08-10-2015، 7:41
گاهی یک عابرم و گاهی دژبان؛ جایی چای ریز قهوهخانه و یا پیاده نظامی در جنگ؛ نه نفوذیام و نه سوپراستار سینما، فقط بخشی از تنهایی یک بازیگر را در صفحه پر میکنم.

سیاهی لشکر همان مهرههای سیاه و سفیدی است که در صفحه شطرنج صنعت سینما، در میان شاه و وزیر با هر ضرب کلاکت به میان میآیند و با تمام عشق و اشتیاق در میدان هنر هفتم خودنمایی میکنند.
دقایقی را با پیاده سواران صنعت سینما، در کوچه پس کوچههای ارباب جمشید تهران قدم میزنیم، تا گوشی باشیم برای شنیدن گفتههای مردان و زنان هنروری که از خاطرات و بیمهریهایی که سالهایی نه چندان دور در پاتوق قدیمی سیاهی لشکرها بر روی پیشخوان قهوهخانه خاک میخورد.
البته اگرچه امروز دیگر خبری از آن همهمه گرم و شگفتآور بین سیاهی لشکران نیست و دیگر صدای زنگ ورود کارگردان در قهوهخانه به گوش نمیرسد و حالا همان عاشقان سینما، رفقای خود را در کنار یکدیگر جمع کردهاند و به تقلید از هنرپیشه عنوان هنرور را انتخاب کردند و با هم در هر دفتری، گروه هنروی را تشکیل داده اند.
یکی از پیادهسواران صحنه صنعت سینما از روزهایی گفت که جوانی خود را با عشق به سینما و قاب تصویر در ارتش ایران گذرانده و حالا با رسیدن فصل بازنشستگی، به بهار دلش بازیگری در سینما رسیده است.
سردار می گفت: روزهای زیادی را در سینماهای شهر پرسه زدم تا اینکه بعد از گذراندن دوران سربازی به عضوی از سربازان و پیاده نظامهای امنیتی کشور مبدل شدم. حالا وارد دنیایی شدم که ستارهدار شدن هدفم بود نه ستارهشدن.
ریش سفید سیاهیلشکرها از آرزویی گفت که دیگر نسل و شاخهای از خانواهاش آن را ادامه نمیدهند: اکثر مردم دوست دارند بچه و نوههایش دکتر و مهندس شوند، اما همیشه آرزویم این بود روزی یکی از بچههایم راه نرفته من را ادامه دهند.
پیادهسوار صنعت سینما از «اشکها و لبخندها»یی گفت که پشت قاب دوربین بدون هیچ حس زیرپوستی و قطره اشک مصنوعی، راحت روی گونههایش جاری میشد.
سالیان سال است با اینکه در میان مردم و سینماگران شناخته شدهاند، اما گویا هنوز زاویه نگاه ارشاد و فرهنگ و چتر حمایتی دولت را احساس نکردند.
گاهی نبود بیمه و یا ندادن دستمزد و گاهی سانحهای در صحنه، این حرفه را به خطر میاندازد، اگر بخواهیم ریزتر به این صحنه شطرنج سربازان سینما نگاه کنیم، هیچ چیزی جزو عشق به پرده نقرهای سینما و دیده شدن در قاب تصویر نیست، اینها همان کسانی هستند که به خاطر قلب و آرزوی دلشان بیهیچ منتی در سرما و گرما و گاهی بالاجبار دور از خانوادههایشان کار میکنند.
همیشه در پایان همه یادداشتها و گزارشها جماعتی امیدوار و خیل عظیمی شاکی بودند، اما ما از اشکها و لبخندهایی گفتیم که کمتر در قاب نگاه مسئولین جای گرفتهاند. کمتر حرفشان نقل جلسههای رنگارنگ سینمایی بوده. اگر برای ستارههای سینمایی، «منِ» مردم ارزش قائل هستم و با انگشت در خیابان او را نشان میدهم، باید بدانم در کنارش پیادهسوارانی هستند که بازی و اجرای سوپراستار سینما را طبیعیتر و قابل درکتر میکنند.
و اجابت وعدههای مسئولین و ارشاد دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره، و ما منتظر تماسی نشستیم که بعد از ماهها و سالها بدون حبّ و بغض نگاهی به سیاهی لشکرها شود.