انجمن های تخصصی  فلش خور
مرگ و نتیجه سختی زندگی دنیایی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: مرگ و نتیجه سختی زندگی دنیایی (/showthread.php?tid=185935)



مرگ و نتیجه سختی زندگی دنیایی - bOoOoOy - 23-10-2014

از آنجا که مرام زندگی والاتر از آن است که بتوان طالع یا سعادت و بدبختی را بدان اطلاق نمود ۱ ، از این رو یک قسم انقلابات و تحریکات مخصوصی در مقاصد و تصورات نهایی ما احداث می گردد . گیتی در حقیقت جولانگاهی است که روح در عرصه آن جد و جهد نموده و می کوشد که به ارتقا و بلندی سوق یابد و حصول بدین مراتب ، جز از راه مجاهدت ، کار ، فداکاری و زحمت و رنج ، به طریق دیگری برای هیچ کس میسر نمی گردد .

رنج و تعب ، خواه جسمانی باشد ، خواه اخلاقی ، یکی از عوامل لازمه تکامل و وظیفه قوی و نیرومندی برای ترقی و پیشرفت محسوب می شود ۲ . همانا به واسطه رنج و محنت است که می توانیم خود را بهتر بشناسیم و بر هوی و هوس های نفسانی خویش تسلط یافته و بیشتر حب خیرخواهی و محبت نسبت به دیگران را در خود ایجاد نمائیم .

آن چیزی را که موجود در طی زندگی خود مجبور است جستجو نموده و آن را دریابد تواما علم و محبت است .

هر قدر انسان بیشتر بر دانش و فضیلت خود بیفزاید ، عشق و محبت او زیادتر گشته و در نتیجه بیشتر ترقی و پیشرفت می کند .

رنج و تعب ، تنها وسیله ای است که ما را به اسبابی که باعث آن رنج و تعب شده است آگاه می کند ، تا آن که بالاخره آن اسباب را مقهور خود کرده و دیگر بکار نبریم . خلاصه رنج و تعب ، در واقع نوعی محبت بسیار شدید نسبت به اشخاصی که مورد رنج و تعب واقع می شوند ، احداث می نماید .

درد و رنج ، یعنی وسیله یا اسباب تزکیه و تصفیه نفس ، مدرسه ای است که انسان در آن درس بردباری و حوصله ، استقامت ، پاکدامنی ، توکل و تمام مزایای اخلاقی و تکالیف صعب و دشوار را آموخته و تحصیل می کند .

درد و رنج به مثابه کوره ملتهب و پر آتشی است که حس خودخواهی و تکبر و نخوت در آن به کلی ذوب گشته و از بین می رود .

گاهی اتفاق می افتد که اشخاص رنج دیده ، در موقعیت های تاریک و تنگی گرفتار گشته و در این هنگام ، خود داری ، از آن ها سلب شده ، خدا را منکر و به دنیا ناسزا داده و می گویند :

عدالتی در کار نیست !
ولی بعد از آن که مصائب و بلایای وارده از آن ها دور گشت ، اشخاص مزبور خود را مورد آزمایش قرار می دهند ، می بینند که آن مصائب گرچه ظاهرا به نظر آن ها منافی با عدالت بوده است ، ولی باطنا به خیر و صلاح ایشان تمام شده و از اینجاست که می فهمند تنها چیزی که باعث ارتقا و حصول بدین مقامات عالی تر و بهتر شده ، همین مصائب و بلایا بوده ۳ و در این حال حس خیرخواهی ، شفقت و رحمت به بیچارگان بیشتر در نظر آن ها جلوه نموده و دستگیری از واماندگان ، بیشتر و بهتر به جهت ایشان میسر می گردد .

زحمت و رنج ، منش و طرز سلوک اشخاص را جلا می دهد . احساسات و عواطف قلبی خشن را تلطیف و بی غل و غش نموده و اشخاص متکبر و خودخواه را متواضع می سازد .

رنج و تعب به منزله حجار یا مجسمه ساز ماهری است که روح ما را حجاری نموده و بهترین ترکیب و کامل ترین تناسب و ظرافت و زیبائی را به او اهدا می نماید .

بلی ، تنها همین رنج و تعب است که یک نوع جنبش و حرکت مخصوصی به وجود ما داده ، از پیرایه های دنیوی و علاقه مندهای مهمل منصرف ساخته و در عوض یک نوع استعداد در ما تولید کند که چیزهایی را که حقیقتا عالی و زیباست احساس نمائیم .

در اثر این گونه تعلیمات ، ترس و دهشت مرگ در احدی راه نخواهد یافت ، زیرا مردن هیچ نیست غیر از یک تغییر شکل و تجدید حیاتی که حتما برای موجود لازم و واجب است و در حقیقت هیچ ذی روحی در عالم نمی میرد و مرگ فقط یک کیفیت ظاهری است و تنها چیزی که در موقع مرگ از بین رفته و تغییر می کند ، ترکیب خارجی این بدن جسمانی است .

ولی عامل مهم حیات ، روح ، عبارت از وحدتی است که به هیچ وجه تغییر نکرده و همیشه باقی است . این روح با جسم سیاله ای که همیشه با او همراه است ، پس از آن که از این بدن مادی مفارقت کرد و تمام کمالات و قوای اخلاقی و عقلانی را که عبارت از انوار ، آمال ، تقوی ها ، قدرت ها و غیره باشد که روح آن ها را در طی زندگی های دنیوی کسب نموده و به دست آورده است ، با خود به عالم دیگر می برد .

خلاصه تنها ثروت و توشه ای که به درد ما خورده و می توانیم آن را به عوالم دیگر منتقل نموده و همراه خود ببریم و از پرتو آن در زندگی آتیه استفاده نمائیم ، همین سرمایه های اخلاقی و عقلانی می باشند .

هنگامی که خورشید زندگانی غروب کرد و وقت موت فرا رسید ، یعنی وقتی که هستی ما مانند صفحات دفتری ورق زده شد و صفحه جدید و سفید دیگری پیش آمد ، در آن موقع است که شخص عاقل ، نامه اعمال گذشته خود را پیش کشیده و با کمال دقت ، مشغول مطالعه و مرور آن ها می شود ۴. چه خوشبخت و با سعادت است کسی که در این ساعت ، خویشتن را مخاطب ساخته و به خود می گوید :

ایام و روزگار دنیایی من با حسن وجه ، گذشته و انجام گرفته است ! ۵

سعادت مند و فرخنده ، شخصی است که سر طاعت و تسلیم را فرود آورده و با کمال شهامت و شجاعت ، رنج و تعب جسمانی را متحمل گشته است ! زیرا این زحمات و مشقات گرچه در این زندگی دنیایی ، روح را فوق العاده شکنجه داده و در حقیقت او را فرسوده نموده است ، ولی در عوض ، خارج از این عالم جسمانی ، یعنی در عالم روحی ، تمام این زحمات و آلام دور ریخته شده و با هر گونه مرارت و تلخی که روح تا به حال با آن سروکار داشت ، دیگر به هیچ وجه با آن ها تماس و اصطکاکی ندارد و موقعی که شخص عاقل ، این زندگی پرمشقت را به خاطر آورده و از فکر خود می گذراند ، در حقیقت این زحمات و مشقات طولانی را تقدیس می گوید ، و در صورتی که وجدان و قلب او کاملا آرام باشد ، در آن وقت با نوعی صفای ضمیر و بدو ن هیچ گونه وحشت و اضطرابی ، می بیند که موقع رحلت فرا رسیده و وقت آن شده است که این عالم جسمانی را ترک گفته ، به عالم روحی داخل شود .

آیا هرگز پروانه قشنگ طلایی را که با بال های رنگارنگ و الوان خود در هوا پرواز می کند ، مشاهده کرده اید ؟ این پروانه قشنگ در بدو امر ، یعنی هنگامی که در حالت کرمی در غلاف پیله زشت و بی ترکیب خود می زیست ، چندان مورد توجه نبوده و بلکه منفور همه واقع می شده است . اما ملاحظه می کنید همین کرمی که ابتدا با آن وضع کثیف در سطح زمین می خزید ، حال چگونه آزادانه و بدون هیچ بند و مانعی در این جو روشن و تابان پرواز نموده و از گلی به گل دیگر خرامیده و از عطر آن گل ها محظوظ و مکیف می گردد .

کیفیت مرگ نیز با وضعیت این پروانه بی شباهت نیست . انسان نیز ابتدا مانند همین کرم پیله است ، و علت استحاله و تغییر شکل او همانا به واسطه مردن است ، این جسد انسانی یا لباس گوشتی که در حقیقت یک غلاف پست و مسکینی بیش نیست ، به حکم ضرورت بایستی حتما به همان کارخانه طبیعت عودت نماید ! ولی روح ، پس از آن که عملیات خود را انجام داد ، به یک زندگانی بالاتری سوق می یابد .

بنابراین ، مفارقت روح از این بدن جسمانی مادی ، یک استخلاص و رجعتی است به وطن اصلی و حقیقی او ۶ .

مرگ بزرگترین کاشف اسرار است ، گاهی اتفاق می افتد که انسان به مصائبی گرفتار آمده و فوق العاده جا را بر خود تنگ و تار می بیند ، در همین هنگام است که خودداری از ما سلب گشته و هر یک خود را مخاطب ساخته می گوید :

چرا من بدین دنیا ی سراسر محنت قدم گذاردم ؟ که ناگهان ، صدایی از درون به ما چنین می گوید :

ای موجود رنجور ، درد و محنت را متحمل شو تا آن که بلند مرتبه و پاک و تصفیه شوی ! بدان که کوکب اقبال تو بلند است و این سرای ناپایدار ، مدفن و ماوی ابدی تو نخواهد بود . بلکه آن عوالمی که در ورای این جهان مادی درخشان و فروزانند ، مسکن و منزلگاه آتیه تو به شمار می روند که قبلا خداوند آن ها را برای تو و مخصوص تو به رسم ارث آماده و مهیا ساخته است .

تو تا ابد ساکن این جهان هستی و بایستی که در آن سکونت اختیار کنی ، و الان نیز خود بی خبری که برای ارتقا و پیشرفت خویشتن ، مشغول فراهم کردن توشه مسافرت و انجام کار می باشی ۷ .

آری ، عجب سر ( راز ) ی است این سر الهی ! در حقیقت این سر سزاوار پرستش و ستایش است !


RE: مرگ و نتیجه سختی زندگی دنیایی - ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ - 23-10-2014

اینقد حرف مرگ و زدی فک میکنم میخوام بمیرمAngelAngelAngelAngel