امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

میخـواهـــم و میخـواســتم ...

#1
میخواهم و می خواستمت، تا نفسم بود



میسوختم از حسرت و عشقتو بسم بود.



عشق تو بَسَم بود، که این شعله بیدار

روشنگرِ شب های بلند قفسم بود.



آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت

غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود.




دستِ من و آغوش تو،هیهات که یک عمر

تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود.



بالله، که بجز یاد تو،گرهیچ کسم هست

حاشا،که بجز عشق تو،گر هیچ کسم بود.


سیمای مسیحاییِ اندوه تو، ای عشق

درغربت این مهلکه فریاد رسم بود.



لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم

رفتم، به خدا گر هوسم بود،بَسَم بود.



فریدون مشیری
شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط D.I.Z.E.R.E ، *MAHYA ، ✖ ̶̶ℬ̶̶Å̶̶Ð̶̶ ̶̶Ш̶̶ϴ̶̶Ḻ̶̶ℱ̶̶ ✖ ، F A R ! N
آگهی
#2
عالیه مرضی جون (:
فقط یه عکس از خود فریدون هم بذار ^_-
میخـواهـــم و میخـواســتم ... 1

پاسخ
 سپاس شده توسط Dead Silence


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان