10-07-2016، 22:06
در 24 فوریه 1739 مطابق با پنجم اسفند نبرد تاریخی کرنال میان نادرشاه افشار و محمدشاه فرمانروای گورگانی هند درگرفت که نتیجه آن پیروزی ایران و گسترش متصرفات امپراتوری افشاریان بود. در نوشته زیر، اشارهای گذرا به فعالیتهای نظامی و سیاسی نادر شاه از زمان سقوط صفویان تا فتح هند دارد.
تصویر عملیات جنگی نادر در ایران و هند

ندرقلی بیگ(نادر)، در 28 محرم سال 1110قمری در میان طایفه افشار دیده به جهان گشود. افشاریان طایفهای از ترکمانان بودند که از آذربایجان کوچ داده و در خراسان و مازندران مستقر شدند. ابیورد خاستگاه اصلی افشارهای ساکن خراسان بود و کشاورزی و دامداری، طریق معاش آنان. زندگی در دشت و کوه و جدال مداوم با ازبکها و ترکمانان شمالی از نادر جنگجویی ماهر ساخت. خدمت در دربار باباعلی بیگ کوسه احمدلو، حاکم ابیورد سبب شد که نادر پلههای ترقی را به سرعت طی کند و خیلی زود توانست مقام اشییک آقاسیگری دربار صفوی و مقام افسر بلندپایه را به دست آورد. با مرگ حاکم ابیورد در سال 1136قمری زمام امور را در دست گرفت. شروع اهمیت نادر مقارن با حکومت ملک محمود سیستانی بر خراسان بود و در این زمان نادر پیشنهاد وی برای اتحاد را پذیرفت.
شاه طهماسب دوم صفوی که سرداران خود را برای سرکوب ملک محمود فرستاده بود، از آوازه نادر آگاه شد و این آغازی بود بر رابطه نادر و پادشاه صفوی. در این زمان نادر نام طهماسب قلیخان را برخود نهاد. با حمایت و پشتیبانی نادر از سپاه شاهطهماسب، سرانجام در سال 1139قمری ملکمحمود پس از یک نبرد طولانی، تاج و تخت را واگذار کرد. این عملیات و پیروزی در آن بر شهرت نادر در مشهد افزود. نادر پس از سرکوب این رقیب دیرینه، به سرکوبی افاغنه ابدالی که خراسان را میدان تاخت و تاز خود قرارداده بودند، پرداخت. در زمانی که نادر با این گروه از افغانها درگیر بود، گروه دیگر یعنی افاغنه غلجایی که اصفهان را در تصرف داشتند، به سمت مشهد حرکت کردند تا شاید بتوانند از غفلت و درگیری این فرمانده استفاده کرده و مشهد را نیز تصاحب کنند، اما نادر که از جریان آگاه شده بود به سمت سپاه آنان حرکت کرده و در کنار رودخانه مهماندوست دامغان با یکدیگر برخورد کردند که در این میان نادر موفق شد در ششم ربیعالاول سال 1142 این فتنه را نیز دفع کند. افاغنه عقبنشینی کردند و در جنگ و گریز مجدداً در جلگه مورچه خورت از سردار افشار شکست خوردند.
نادر در ادامه به نبردهای خود در نقاط مختلف ادامه داد و سعی داشت تا فتنه اشرار و متعرضان را از کشور خنثی کند، این اقدامات شاه صفوی را نگران ساخت و این اندیشه را در ذهن وی قوت بخشید که این سردار کارکشته قصد تصاحب تاج و تخت صفوی را دارد. از این رو بدون مشورت با نادر برای دفع خطر عثمانی به نقاط شمالی کشور تاخت و شکست وی در این نبرد باعث شد که وی ملزم به انعقاد قراردادی 80 مادهای شده و به موجب همین قرارداد جنوب ارس را به عثمانی واگذار کرد. اقدام مذکور، خشم نادر را برانگیخت و او را برای برکناری پادشاه صفوی مصمم ساخت. در ربیعالاول سال 1148 بزرگان کشور را مجاب به این کار کرد و با عزل او، پسرش شاه عباس سوم به تخت صفوی تکیه زد و نادر که هنوز خود را آماده برای پذیرش این مهم نمیدانست، به عنوان نایبسلطنت خود را معرفی کرد، پس از این ماجرا نادر به لشکرکشیهای خود در کرمانشاه برای دفع عثمانیها ادامه داد و پس از پیروزی با خبر شد که نیروهای عصیانگر داخلی مانند محمدخان بلوچ شورش کردهاند که نادر با توجه به آن شخصیت نظامی برجستهای که داشت، توانست بر این غائله نیز فائق آید.
اکنون زمان آن بود که وی احساس کند میتواند زمام امور را به دست گیرد. از این رو بزرگان، اعیان و رجال را جمع و اعلام کرد: «من آن چه حق کوشش بود بجا آوردم و مملکت را از تجاوز روس و عثمانی نجات دادم و متجاسران افغان را نیز به جای خود نشاندم، اکنون نیاز به استراحت دارم و از شما میخواهم که طهماسب یا فرزندش عباس را که هر دو زندهاند یا هر کس دیگری را که مایلید به سلطنت انتخاب کنید.» این سخنان مخالفت بزرگان را برانگیخت و آنان بر پذیرش سلطنت از سوی نادر اصرار ورزیدند و سرانجام نادر سلطنت را پذیرفت و به طور رسمی در سال 1148 سلطنت افشاریه جایگزین حکومت متزلزل صفوی شد.
نادر شاه افشار جنگ و پیروزیهای بسیاری را در کارنامه خود ثبت کرده است اما آنچه باعث شهرت بیشتر او شد، فتح هند بود. در زمانی که نادر سعی داشت تا شورش شهرهایی مانند قندهار را از بین ببرد، دربار هند با حمایت از فراریان غلیجایی، روابط 2 کشور را تا مرز نابودی پیش برد. نادر برای برطرف شدن این غائله علیمردان خان از سرداران بنام خود را عازم دهلی کرد تا علت تعلل دربار هند از انجام خواسته وی (عدم حمایت از فراریان غلجایی) را جویا شود، لکن محمد شاه (پادشاه هند) جوابی قانع کننده نداد. این تعلل، نادر را بر تصمیم خود استوارتر ساخت و حرکت به سمت هند را آغاز کرد و در بین راه مناطق مختلف از جمله کابل، جلالآباد و ... را فتح کرد.
پیشاور پایگاهی بود که نادر برای رسیدن به پایتخت هند باید از آن عبور میکرد، پس از دستیابی به این شهر مدتی دستور توقف صادر کرد تا از اطراف آذوقه و علیق جمعآوری و در پیشاور یک مرکز تدارکاتی تشکیل دهند، در این شهر خبر تاسفبار مرگ ابراهیمخان ظهیرالدوله، برادر نادر به وی رسید. اخباری از این دست سردار فاتح ایران را نهتنها دلسرد نکرد، بلکه وی را در رسیدن به هدف استوارتر ساخت. وی در ادامه از پیشاور به جانب لاهور عزیمت کرد.
در ادامه نادر موفق به تصاحب لاهور نیز شد. اخباری از این دست، علاوه بر هراساندن محمدشاه و دربار هند، موجب شد تا سپاه هند به مقابله سپاه نادر بروند و با قوایی در حدود 300 هزار نفر و 2هزار فیل جنگی و 500 توپ، در جلگه (کرنال) واقع در 135 کیلومتری شمال دهلی و در محلی بین رودشاه فیض و جنگل تنکی اردو زند. سپاه نادر در این جنگ تنها 80 هزار نفر بود، اما در عوض قوای نادر شاه از حیث سلحشوری و جنگاوری و روحیه و انضباط بر دشمن برتری داشت و فرماندهی آن با سرکردگانی بود که همه نسبت به نادرشاه صمیمی و فداکار بودند و از فرامین پادشاه اطاعت میکردند. در صورتی که سرکردگان قوای هند با یکدیگر اختلاف داشتند و همین موضوع باعث سستی و تزلزل روحیه هندیها میشد. نادر برای پیروزی بر دشمنی که از چند برابر نیرو بهرهمند بود، نیاز داشت تا از تدابیر و تکنیکهای نظامی استفاده کند بدین صورت که:
1ـ چون از سستی و اختلاف بین سرکردگان محمدشاه آگاه بود، شبانه فرماندهان خود را فراخواند و با بیان ضعف دشمن اعلام داشت به واسطه کینهای که قبایل مختلف هندی در طول مسیر از ما دارند. اگر شکست حاصل شود امیدی نیست که بتوانیم به سلامت به ایران بازگردیم و در بین راه کشته خواهیم شد.
2 ـ طرح مانوری بر اساس اصل غافلگیری، سرعت و ضربت قوی بر نقطه ضعف دشمن در دستور کار نادر قرار گرفت.
در 15 ذیقعده سال 1151 بین دو سپاه، در منطقه کرنال نبرد آغاز شد. محمدشاه و سپاه هندیان آغازگران نبرد بودند و با سپاهیان فیل به سمت نادرشاه حمله آورد و نادر شترانی را آماده و بر پشت آنان بتههای چوب قرارداد، سپس آن را آتش زده و در میان فیلان فرستاد و ناگهان فیلهای هندی رم کردند و نادر با استفاده از این فرصت، فورا با سوارنظام خود، سپاه درهم ریخته هند رامورد هجوم قرار میدهند. بر اثر این حادثه ناگهانی، سپاه هندی طوری غافلگیر شد که از هر طرف رو به فرار گذاشت و محمدشاه در این نبرد زخمی شد. تمام توپخانه و فیلهای جنگی و اسلحه و اثاثیه هندیان به تصرف قوای ایران درآمد. نادر روز 18 ذیقعده به شکرانه این فتح بزرگ، جشن باشکوهی در اردوگاه ایران برپا کرد. سرانجام محمدشاه، تسلیم نادر شد و روز اول ذیحجه به همراه یکدیگر وارد دهلی شدند. به گفته سرجان ملکم غنیمت حاصله از این نبرد، متجاوز از 70میلیون لیره بود که شامل الماس کوه نور و تخت طاووس نیز بود.
تصویر عملیات جنگی نادر در ایران و هند

ندرقلی بیگ(نادر)، در 28 محرم سال 1110قمری در میان طایفه افشار دیده به جهان گشود. افشاریان طایفهای از ترکمانان بودند که از آذربایجان کوچ داده و در خراسان و مازندران مستقر شدند. ابیورد خاستگاه اصلی افشارهای ساکن خراسان بود و کشاورزی و دامداری، طریق معاش آنان. زندگی در دشت و کوه و جدال مداوم با ازبکها و ترکمانان شمالی از نادر جنگجویی ماهر ساخت. خدمت در دربار باباعلی بیگ کوسه احمدلو، حاکم ابیورد سبب شد که نادر پلههای ترقی را به سرعت طی کند و خیلی زود توانست مقام اشییک آقاسیگری دربار صفوی و مقام افسر بلندپایه را به دست آورد. با مرگ حاکم ابیورد در سال 1136قمری زمام امور را در دست گرفت. شروع اهمیت نادر مقارن با حکومت ملک محمود سیستانی بر خراسان بود و در این زمان نادر پیشنهاد وی برای اتحاد را پذیرفت.
شاه طهماسب دوم صفوی که سرداران خود را برای سرکوب ملک محمود فرستاده بود، از آوازه نادر آگاه شد و این آغازی بود بر رابطه نادر و پادشاه صفوی. در این زمان نادر نام طهماسب قلیخان را برخود نهاد. با حمایت و پشتیبانی نادر از سپاه شاهطهماسب، سرانجام در سال 1139قمری ملکمحمود پس از یک نبرد طولانی، تاج و تخت را واگذار کرد. این عملیات و پیروزی در آن بر شهرت نادر در مشهد افزود. نادر پس از سرکوب این رقیب دیرینه، به سرکوبی افاغنه ابدالی که خراسان را میدان تاخت و تاز خود قرارداده بودند، پرداخت. در زمانی که نادر با این گروه از افغانها درگیر بود، گروه دیگر یعنی افاغنه غلجایی که اصفهان را در تصرف داشتند، به سمت مشهد حرکت کردند تا شاید بتوانند از غفلت و درگیری این فرمانده استفاده کرده و مشهد را نیز تصاحب کنند، اما نادر که از جریان آگاه شده بود به سمت سپاه آنان حرکت کرده و در کنار رودخانه مهماندوست دامغان با یکدیگر برخورد کردند که در این میان نادر موفق شد در ششم ربیعالاول سال 1142 این فتنه را نیز دفع کند. افاغنه عقبنشینی کردند و در جنگ و گریز مجدداً در جلگه مورچه خورت از سردار افشار شکست خوردند.
نادر در ادامه به نبردهای خود در نقاط مختلف ادامه داد و سعی داشت تا فتنه اشرار و متعرضان را از کشور خنثی کند، این اقدامات شاه صفوی را نگران ساخت و این اندیشه را در ذهن وی قوت بخشید که این سردار کارکشته قصد تصاحب تاج و تخت صفوی را دارد. از این رو بدون مشورت با نادر برای دفع خطر عثمانی به نقاط شمالی کشور تاخت و شکست وی در این نبرد باعث شد که وی ملزم به انعقاد قراردادی 80 مادهای شده و به موجب همین قرارداد جنوب ارس را به عثمانی واگذار کرد. اقدام مذکور، خشم نادر را برانگیخت و او را برای برکناری پادشاه صفوی مصمم ساخت. در ربیعالاول سال 1148 بزرگان کشور را مجاب به این کار کرد و با عزل او، پسرش شاه عباس سوم به تخت صفوی تکیه زد و نادر که هنوز خود را آماده برای پذیرش این مهم نمیدانست، به عنوان نایبسلطنت خود را معرفی کرد، پس از این ماجرا نادر به لشکرکشیهای خود در کرمانشاه برای دفع عثمانیها ادامه داد و پس از پیروزی با خبر شد که نیروهای عصیانگر داخلی مانند محمدخان بلوچ شورش کردهاند که نادر با توجه به آن شخصیت نظامی برجستهای که داشت، توانست بر این غائله نیز فائق آید.
اکنون زمان آن بود که وی احساس کند میتواند زمام امور را به دست گیرد. از این رو بزرگان، اعیان و رجال را جمع و اعلام کرد: «من آن چه حق کوشش بود بجا آوردم و مملکت را از تجاوز روس و عثمانی نجات دادم و متجاسران افغان را نیز به جای خود نشاندم، اکنون نیاز به استراحت دارم و از شما میخواهم که طهماسب یا فرزندش عباس را که هر دو زندهاند یا هر کس دیگری را که مایلید به سلطنت انتخاب کنید.» این سخنان مخالفت بزرگان را برانگیخت و آنان بر پذیرش سلطنت از سوی نادر اصرار ورزیدند و سرانجام نادر سلطنت را پذیرفت و به طور رسمی در سال 1148 سلطنت افشاریه جایگزین حکومت متزلزل صفوی شد.
نادر شاه افشار جنگ و پیروزیهای بسیاری را در کارنامه خود ثبت کرده است اما آنچه باعث شهرت بیشتر او شد، فتح هند بود. در زمانی که نادر سعی داشت تا شورش شهرهایی مانند قندهار را از بین ببرد، دربار هند با حمایت از فراریان غلیجایی، روابط 2 کشور را تا مرز نابودی پیش برد. نادر برای برطرف شدن این غائله علیمردان خان از سرداران بنام خود را عازم دهلی کرد تا علت تعلل دربار هند از انجام خواسته وی (عدم حمایت از فراریان غلجایی) را جویا شود، لکن محمد شاه (پادشاه هند) جوابی قانع کننده نداد. این تعلل، نادر را بر تصمیم خود استوارتر ساخت و حرکت به سمت هند را آغاز کرد و در بین راه مناطق مختلف از جمله کابل، جلالآباد و ... را فتح کرد.
پیشاور پایگاهی بود که نادر برای رسیدن به پایتخت هند باید از آن عبور میکرد، پس از دستیابی به این شهر مدتی دستور توقف صادر کرد تا از اطراف آذوقه و علیق جمعآوری و در پیشاور یک مرکز تدارکاتی تشکیل دهند، در این شهر خبر تاسفبار مرگ ابراهیمخان ظهیرالدوله، برادر نادر به وی رسید. اخباری از این دست سردار فاتح ایران را نهتنها دلسرد نکرد، بلکه وی را در رسیدن به هدف استوارتر ساخت. وی در ادامه از پیشاور به جانب لاهور عزیمت کرد.
در ادامه نادر موفق به تصاحب لاهور نیز شد. اخباری از این دست، علاوه بر هراساندن محمدشاه و دربار هند، موجب شد تا سپاه هند به مقابله سپاه نادر بروند و با قوایی در حدود 300 هزار نفر و 2هزار فیل جنگی و 500 توپ، در جلگه (کرنال) واقع در 135 کیلومتری شمال دهلی و در محلی بین رودشاه فیض و جنگل تنکی اردو زند. سپاه نادر در این جنگ تنها 80 هزار نفر بود، اما در عوض قوای نادر شاه از حیث سلحشوری و جنگاوری و روحیه و انضباط بر دشمن برتری داشت و فرماندهی آن با سرکردگانی بود که همه نسبت به نادرشاه صمیمی و فداکار بودند و از فرامین پادشاه اطاعت میکردند. در صورتی که سرکردگان قوای هند با یکدیگر اختلاف داشتند و همین موضوع باعث سستی و تزلزل روحیه هندیها میشد. نادر برای پیروزی بر دشمنی که از چند برابر نیرو بهرهمند بود، نیاز داشت تا از تدابیر و تکنیکهای نظامی استفاده کند بدین صورت که:
1ـ چون از سستی و اختلاف بین سرکردگان محمدشاه آگاه بود، شبانه فرماندهان خود را فراخواند و با بیان ضعف دشمن اعلام داشت به واسطه کینهای که قبایل مختلف هندی در طول مسیر از ما دارند. اگر شکست حاصل شود امیدی نیست که بتوانیم به سلامت به ایران بازگردیم و در بین راه کشته خواهیم شد.
2 ـ طرح مانوری بر اساس اصل غافلگیری، سرعت و ضربت قوی بر نقطه ضعف دشمن در دستور کار نادر قرار گرفت.
در 15 ذیقعده سال 1151 بین دو سپاه، در منطقه کرنال نبرد آغاز شد. محمدشاه و سپاه هندیان آغازگران نبرد بودند و با سپاهیان فیل به سمت نادرشاه حمله آورد و نادر شترانی را آماده و بر پشت آنان بتههای چوب قرارداد، سپس آن را آتش زده و در میان فیلان فرستاد و ناگهان فیلهای هندی رم کردند و نادر با استفاده از این فرصت، فورا با سوارنظام خود، سپاه درهم ریخته هند رامورد هجوم قرار میدهند. بر اثر این حادثه ناگهانی، سپاه هندی طوری غافلگیر شد که از هر طرف رو به فرار گذاشت و محمدشاه در این نبرد زخمی شد. تمام توپخانه و فیلهای جنگی و اسلحه و اثاثیه هندیان به تصرف قوای ایران درآمد. نادر روز 18 ذیقعده به شکرانه این فتح بزرگ، جشن باشکوهی در اردوگاه ایران برپا کرد. سرانجام محمدشاه، تسلیم نادر شد و روز اول ذیحجه به همراه یکدیگر وارد دهلی شدند. به گفته سرجان ملکم غنیمت حاصله از این نبرد، متجاوز از 70میلیون لیره بود که شامل الماس کوه نور و تخت طاووس نیز بود.