فــــاز بالا ( ˇ෴ˇ )

[Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ]

دخترک برگشت،چه بزرگ شده بود !!!!

پرسیدم پس کبریت هایت کو؟!

پوزخندی زد،گونه هایش آتش بود!

گفتم:میخوام امشب با کبریت های تو،این سرزمین را به آتش بکشم!

دخترک نگاهی انداخت،تنم لرزید...!

گفت کبریت هایم را نخریدند...سالهاست تن میفروشم...میخری؟!




وقـتــــی " خـــــواب "

بــــرایِ فــــرار از " بیــــداری " بـــاشـد ,

یعنــــــی " تمــــــام " شــــــده ای ..................!



نگراטּ شب هایҐ نباش …

“تنها” نیستҐ …

“بالشم” …

“هق هق ωـڪوتم” …

“قرص هایم” …

“پاڪت ωـیگارم” …

“لرزش בستانم” …

همـہ هستטּ




ωـلامتے בخترے ڪـہ وقتے شمارـہ عشقشو تو گوشے בوستش בیב

اسҐ عشقشو از گوشیش پاڪ ڪرב نوشت בاבاش....
.
.
.
.
ωـلامتے همـہ ے בاבاش هاے بے وفا....






بعضے از آهنگها هҐ هستלּ

وقتے گوش میבے :ناخבا گاـہ یاב مخاطب פֿـاص میفتے

و انگار چنב ωـال یهویے جووלּ شבی.

ولے وقتے رابطـہ بـہ هҐ بخورـہ

هموלּ اهنگ رو گوش بבے یهویے چלּ ωـال پیر

میشے








בرב تنهایـــــــــے ڪشیـــــــــــــــــــــבלּ


مثلِ ڪشیבنِ פֿـطهایِ رنگے روے ڪاغذِ ωـفـــــــــیב

شاهڪـــــــارے میسازב بـہ نامِ בیوانــــــــــگے

و مלּ ایלּ شاهڪــــارِ را بـہ قیمتِ همـہ ؋صلهایِ قشنگِ زنבگیҐ פֿـریבـہ اҐ

تو هر چـہ میخواهـــــــــے مـــــــرا بخواלּ

בیوانـــــه، פֿـوב פֿـــــواه، بے احساس

نمیــــفروشــــــــم....!!!!




تو اوج פֿـندـہ هҐ یادش راحتҐ نمیزارـہ

פֿـندـہ هاҐ براے دیگراטּ ...

ڪے از دل مטּ פֿـبر دارـہ

ڪے میدونـہ میخندҐ تا ڪسے نپرسـہ چتـہ ؟

نگـہ چرا ناراحتے ؟

یا بگـہ بسـہ دیگـہ ؋راموشش ڪטּ !

آرـہ گفتטּ ؋راموشش ڪטּ راحـــــتـہ بـہ راحتے گفتטּ هر ڪلمـہ دیگـہ اے

ولے گاهے یادش ، פֿـاطراتش دیوونـہ اҐ میڪنـہ

اونقدر همـہ وجودҐ محتاج ڪنارش بودטּ میشـہ ڪـہ دیگـہ نـہ منطق ωـرش میشـہ

نـہ פرف פساب ...

ڪاش مثل بچگے هاҐ میتونستҐ لج ڪنҐ و پامو زمیטּ بڪوبҐ

تا چیزے ڪـہ میخوامو براҐ بیارטּ ...



ﯾـﮧ ﺭﻭﺯ ﻣُﺨِـــﺶُ ﺯَﺩﮮ

ﺣﺎﻻ ﺩِﻟِــﺘــــُ ﺯَﺩﻩ !؟

ﺁﺭﻩ ﺩُﻧﻴـﺎ ﻫَــــــﻤﻴﻨـﮧ

ﺑـﮧ همین کثیفی !!!




ﻣﺸـــــــﺘﺮڪ ﻣﻮﺭב ﻧﻈﺮ ﻣـטּ פֿـﺴﺘـﮧ ﺍﻡ

ﺍﺯ ﻃﻌﻨـﮧ ﻫﺎے ﺁלּ ﺻـבﺍے ﺗڪﺮﺍﺭے !

باﻭﺭ ڪـטּ ﺍﮔﺮ פֿـﻮבﺕ ﺑﮕﻮﯾـے ڪـﮧ פֿـﺎﻣﻮﺷـے

ﺁﺭﺍﻣﺘﺮ ﺑﺎ פֿـﻮבﻡ ڪﻨﺎﺭ ﻣـے ﺁﯾﻢ …




ببینم تو رو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هـہ .......

בیـدҐ ... برو !!!!








ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺼﯿﺒﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻫﺮﺯﻩ

ﺍﻣﺮﻭز

،ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍیند!!!

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ

ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ؟؟





میدونی خدا

تو دنــــیات

گاهــے اوقات آבمــا به جــایے می رسـלּ که בلشون میـפֿـواב

בاב بـــزنن و بــگن

"بسـﮧ בیــگـﮧ نمیکــشم"

میـבونــے من به اونجا رسیـבم

صدای خورב شـــבنم رو حس میکنم

اما عرضه ے فریــــــــــــــــــــــــــــــاב زבن نـבارم

شایـב اگـﮧ בاב بزنم سریع بیاے

ولی مثل آدمـے شـבم کـﮧ مے خواב בاב بزنه و انگار

یکی جلو בهنـــش رو گــرفتـﮧ

واســت نوشتم چون نتونستم בاב بزنـــم

حــــس بـــدی בارم

تنهایی شکـــستن با وجوב اینکه بـــدونے

چنـב نفر دوست בارن خیلی بـבه

اینکـﮧ فقطــ به خاطــر اونا تحمل کنے

و بازم مثل همیشـــﮧ בر جواب سوالاشـــون بگے

خیلی خــــوبم و بزنی زیر خـــنده

[† αƖιєη †]

بـــآزم بــزآر ^_^

[Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ]

پادشاه باش
حتی اگر قلمروات اندازه ی عرض شانه هایت باشد !

♦♦♦

خوش به حال رفتگر
درسته شبا با آشغال سر و کار داره
ولی روزا با بعضی آدمای آشغال سر و کله نمیزنه !

♦♦♦

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ !

♦♦♦

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته
ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ
ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن پدر و مادرت !

♦♦♦

خیلیا هستن که “طالبتن”
اما فقط بعضیا ” لایقتن”
حواست باشه با کی گرم میگیری !

♦♦♦

چه سخت است تنگ ماهی بودن
اگر بشکنی قاتلی و اگر نشکنی زندانبان
خوش به حال آب !


♦♦♦

دروغگو زیاد نشده ، حرف راستِ که مفت هم نمی ارزه
راه که بی راه بشه ، غریبه میشه راه بلد !

♦♦♦

خوبی را آرزو میکنم
برای آنهایی که یاد نگرفتند بد باشند !

♦♦♦

خسرو شکیبایی :
عشق همه چیزو شفا میده اِلّا خودشو !

♦♦♦

ﺟﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ
ﺳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺧﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ !

♦♦♦

خوش به حال عروسک آویزان به آینه ماشین
کل پستی و بلندی زندگیش را فقط میرقصد !

♦♦♦

مهم نیست که پدر پولدار باشد یا فقیر
حالش خوب باشد یا نباشد
در خانه باشد یا نباشد
همین که پدر باشد همه چیز درست میشود !

♦♦♦

اوﻧﻘﺪر ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺳﺨﺘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ
ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﻬﺮ ﮐﺮﺩم ، ﺍس ام اس ﺩﺍﺩ :
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺗﺮﻫﺎﺵ ﺳﺮﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﻟﺬﺕ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﻮ ﺍﺯﺕ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﻡ
ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺎﻡ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ !

♦♦♦

میگیم میگذره ، آره میگذره
همه چی میگذره حتی من ، حتی تو
افسوس که روزامون گذشت و فردامون مثل امروز ، امروزمون مثل دیروز
وقتی به خودمون میام که میگن روحش شاد آدم خوبی بود !

♦♦♦

یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس میکردم
و ساعتها به دیوار آجری خیس تکیه میدادم
فقط به خاطر اینکه بوی خوبی داشت
ایستادگی عحیبی داشتم پای چیزایی که دوست داشتم !

♦♦♦

گفت من مادرت هستم که بهشت در دستان من بود
گفتم پس چرا الان زیر پای توست؟
گفت آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم !

♦♦♦

چون بسى ابلیس آدم روى هست
پس به هر دستى نشاید داد دست !

♦♦♦

دنیا دار مکافات است :
وقتى پرنده اى زنده است مورچه ها رو میخورد
و وقتى میمیرد مورچه ها او را میخورند !
زمان و شرایط میتواند در هر موقعىتی تغییر کند.
در زندگى هیچکس را تحقیر نکن و آزار نده.
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمندتر است.
یک درخت میلیونها چوب کبریت میسازد اما وقتى زمانش برسد
فقط یک چوب کبریت براى میلیونها درخت کافیست ؛
پس خوب باش و خوبى کن …

♦♦♦

هیچوقت کاری نکنیم که
آدمهای ارزون برامون گرون تموم بشن !

♦♦♦

مهربانی مفهوم نگاه توست
که دنیا را هدیه ام می کند ، مادر …

♦♦♦

همه یادشون میمونه باهاشون چیکار کردی
ولی یادشون نمیمونه براشون چیکار کردی !

♦♦♦

گفتم ای فال فروش ، لای این بسته فال
"مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید” هم داری ؟
گفت : اگر بود کسی فال فروشی میکرد ؟

♦♦♦

شاید کسی جایی دعا می کند
برف نبارد به خاطر پاهای کوچکش !

♦♦♦

وقتی به دنبال آرزوهایت میروی حتما نگاهی به کوله پشتیت بنداز
مبادا سوراخ باشد و چیزهایی را که امروز داری آرزوی فردایت شود !

♦♦♦

ته خیار پر از ویتامینی است به نام “حقیقت”

♦♦♦

آدم ها به اندازه ی “ناگفته هایشان” از هم دور می شوند
نه به اندازه ی “قدم هایشان”…

♦♦♦

تیغ بران گر به دستت داد دست روزگار
هرچه می خواهی ببر اما نبر نان کسی !

♦♦♦

گلویم را همان بره ای برید که
عمری برای محافظت از او گرگ ها مرا دریدند !

♦♦♦

متاسفانه این روزها دروغ مایه حیات است !

♦♦♦

باشی میشی “آویزون” ، نباشی میشی “بی معرفت”
بی معرفت عالم باش اما نزار کسی بهت بگه آویزون !

♦♦♦

برای یک گرگ فرق نمیکند
چقدر انسان باشی ، می دَرد !

♦♦♦

دلم بوی هیزم می خواهد
نانی تازه و گرم و کمی سادگی …

[Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ]

من
بیهوده سوختم...
درست مثل یک سیگار روشن روی لبهای کسی که سیگاری نیست...

["K!nd~G!Яl"]

ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺼﯿﺒﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻫﺮﺯﻩ

ﺍﻣﺮﻭز

،ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍیند!!!

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ

ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ؟؟

_______________
واقعا واسم سوال شده.

[aCrimoniouSs]

از این پست به بعد هرکی اسپم بده خـــدایی بد حالشُ میگیرم>>> بَن میکنم.
حالا خود دانی!
اسپمام پاک شدن!

[.. ReZa ..]

[b]دمــــت آتیـــشـــی ... معــرکه بود ...

[aCrimoniouSs]

این 2نفــری که بعد پست قبلیم اسپم دادنُ واسه 2 روز بن کردم -_-
این تنها راهه تو تالار پر اسپمی مثه عاشقانه ها و ادبیات >_<

[✘ӍДЯЈДл✘]

ωـلامتے בخترے ڪـہ وقتے شمارـہ عشقشو تو گوشے בوستش בیב

اسҐ عشقشو از گوشیش پاڪ ڪرב نوشت בاבاش....
.
.
.
.
ωـلامتے همـہ ے בاבاش هاے بے وفا.... 
مهشید این عالی بود