10-05-2014، 13:31
فال ازدواج دختران مجرد/ مطلب طنز
فروردين : انتظار به پايان رسيد و بعد از سالها انتطار و فراز و نشيب و غم و غصه و اشك و نا اميدي، به زودي ازدواج مي كني و به خانه بخت مي روي، اما شب عروسي هنگام صرف شام برق مي رود و داماد فرار مي كند.
ارديبهشت: كسي در اين دنيا هست كه هر لحظه به تو فكر مي كند و بي تو زنده نيست و نفس نمي كشد و قلبش نمي زند و اگر با او تماس نگيري، به كما مي رود.او به زودي به خواستگاريت ميايد و تو را با اسب سفيد به قصر خوشبختي ها مي برد.
خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ مي زنه خونه شما و با مامانت حرف مي زنه و تورو واسه پسرش خواستگاري مي كنه . البته تا سه سال ديگه نمي تونيد ازدواج كنيد چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.
تير: تو با هر كسي كه ازدواج كني يكسال نشده پست مي دن و باز برمي گردي خونه بابات.
مرداد : تا 43 روز ديگه ازدواج مي كني با پسر مورد علاقه ات و تا 342 روز ديگه بچه دار ميشين پسره اسمشو مي زارين بهرام بعد از 740 روز ديگه بچه دومت بدنيا مياد كه اونم پسره اسمش مي زارين شهرام و ....
شهريور : هر خواستگاري كه واست مياد بعلت نامعلومي بعد از سه روز ناپديد ميشه و ديگه خبري ازش نميشه.
مهر : تا يكسال ديگه ازدواج مي كني اما شوهرت معتاد ازآب در مياد و طلاق ميگيري بعد از يكسال باز ازدواج مي كني اما اون يكي هم معتاد در مياد و باز طلاق دوباره يكسال صبر مي كني و باز ازدواج مي كني در ازدواج سوم موفق ميشي و پسر يك كارخونه دار ميلياردر و فوق العاده زيبا تو رو ميگيره و كلي خوشبخت ميشي.
آبان :پسري كه هميشه در دانشگاه از تو جزوه مي گيرد، هيچ فكري در كله اش ندارد و فقط عادت كرده از تو كمك بگيرد، نه قيافه داري، نه اخلاق. چرا اين جوري فكر مي كني كه بايد در دوران دانشگاه ازدواج كني؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمياد الكي منتظر نباش.
آذر:دوتا خواستگار سمج تا 2 ماه آينده ميان خواستگاريت كه هر دو ديوانه وار عاشقتن و وقتي مي فهمن يك خواستگار ديگه داري با هم دعواشون ميشه (دعواي عشقي) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم مي زنن و هر دو مي ميرن.
دي: به زودي با نويسنده محبوبت آشنا مي شوي و از تو خواستگاري مي كند. اما چند ماه بعد با بهانه هاي مختلف از ازدواج با تو منصرف مي شود. تو دليل اين عمل او را نمي فهمي، اما به زودي متوجه مي شوي رماني از او منتشر شده كه شخصيت هاي آن بسيار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فاميلهايت هستند و در مقدمه كتاب هم توضيح داده كه براي دستيابي به اين داستان واقعي، مجبور شده به دختري زشت پيشنهاد ازدواج بدهد.
بهمن : امروز همه از اين كه به زودي ازدواج مي كني خوشحال هستند، چون از دست غرغرهايت راحت مي شوند و از اين به بعد شوهر بيچاره ات است كه بايد تو را تحمل كند.
اسفند : عيد نوروزامسال عروسيته و با اوني كه سالها منتظرش بودي ازدواج مي كني واسه ماه عسل ميرين ونيز با كشتي شخصي شوهرت يك ويلا هم تو يك جزيره زيبا تو اسپانيا دارين كه واسه زندگي ميرين اونجا.
فروردين : انتظار به پايان رسيد و بعد از سالها انتطار و فراز و نشيب و غم و غصه و اشك و نا اميدي، به زودي ازدواج مي كني و به خانه بخت مي روي، اما شب عروسي هنگام صرف شام برق مي رود و داماد فرار مي كند.
ارديبهشت: كسي در اين دنيا هست كه هر لحظه به تو فكر مي كند و بي تو زنده نيست و نفس نمي كشد و قلبش نمي زند و اگر با او تماس نگيري، به كما مي رود.او به زودي به خواستگاريت ميايد و تو را با اسب سفيد به قصر خوشبختي ها مي برد.
خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ مي زنه خونه شما و با مامانت حرف مي زنه و تورو واسه پسرش خواستگاري مي كنه . البته تا سه سال ديگه نمي تونيد ازدواج كنيد چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.
تير: تو با هر كسي كه ازدواج كني يكسال نشده پست مي دن و باز برمي گردي خونه بابات.
مرداد : تا 43 روز ديگه ازدواج مي كني با پسر مورد علاقه ات و تا 342 روز ديگه بچه دار ميشين پسره اسمشو مي زارين بهرام بعد از 740 روز ديگه بچه دومت بدنيا مياد كه اونم پسره اسمش مي زارين شهرام و ....
شهريور : هر خواستگاري كه واست مياد بعلت نامعلومي بعد از سه روز ناپديد ميشه و ديگه خبري ازش نميشه.
مهر : تا يكسال ديگه ازدواج مي كني اما شوهرت معتاد ازآب در مياد و طلاق ميگيري بعد از يكسال باز ازدواج مي كني اما اون يكي هم معتاد در مياد و باز طلاق دوباره يكسال صبر مي كني و باز ازدواج مي كني در ازدواج سوم موفق ميشي و پسر يك كارخونه دار ميلياردر و فوق العاده زيبا تو رو ميگيره و كلي خوشبخت ميشي.
آبان :پسري كه هميشه در دانشگاه از تو جزوه مي گيرد، هيچ فكري در كله اش ندارد و فقط عادت كرده از تو كمك بگيرد، نه قيافه داري، نه اخلاق. چرا اين جوري فكر مي كني كه بايد در دوران دانشگاه ازدواج كني؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمياد الكي منتظر نباش.
آذر:دوتا خواستگار سمج تا 2 ماه آينده ميان خواستگاريت كه هر دو ديوانه وار عاشقتن و وقتي مي فهمن يك خواستگار ديگه داري با هم دعواشون ميشه (دعواي عشقي) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم مي زنن و هر دو مي ميرن.
دي: به زودي با نويسنده محبوبت آشنا مي شوي و از تو خواستگاري مي كند. اما چند ماه بعد با بهانه هاي مختلف از ازدواج با تو منصرف مي شود. تو دليل اين عمل او را نمي فهمي، اما به زودي متوجه مي شوي رماني از او منتشر شده كه شخصيت هاي آن بسيار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فاميلهايت هستند و در مقدمه كتاب هم توضيح داده كه براي دستيابي به اين داستان واقعي، مجبور شده به دختري زشت پيشنهاد ازدواج بدهد.
بهمن : امروز همه از اين كه به زودي ازدواج مي كني خوشحال هستند، چون از دست غرغرهايت راحت مي شوند و از اين به بعد شوهر بيچاره ات است كه بايد تو را تحمل كند.
اسفند : عيد نوروزامسال عروسيته و با اوني كه سالها منتظرش بودي ازدواج مي كني واسه ماه عسل ميرين ونيز با كشتي شخصي شوهرت يك ويلا هم تو يك جزيره زيبا تو اسپانيا دارين كه واسه زندگي ميرين اونجا.