلتنگ و خسته ... یاد تنهایی و دلتنگی و خستگی بقیه بیفتم !!بعدش همه چی یادم بره !!خب ؟؟ ¤کاش…تاوان¤ - (-_-) - 12-12-2015 کاش همان کودکی بودیم که حرف هایش را از نگاهش می توان خوانداما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد و …و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم .آری ،سکوت پُر بهتر از فریاد تو خالی ست !دنیا را ببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ، بزرگ شده ایم از چشم هایمان می آید ! بچه بودیم دل دردها را با هزار ناله می گفتیم ! همه می فهمیدند … بزرگ شده ایم … درد دلمان را به صد زبان ، به کسی می گوییم … و هیچ کس نمی فهمد ! دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() تـــــاوان حرفــــهایی که نمی تونی بـــــگی ؛تــــــارهای سفیـــــــدیـه که ،یه شَبـــه لابلای موهــــــــات به وجــــود میــــــاد ... !!! |