داستان واقعی از ارتباط با ارواح - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستان واقعی از ارتباط با ارواح (/showthread.php?tid=285434) |
داستان واقعی از ارتباط با ارواح - ☪爪尺.山丨几几乇尺☪ - 27-05-2020 به نام خدا
سلام امین هستم میخوام براتون یه داستان واقعی که هیچ گونه ساختگی نیست تعریف کنم داستان از جایی شوروع شد که من پدر بزرگم جن گیر بود با اجنه ها در ارتباط بود تو کار احضار اینا بود من یه روز زد به سرم رفتم به پدر بزرگم گفتم بهم یاد بده چطوری احضار کنم پدر بزرگم بهم هشدار داد که هیچوقت سمت جن برای تفریح یا خوشگذرونی نرم سمتشون من به حرفش گوش ندادم گفتم اینا الکین بعد روز بعد رفتم رو مخش هی روز به روز میگذشت من رو مخش بودم اخر سر راه روشش رو بهم یاد دادتمام کارایی که باید میکردم گفت ولی بهم هشدار داد بهت یاد دادم هیچوقت این کارو نکن من گفتم باشه ولی چند شب گذشت من هی تو فکر جن بودم زد به سرم گفتم یه شب احضار کنم از جام بلند شدم دیدم همه خوابیدن من هم رفتم توی انباری انباری مون خیلی بزرگه حدود 20متر بود من رفتم ترسیدم هیچ کاری نکردم ولی شب بعدش پشیمون شدم گفتم تا انباری رفتم اون وقت احضار نکردم اخر شکل قیافه جن ندیدم همون شب هی پشیمون بودم که چرا احضار نکردم برای بار دوم رفتم توی انباری همه خوابیدن اما پدر بزرگم بیدار بود من حواسم نبود این میخواد منو بپاد رفتم توی انباری تمام کارایی که پدر بزرگم بهم یاد داده بود کردم چشمام بستم حدود پنج ثانیه بعد باز کردمو روبه روی خودم چیزی و دیدم که تاحالا تو عمرم ندیدم دیدم یه مرد سیاه انقدر سیاه بود قدش سه برابر من بود جلوم وایساده بود انقدر چهره اش سیاه بود معلوم نبود ازش دود سیاه میداد بیرون منم گفتم باهام کاری نداره ازش سوال پرسیدم بعد از اینکه سوال هام تموم شد بهم یه چیز گفت.گفت منو ببر من تعجب کردم گفتم چی دوباره گفت منو ببر من گفتم کجا ببرمت همین که اینو بهش گفتم یه دونه محکم کشیده زد زیر گوشم من حدود هشت متر نیم روی هوا بودم شانس اوردم پدر بزرگم اومد یه لحضه پدر بزگم دیدم دیگه هیچی ندیدم بعد از اینکه بهوش اومدم توی بیمارستان بودموگردن دست پام شکسته بود از شدت درد نمیتونستم دست پام تکون بدم خدارو شکر که پدر بزرگم رسید وگرنه یا من مرده بودم یا تسخیر میشدم. RE: داستان واقعی از ارتباط با ارواح - جاویدم - 08-08-2020 وقتی کلمه ارتباط رو میبینم ذهنم میره حاهای بد بد. یعنی به جنم؟ |