12-06-2014، 10:26
اسمش حاجکریم بود
در زلزلهپسر وعروس ونوه ی8 ساله اشرا ازدست دادهبود
خانه اشکاملا تخریبشده بود
به مامیگفت:جانمن بمانیدو یکاستکان چایمهمان ماباشید
خانه وزندگیم ویرانشده
ولی دربدنم هنوزجان دارمکه میهماننوازی کنم...

|
دمتون گرم ( ارزش خوندن داره ) |
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|