انجمن های تخصصی  فلش خور
ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ (/showthread.php?tid=97543)

صفحه‌ها: 1 2


ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - زهرا رسولی - 23-03-2014

کوچه ای محل رد شدن روزانه پسری جوان بود. روزی دختری زیبا روی از آن کوچه عبور می کرد .
پسر دلش با دیدن آن دلبر، دوام نیاورد و دنبال دختر به راه افتاد. دختر متوجه پسر شد و پرسید : چه میخواهی؟
پسر با صدایی لرزان جواب داد : عاشق تو گشته ام و دلباخته ات شده ام . دختر گفت : گمان نکنم آیین دلدادگی آموخته باشی. فردای روز نیز پسر در همان گذر منتظر دختر بود و به محض دیدنش جلو آمد.
دختر گفت باز که آمدی. پسر اظهار عشق کرد. دختر زیبا گفت من در چشمهایت رسم عاشقی نمی بینم. شاید خواهان جمال و زیبایی صورتم شده ای . پسر بر عشق اصرار کرد . دختر گفت : به هر حال فردا روز امتحان عاشقی است شاید ورق برگردد. این را گفت و رفت. پسر شب را در فکر امتحان به سر برد. که آزمایش چیست و نتیجه چه خواهد شد.
صبح فردا دختر، با جلوه ای زیباتر از روزهای قبل آمده بود. پسر جوان دوباره پشت سر دختر زیبا به راه افتاد. دختر گفت ای پسر تو که اینگونه شیفته من شده ای اگر خواهر زیبا و دلربای مرا می دیدی چه میکردی؟!!
خواهرم بسیار لطیف تر و در این شهر، زیبا روی ترین است و خیلی ها شیفته او شده اند. امروز خواهر پری چهره ام را با خود آورده ام و الان پشت سر تو ایستاده. پسر بی درنگ به عقب برگشت!!! ولی …. ولی خبری از خواهر فرشته خوی دختر نبود ، که نبود.
پسر گفت: این را که دروغ گفتی ؛ امتحانت را بگو چیست؟ دختر تبسمی کرد و گفت: ورقه ها را جمع کردند؛ امتحان تمام شد. برو راه خود گیر. روز اول گفتم که از چشم هایت مشق عاشقی نمی خوانم. تو عاشق نیستی. تو خواهان صورت های زیبایی. اگر عاشق بودی وقتی معشوق روبروی تو ایستاده ، برای دیدن صورتی زیبا به عقب بر نمی گشتی. چرا که هنگام وصال ، محب از محبوب و عاشق از معشوق روی برنمی گرداند، حتی برای لحظه ای!!!!
دختر اینها را گفت و ناپدید شد. پسر کمی اندیشه کرد ، آهی سرد کشید و گفت: به خاطر امتحانی که در آن رد شدم ، دیگر از این کوچه رد نخواهم شد. اما ……
اما آنانکه ادعای عشق خدایی میکنند ولی حواسشان همیشه به غیر خداست، چه موقع و چگونه امتحان خواهند شد؟
نکند ورقه ها را پخش کرده اند و امتحان شروع شده است؟؟


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - Archangelg!le - 19-06-2014

HuhHuh


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - عارفه - 05-09-2014

قشنگ بود اما این داستان از روی داستان کوروش کبیر ساخته شده!چون اونم دختری رو که میگفت بهت علاقه دارمو اینطوری ازمایش کرد!!!


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - عذرا 79 - 05-09-2014

DodgyDodgyDodgyDodgyDodgyDodgy


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - p@ria - 05-09-2014

مرسی جالب بود


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - sara.gh - 05-09-2014

ConfusedHuhConfusedHuhConfusedHuh


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - saba 3 - 06-09-2014

چه پسر بی شعوری من اگه جای دختره بودم چنان بر دهن پسره کبونده بود م که خودشم یادش نیاد کیه


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - Roghaieh - 06-09-2014

خوب بود مرسی



RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - نیلوفر جووون - 08-09-2014

داستان قشنگی بود مرسی


RE: ماجرای دو خواهر و پسر هوس باز ؟ - _PαяαиÐ_ - 09-09-2014

این داستان مربوط به کوروش کبیره |: !