دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کریم خان زند
| ایرانی
تولد :1119 | وفات :1193/2/13
وکیل الرعایا متولد1119ه.ق،ملایر،پادشاه،در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به ایلش پیوست.اقدامات کریم خان عبارتند از ارگ کریم خان و دروازه سعدی و..
- تاريخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:در سال 1119 هجری قمری در روستای پری از توابع بخش زند ملایر به دنیا امد.پدر: ایناق خان مادر:- برادر: صادقخان زند،زکی خان زند(نابرادری او (از طرف مادر) بود. خواهر:- همسر:- فرزندان: فرزندان او هفت تن، چهار پسر و سه دختر بودند.پسران:
- فرزند ارشدش ابوالفتحخان نام داشت که در سال 1169 هـ. ق به دنيا آمد. او پس از مرگ پدر، حدود سه ماه حکومت را در دست داشت اما براثر بيکفايتي نتوانست سلطنت کند و سرانجام به دست صادقخان عموي خود محبوس و به فرمان علي مردان خان کور شد. او چند سال در شيراز زندگي کرد و سپس در سن سيسالگي وفات يافت و در شاه چراغ مدفون شد.
- پسر دوم کريمخان، محمدرحيمخان نام داشت که در سال 1173 هـ.ق متولد شد. اما در سن 18 سالگي يعني در زمان حيات پدر درگذشت.
- سومين پسر خان زند، محمدعليخان ناميده شد. متولد 1174 هـ.ق مادرش زني يهودي نومسلمان بود. اين جوان نيز همچون ابوالفتحخان سبکمغز بود. وي در سال 1206 هـ.ق وفات يافت.
- پسر چهارم کريمخان، محمدابراهيمخان است که در سال 1182 هـ.ق به دنيا آمد و هنگام مرگ پدر، تنها يازده سال داشت. او نيز به دست عليمردانخان کور شد. پس از تسلط قاجاريه، به دستور آقامحمدخان به مازندران فرستاده شد و در سن 34 يا 35 سالگي وفات يافت.
دختران:
- پري جهان خانم، او در سال 1169 هجري با عليمرادخان ازدواج کرد.
- خانم کوچک، او نيز با ابراهيم پسر صادقخان ازدواج کرد. بيبي کوچک، او با احمد مرادخان پسر علي مرادخان ازدواج کرد.
شهرت ، كنيه و لقب:شهرت: وکیل الرعایا لقب:توشمال،خانیمشخصات فردی:او مردی شادمانروی، شوخ، و بزمدوست بود. در سواری و جنگآوری بسیار دلاور و چیرهدست بود. ساده، نیکاندیش و دادگر بود و تا جایی که شدنی بود از سختگیری دوری میجویید. در هزینهها روش بهینه را بهکار برده و سادهپوشی پیشه کرده و چیت ناصرخانی که از بروجرد برایش میآوردند میپوشید و گهگاه در صورت نیاز بر آرنجش وصله میزد. به دانشمندان و دانشجویان احترام میگذاشت و در کار دین پیورزی و تعصب نداشت و به خرافات همهگیر، بیباوری و بیاعتقادی نشان می داد. این رفتارهای نیک، بخششها، ساختن دوست از میان دشمنان، احترام به باورهای دینی و دوری جستن از سختگیری مذهبی، دوران جوانی سخت و دلاوریهای جنگی فراوان باعث میشود میان کریم خان زند و کورش بزرگ همسانیها و هماهنگیهایی که تنها ویژهی این دو شخص است ببینیم.حوادث دوران زندگي:کریم خان در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به ایلش پیوست. کم کم با سود بردن از جو به هم ریخته پس از مرگ نادر، کریمخان نیرویی به هم زد و پس از چندی با دو خان بختیاری به نامهای ابوالفتح خان و علیمردان خان ائتلافی فراهم ساخت و کسی را که از سوی مادری از خاندان صفوی میدانستند، به نام ابوتراب میرزا را به شاهی برگزیدند. در این اتحاد علیمردان خان نایبالسلطنه بود و ابوالفتح خان حاکم اصفهان و کریمخان نیز سردسته سپاه بود. اما چندی که گذشت علیمردان خان، ابوالفتحخان را کشت و بر دیگر همراهش کریمخان هم شورید ولی سرانجام پیروزی با کریمخان بود. چندی هم با محمد حسن خان قاجار دیگر مدعی پادشاهی ایران درگیر بود که سرانجام سربازانش محمد حسن خان را در حالی که رو به گریز بود کشتند. او بازمانده افغانهای شورشی را نیز یا تار و مار کرد و یا آرام نمود. او در دوران اوج حکومت خود تقریباً بر تمام ایران حکومت میکرد اما از تاجگذاری خودداری و خود را وکیل الرعایا میخواند. حکومت او دورهای آرام در تاریخ ایران به شمار میرود. کریم خان زند در اداره کشور ، بر پایه تعاریف نوین علم سیاست ، دموکرات ، فدرالیست ، آزادی خواه و جمهوری خواه شمرده می شود. وی خودمختاری خراسان ، استقلال افغانستان و مدیریت محلی در ولایات ایران را به رسمیت شناخت، در عین آن که با آشوب و یغما به مبارزه می پرداخت. از آن نمونه مدارا با میر مهنا و مدیریت محلی او در جنوب ایران و نیز قاجار در شمال ایران بود. وی توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخشهای مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادقخان زند، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ه.ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق، نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند. پس از قتل نادر و به قدرت رسيدن عادلشاه (1160 هجري شمسي) سران طايفه زند که با فشار و قهر به خراسان کوچانده شده بودند فرصت را غنيمت شمرده و به مکان قبلي خود يعني پري و کمازان در ملاير، برگشتند.کريم توشمال، رئيس طايفه زند:لقب توشمال، عليرغم اعتقاد برخي که آن را علامت تحقير و اهانت از سوي مخالفان کريمخان ميدانند که به او دادهاند، بعضي در معناي صاحب روستا دانستهاند. در سلسله مراتب ايلاتي، عنوان توشمال، منصبي برتر از کدخدا و فروتر از عنوان خاني است و ظاهراً براي رؤساي طايفه لرستاني به کار برده ميشده است. حاکم همدان اولين مانع توسعهطلبي کريمخان: کريمخان پس از استقرار طايفهاش در کمازان، تلاش کرد منطقه نفوذش را گسترش داده و در اولين اقدام تويسرکان را به تصرف درآورد. اما «مهرعلي خان تکلّو» حاکم همدان اولين مانع سر راه پيشروي کريمخان بود. او ابتدا درصدد آمد که کريمخان را به خود جلب کند و از توان نظامي اش بهره گيرد لذا نامهاي به کريمخان نوشت مبني بر اينکه بيدرنگ با سرداران زند، به حضور حاکم همدان روند. کريمخان از لحن نامه به خشم آمده دستور داد گوش و بيني حامل نامه را بريدند و او را روانه همدان کردند. حاکم همدان با ديدن پيک خود بلافلاصله دستور داد يکي از سردارانش با پنج هزار سرباز و توپخانه به قصد سرکوب کريمخان به آنجا عزيمت کند. اما کريمخان که تنها دويست سوار با خود داشت توانست در يک حمله ناگهاني در دل شب افراد دشمن را غافلگير کرده و تعدادي را کشته و آنان را شکست دهد. شهامت فراوان کريمخان در اين جنگ و پيروزي او در برابر لشکر پنج هزار نفري حاکم همدان باعث شد که سرداران زنديه به او لقب خاني دهند و از اين زمان او به کريمخان زند معروف شد. بر روی سکه های دوران کریم خان از دو نوع شعر استفاده شده و در پشت آنها نام وی به صورت بسیار ساده و بدون القاب به همراه محل ضرب سکه نقش بسته. (شد آفتاب و ماه و سیم در جهان از سکه امام به حق صاحب الزمان) و در پشت آن، عبارت (یا کریم) ، که به نام کریم خان اشاره دارد.
- 1 شاهی
- 4 شاهی
- 6 شاهی
- 8 شاهی
- 10 شاهی
- ربع اشرفی
- نیم اشرفی
- اشرفی
کریمخان هوشمند و باتدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج میگذاشت. وی کارخانههای چینیسازی و شیشهگری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت. با این وجود غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمیدانستند چرا که در دورهٔ زمامداری او به بیگانگان امتیازی داده نشد؛ البته او خود نیز چنین ادعایی نداشت و خود را وکیل الرعایا میخواند. کریمخان با توجه به پیشهاش که سرپرستی ایل بود از نزدیک با مشکلات مردم آشنا بود و سپس سپاهیگری آن هم در ارتش نادری، که درگیر جنگهای پیاپی بود به او نشان داد که بار جنگهای پیاپی به دوش خراج مردم است؛ پس، بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید تا مبادا آشوب و یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند. آنچه راجع به اقدامات عمرانی کریم خان می دانیم راجع به شیراز است.وی که این شهر را به دلایل مختلف آب و هوایی به پایتختی انتخاب کرد تمام نیروهای اساسی خود را در جهت عمران و آبادانی شهر کوشا کرد . اولین اولویت برای خان زند توجه به وضع دفاعی و امنیتی شهر بود بدین ترتیب دور تا دور آن را دیوار کشید .برای حصار اطراف شهر شش دروازه ساخت :
- دروازه باغشاه
- دروازه شاه میر حمزه
- دروازه سعدی
- دروازه قصابخانه
- دروازه شاه داعی
- دروازه کازرون
- از دیگر بناهای اداری و دولتی که در شیراز ساخته شد:
- ارگ کریم خان
- دیوان خانه3
- میدان بزرگی به نام توپخانه
- بازار
- مسجد
- حمام
- باغستانهای زیبا
پستهای کریمخان زند:
- ایل خان
- سرلشکر
- وکیل الرعایا :کريمخان توانسته بود طي مدت حکمراني خود، علاوه بر از ميان به در کردن ساير مدعيان سلطنت، با عنوان ظاهري وکيل و نيابت سلطنت به عنوان يک پادشاه واقعي در ايران سلطنت کند و خصوصاً در 14 سال آخر، بدون رقيب و مدعي، آرامش و امنيت نسبي را در ايران برقرار نمايد.
کريمخان بيجانشين:يکي از بزرگترين اشتباهات سياسي کريمخان، عدم تعيين جانشين براي دوران پس از خود بود. همين امر بلافاصله بعد از مرگ او، موجب اختلاف و کشت و کشتار ميان بازماندگانش شد. هنوز جسد کريم خان روي زمين بود که سران خاندان زند دو دسته شدند و هر دسته به جهت بهرهوري بيشتر از يکي از پسران کريم خان حمايت کردند. پس از مرگش زکیخان زند به فرمانروایی رسید.تاريخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن:کهولت سن و بيماريهاي مختلف از جمله بيماري کليه، سل، خناق و قلنج بالاخره خان مقتدر زند را از پاي انداخت و سيزدهم صفر ۱۱۹۳ هجری قمری (۱۷۹۹ میلادی) در سن حدوداً 80 سالگي در شيراز وفات يافت. وی در موزه پارس یا عمارت فرنگی روبروی زندان کریم خانی (ارگ کریم خانی) ضلع جنوبی مجاور حیاط هنرستان صنعتی نمازی شیراز به خاک سپرده شدهاست.پس از چیرگی آغامحمدخان قاجار بر شیراز،به دلیل کینه اش قبر وکیل الرعایا را شکافته و استخوانهای او را به تهران برد و در کاخش در مکانی بنام خلوت کریم خانی دفن کرد.نقل قول و خاطرات:دعاي زن درمانده در حق کريمخان: کريمخان خود مکرر اين داستان را که نشانه مهرباني و مروت او بود، براي همگان باز ميگفت و دليل رسيدن خود به اين مقام را دعاي زن درماندهاي در حق خود ميدانست: «وقتي در اردوي نادري بودم، مردي سپاهي بودم، از فقر و احتياج زيني طلاکوب را از زينساز دزديدم و اين زين از آن يکي از امراي افغان بود و روز ديگر شنيدم که زينساز بيچاره در زندان نادري است و حکم شده که روز ديگر اگر زين را ندهد به طناب رسد. دل من از اين خبر سوخت. زين را بردم و به جايي که برداشته بودم گذاشتم و صبر نمودم تا زن زينساز برسد. چون آن را بديد نعره کشيد و از فرط سرور بر زمين افتاد و دعا نموده گفت: کسي که اين زين را واپس آورد، خداوند آنقدر عمر به او دهد که صد زين طلاکوب به خود بيند و يقين دارم که از دعاي آن زن به اين دولت رسيدم.»منابع:ویکی پدیا دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.sekeha.com دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://daneshnameh.roshd.ir دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.modiryar.com دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mandegar.tarikhema.irhttp ://ariapars.persianblog.ir