09-06-2015، 16:50
چقدر دلم میخواهد دوباره صدایم بزند .
من هستم و پیاده روی ک انگار او هم قدم های مرا از یاد برده
دلم برای مادرم .برادرم تنگ شده
دلم میخواهد بزنم زیر اواز و او باز هم سرم داد بکشد
با هم بخندیم و صدای خنده هایمان انقدر بلند باشد که به گوش خدا برسد . شاید دلش برای غصه هایمان بسوزد
چقدر خستم دلم میخواهد بخوابم ولی ......خواب ابدی
دلم برای دوستانم تنگ میشود
دلم برای بالا رفتن از دختر البالو تنگ میشود
دلم برای درس خواندن و شیطنت هایم تنگ میشود
مگر میشود برای چیزی عمرت صرف کنی و فراموش کنی
نگران من نباش ......زنده ام ...... نفس میکشم ..... و دلتنگی هایم را بغض نمی کنم میگذارم چشمانم ببارنند
دلم برای تمام خاطره ها تنگ میشود
شرمنده حالم گرفتست
من هستم و پیاده روی ک انگار او هم قدم های مرا از یاد برده
دلم برای مادرم .برادرم تنگ شده
دلم میخواهد بزنم زیر اواز و او باز هم سرم داد بکشد
با هم بخندیم و صدای خنده هایمان انقدر بلند باشد که به گوش خدا برسد . شاید دلش برای غصه هایمان بسوزد
چقدر خستم دلم میخواهد بخوابم ولی ......خواب ابدی
دلم برای دوستانم تنگ میشود
دلم برای بالا رفتن از دختر البالو تنگ میشود
دلم برای درس خواندن و شیطنت هایم تنگ میشود
مگر میشود برای چیزی عمرت صرف کنی و فراموش کنی
نگران من نباش ......زنده ام ...... نفس میکشم ..... و دلتنگی هایم را بغض نمی کنم میگذارم چشمانم ببارنند
دلم برای تمام خاطره ها تنگ میشود
شرمنده حالم گرفتست
