15-06-2014، 14:28
عکسی که 8 جایزه بین المللی عکاسی گرفته...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شیر هم که باشی وقتی با بچت بازی میکنی باید موش بشی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تو خود امریکا از این صحنه ها کم میشه دید
تبـــریز - جاده شاهــگلی
تبـــریز - جاده شاهــگلی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اینجا هم فروغی تبریزه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مراسم شکرگزاری بعد از مراسم برداشت برنج در گیلان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
این سینمای عجیب در یونان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اینا خیلی بی فرهنگو بی شخصیتن همش خوش میگذرنن
اینم سینمای دیزنی ورلد - لس آنجلس
اینم سینمای دیزنی ورلد - لس آنجلس
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
به اینا چی میگن؟ میگن نیمه ی گمشده
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ساقیش خوب بوده
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اندر احوال اساتید دانشگاه هنگام طراحی سوالات امتحان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تلاش و ممارست دانشجویان فرهیخته ایرانی در شب های امتحان
احمد در فیسبوکش نوشته: چون ﺑﺮﺩﻥ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺟﺰ ﺁﺏ ﻣﻌﺪﻧﯽ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ
پس
ﯾﮏ ﺁﺏ ﻣﻌﺪﻧﯽ ﺑﺨﺮﯾﺪ !
ﺟﻠﺪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑِﮑﻨﯿﺪ !
ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻔﯿﺪ ﺁﻥ ﺗﻘﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ !
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﺪ!
ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺁﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻤﯽ ﮐﺞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﺸﻪ! ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ ! ﭼﻮﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ، ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺁﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﻭﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.
پس
ﯾﮏ ﺁﺏ ﻣﻌﺪﻧﯽ ﺑﺨﺮﯾﺪ !
ﺟﻠﺪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑِﮑﻨﯿﺪ !
ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻔﯿﺪ ﺁﻥ ﺗﻘﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ !
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﺪ!
ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺁﺏ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻤﯽ ﮐﺞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﺸﻪ! ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ ! ﭼﻮﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ، ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺁﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﻭﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اصفهانی ها پاسخ هيچ پرسشي را نميدهند و در پاسخ هر پرسش شما آنها پرسشی از شما دارند!
وقتي از دوست اصفهاني خود آدرس يك خياط ميپرسيد
شما: خياط خوب سراغ داري؟
دوست اصفهاني شما: چيچي ميخَي بدوزي؟
شما: کت و شلوار
دوست اصفهاني : پارچه داري؟
شما: بله
دوست اصفهاني: از کی اِسِدی؟
شما: از .... مغازه
دوست اصفهاني : پارچِد خُبِس؟
شما: بله
دوست اصفهاني : چه رنگيِس؟
شما: چه فرقي ميکنه؟
دوست اصفهاني : فرق ميکونِد دادا! فرق ميکونِد
شما: خب، سورمهاي
دوست اصفهاني: چرا سورمه ی؟ ارزونتر بود؟
شما: نه
دوست اصفهاني: چیطو؟
شما: خب می خواستم سورمه ای باشه
دوست اصفهاني : مبارکِس، خَبِريِه؟
شما: نه بابا، بالاخره خياط سراغ داري يا نه؟
دوست اصفهاني : اگه خبري نيس کتا شلواري سورمِي ميخَي چيکار؟
وقتي از دوست اصفهاني خود آدرس يك خياط ميپرسيد
شما: خياط خوب سراغ داري؟
دوست اصفهاني شما: چيچي ميخَي بدوزي؟
شما: کت و شلوار
دوست اصفهاني : پارچه داري؟
شما: بله
دوست اصفهاني: از کی اِسِدی؟
شما: از .... مغازه
دوست اصفهاني : پارچِد خُبِس؟
شما: بله
دوست اصفهاني : چه رنگيِس؟
شما: چه فرقي ميکنه؟
دوست اصفهاني : فرق ميکونِد دادا! فرق ميکونِد
شما: خب، سورمهاي
دوست اصفهاني: چرا سورمه ی؟ ارزونتر بود؟
شما: نه
دوست اصفهاني: چیطو؟
شما: خب می خواستم سورمه ای باشه
دوست اصفهاني : مبارکِس، خَبِريِه؟
شما: نه بابا، بالاخره خياط سراغ داري يا نه؟
دوست اصفهاني : اگه خبري نيس کتا شلواري سورمِي ميخَي چيکار؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تاکسی نشسته بودم یه دفه دختره گفت چی؟
من: هیچی
دختره: چی؟
من: به جان خودم هیچی
دختره: چی؟
من: خدا شاهده هیچی
دختره: چی؟
من: آقای راننده جان مادرت وایسا میخوام پیاده شم
راننده: خفه شو بشین سر جات خانم داره عطسه میکنه
من: هیچی
دختره: چی؟
من: به جان خودم هیچی
دختره: چی؟
من: خدا شاهده هیچی
دختره: چی؟
من: آقای راننده جان مادرت وایسا میخوام پیاده شم
راننده: خفه شو بشین سر جات خانم داره عطسه میکنه
بعد از طوفان چند روز پيش، زنگ زدم به نصاب ماهواره بهم وقت داده برای 9 مرداد ساعت 7 صبح !!
.
.
.
.
بنظر میاد تو انتخاب شغلمون دقت لازم رو نداشتیم
.
.
.
.
بنظر میاد تو انتخاب شغلمون دقت لازم رو نداشتیم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بهار نوشته: دختر داییم هفت سالشه و تو مراسم عروسی خواهرش به همه میگفت:
خوش به حالش ، راحت شد
خوش به حالش ، راحت شد
محمد شعبانی نوشته: یه زن روستایی دیشب توی بیمارستان سینای تبریز بود . شوهر کارگرشم بر بالینش بود.
توی یه ساعت و نیمی که من پیشش(پیش خواهرم و اون خانم و آقا) بودم داشت از درد توی خودش میپیچید ولی سی بار شوهرشو صدا زد و گفت دورت بگردم آقا تو الان بیخواب شدی فردا چطور کار میکنی؟
فدات بشم پسر خاله یه لیوان آب بهم بده
قربونت برم اقا برو یه چیزی بگیر بخور امشب گشنه موندی.
اصلا به عشق اونا حسودیم شد
مرده هم هی خودشو به این در و اوندر میزد و قربون صدقه اش میرفت
توی یه ساعت و نیمی که من پیشش(پیش خواهرم و اون خانم و آقا) بودم داشت از درد توی خودش میپیچید ولی سی بار شوهرشو صدا زد و گفت دورت بگردم آقا تو الان بیخواب شدی فردا چطور کار میکنی؟
فدات بشم پسر خاله یه لیوان آب بهم بده
قربونت برم اقا برو یه چیزی بگیر بخور امشب گشنه موندی.
اصلا به عشق اونا حسودیم شد
مرده هم هی خودشو به این در و اوندر میزد و قربون صدقه اش میرفت
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اولین روز بعد از عروسی زن و شوهـر توافـق کردن که در را به روی هیچکــس باز نکنن...!
ابتدا پــــدر و مــادر پســـر آمـدن...
زن و شـوهر نگاهی به همدیگــر انداختن ...
اما چون از قبـل توافـــق کرده بودن هیچکـــــدام در را باز نکــردن...ساعتـی بعـــد پــدر و مـادر دختــر آمــدن...زن و شـوهر نگاهی به همدیگـر انداختن و اشـک در چشمـان زن جمع شد...و در این حال گفت نمیتـــونم ببینم که پــدر و مـادرم پشت در باشند و در را روشـون بـاز نــکنم...شوهـر چیزی نگفت و در را برویشـان گشود...اما این موضـوع را پیـش خـودش نگـه داشت...سـال ها گـذشت و خـداوند به آنها چهار پسـر داد...پنجمیـن فرزنـدشان دختـر بود...برای تولـد این فرزنـد پــدر بسیار شـادی کرد و چنـد گوسفند را سر بریـد و میهمانی مفصلی داد...
مــردم متعجبـانه از او پرسیدنــد علـت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست...؟!
مـرد به سادگی جواب داد: چون این همـون کسیـه که در را برویـم باز میکنه...!
ابتدا پــــدر و مــادر پســـر آمـدن...
زن و شـوهر نگاهی به همدیگــر انداختن ...
اما چون از قبـل توافـــق کرده بودن هیچکـــــدام در را باز نکــردن...ساعتـی بعـــد پــدر و مـادر دختــر آمــدن...زن و شـوهر نگاهی به همدیگـر انداختن و اشـک در چشمـان زن جمع شد...و در این حال گفت نمیتـــونم ببینم که پــدر و مـادرم پشت در باشند و در را روشـون بـاز نــکنم...شوهـر چیزی نگفت و در را برویشـان گشود...اما این موضـوع را پیـش خـودش نگـه داشت...سـال ها گـذشت و خـداوند به آنها چهار پسـر داد...پنجمیـن فرزنـدشان دختـر بود...برای تولـد این فرزنـد پــدر بسیار شـادی کرد و چنـد گوسفند را سر بریـد و میهمانی مفصلی داد...
مــردم متعجبـانه از او پرسیدنــد علـت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست...؟!
مـرد به سادگی جواب داد: چون این همـون کسیـه که در را برویـم باز میکنه...!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.