انجمن های تخصصی  فلش خور
رمان جنایی:مقتول از قتل فرار کرد. دارای سه صفحه. - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: رمان جنایی:مقتول از قتل فرار کرد. دارای سه صفحه. (/showthread.php?tid=283563)



رمان جنایی:مقتول از قتل فرار کرد. دارای سه صفحه. - SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ - 05-05-2020

روز 3 اوریل کاراگاه جکسون در اتاقش مشغول کشیدن سیگار بود.
که ناگهان دستیار ایشان اقای جیمز مکبراند وارد اتاق شد و گفت:اقای جکسون قتلی در کاخ ولنتاین رخ داده.
گاراه جکسون به همراه دستیار و باز رس اقای میکل به سمت کاخ رفتند.
عصر روز 3 اوریل.
6:30
کاراگاه وارد کاخ شد.
خدمتکار:سلام شما باید کاراگاه جکسون باشید. بفرمایید.
کاراگاه:سلام روز بخیر بله خودم هستم اقای بورمارس تشیف دارند؟
خدمتکار:بله بله اینجا هستند.چیزی میل دارید؟
کاراگاه:نه مرسی میشه اقای بورمارس بگین که اگه جلسه ای ندارند باهاشون صحبت کنم؟
خدمتکار:بله ایشون جلسه ای ندارند بفرمایید.
کاراگاه وارد اتاق اقای بورمارس میشه.
بورمارس:سلام اقای جکسون منتظرتون بودم.
کاراگاه:سلام از دیدار با شما خوشبختم.
شب 3 اوریل.
8:13
بورمارس:درست نزدیک سحر بود که صدای تق و توق و صدای شکستن شیشه شنیدم. وارد اتاق که شدم خانم ماری که نوه ام بود افتاده بود روی زمین و خون روی لباسش جریان داشت.من خیلی ناراحت شدم.
کاراگاه:میشه بگین اثری از قاتل یا سر نخی پیدا کردین؟
بورمارس:اصلا من غرق ماری شده بودم ولی یادمه که صحنه ی قتل خیلی اشفته نبود.
کاراگاه:خب فردا بازم میام اقای بورمارس.نمیتونم در زمان شام مزاحمتون باشم. در ضمن دهر تحدیدی رو شنیدین با دفتر من تماس بگیرین.
بورمارس:بله حتما راستی فردا نوه های دیگم میخوان بیان شما هم میاین؟
کاراگاه:متاسفم اقای بورمارس شاید پس فردا بیام.
بورمارس: یه کمی از اومدن نوه هام دلهره دارم. برای این که چجوری بهشون بگم که خواهرشون مرده.
کاراگاه:نگران نباشید. خداحافظ موسیو.
صبح 4 اوریل.
8:15
کاراگاه مشغول فکر کردن درباره ی رفتار اقای بورمارس بود. که ناگهان دستیار ایشون وارد شد.
جیمز:اقای جکسون اتفاق بدی در کاخ اقای بورمارس افتاده.
نزدیک ظهر 4 اوریل.
10:45
وارد کاخ شدند.
و اقای بورمارس در تخت خود به قتل رسیده بود.
ادامه ی این داستان جنایی بعد نظر دادن شما.
اتفاق های عجیب دیگری در این داستان مانده.
نظر یادذتون نره.
ایا ادامه بدم؟


RE: رمان جنایی:مقتول از قتل فرار کرد. دارای سه صفحه. - دلارام1383 - 17-11-2020

به نظرمن میتونه رمان جالبی باشه
خودت مینویسی؟
Telegh_26Telegh_53