امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

- نبردهای انقلاب فرانسه

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
-  نبردهای انقلاب فرانسه 1

سقوط دولت اشرافی فرانسه در 1789م. و اعدام لویی در 1792م. دنیای اشراف زاده و طبقاتی قرن هجدهم را علیه فرانسه به حرکت درآورد. پادشاهان که از قدرت گرفتن ملت فرانسه شدیدا به وحشت افتاده بودند، تصمیم گرفتند فرانسه ضعیف شده را نابود کنند تا با یک تیر 3 نشان بزنند؛ قدرت اول زمینی اروپا را برای همیشه از وضعیت تهاجمی خارج کنند، بخش هایی از آن را بین خود تقسیم کنند و از همه مهمتر آنکه توده های فقیر را بلافاصله به سزای جسارتشان برسانند.
اولین هجوم را ارتش اتریش و پروس آغاز کردند. آنها به خیال خود برای گرفتن پاریس تنها نیاز به یک راه پیمایی داشتند. حال آنکه در شرق (مالمی) با مقاومت سنگین نیروهای انقلابی مواجه شدند و به جهت عکس عقب نشستند. اما همین بهانه سبب شد نیروها با انگیزه انقلاب دست به ضد حمله بزنند و از آلزاس به شمال رفته و وارد بخش چپ رود راین شوند. بخش دیگری از این نیروها نیز در ماورای آلپ قوای اتریش را عقب زده و نشان دادند در نبود ارتش فرانسه نیز در دفاع و حتی تهاجم مشکلی ندارند.


ائتلاف ضد فرانسوی

در 1793م. کشورهای اروپای غربی و مرکزی اتحاد نیرومند و بزرگی را علیه فرانسه ترتیب دادند.
روس ها، هلندی ها و انگلیس ها در این سال به نیروهای اتریشی و پروسی ملحق شده و به تدارک حمله بزرگ از جانب رود راین برآمدند. از طرف دیگر اتریشی ها و ایتالیایی ها نیز در آلپ به هم پیوستند. اسپانیایی ها هم از کوه های پیرنه در جنوب فرانسه نبرد را آغاز کرد.

اما این تهاجم همه جانبه سبب ترس انقلابیون نشد و آنها با کمک قدرت سازماندهی کارنو ارتشی قوی از مردان انقلاب ایجاد کردند که متجاوزان را در شرق فرانسه به سمت رود راین عقب راند. ژنرال موری فرانسوی در شرق و شمال تنها به عقب راندن مهاجمان بسنده نکرد و با عبور از زمین های یخ زده به هلند حمله کرد.
اسپانیا و روسیه که انتظار فتوحات ساده را داشتند، به سرعت پاپس کشیده و تقاضای ترک مخاصمه کردند. ارتیش نیز که اوضاع را مساعد نمی دید، پیشنهاد آتش بس 6 ماهه در راین را ارائه کرد. این در حالی بود که در منطقه ایتالیایی آلپ نبرد همچنان ادامه داشت.


نتایج نبرد

سقوط لویی شانزدهم و حکومت اشرافی بوبونی برای اروپای 1792م. شکی باقی نگذاشت که نابودی فرانسه قطعی است اما قدرت انقلابیون دنیا را شگفت زده کرد و به سیاستمداران نشان داد، انقلاب ظرفیتی را در کشورها آزاد می کند که بسیار بهتر از یک ارتش است. اما اشتباه کشورهای مهاجم سبب شد انقلاب داخلی فرانسه به قدرت تهاجمی و ویرانگر تبدیل شود که یک سال بعد جغرافیای اروپا را تغییر دهد. مردانی چون ناپلئون بناپارت، ژنرال گروشی، ژنرال مورو و ژنرال لی در اثر نبردهای رهایی بخش تربیت شدند.
اشتباهی که 120 سال بعد اروپایی ها در انقلاب روسیه تکرار کردند و موفق شدند سبب شکل گیری ارتش سرخ شوند.
ورود ناپلئون به دنیای نبردهای قرن هجدهم

ناپلئون بناپارت، ژنرال جوان فرانسوی، که در چند جنگ کوچک محلی پیروزی های درخشانی به دست آورده بود، در 1796م. هنگامی که از سوی «گروه حاکم 5 نفره پاریس» دستور گرفت تا آنچه که خوشبینانه ارتش ایتالیا خوانده می شد، فرماندهی کند، فکر می کرد قرار است در ساحل ژن با نیرویی قدرتمند به جنگ اتریشی ها برود اما در ماه مارس متوجه شد نیروی تحت فرمان او مشتی سرباز خسته و گرسنه هستند.
تارله در کتاب خود می گوید: «لشکر ایتالیا را مشتی ژنده پوش تشکیل می دادند که در آن فساد و دزدی به اشکال مختلف و با بی پروایی رواج داشت.» اما خطر اتریش چنان نزدیک بود که ناپلئون نمی توانست منتظر رسیدن آذوقه و لباس سربازانش شود، او فقط توانست با جدیت نظم را در این سپاه برقرار کند.
وی در آوریل 1796م. با عبور از آلپ و معد کرنیش در مقابل لشکرکشی های ارتیشی قرار گرفت و مونتونت اولین آوردگاه ژنرال جوان شد. وی سپاه خسته و گرسنه خود را تهییج کرد تا به قلب سپاه اتریش حمله کنند. بولیو ژنرال اتریشی که غافلگیر شده بود، بخشی از لشکر خود را از دست داد.
نیروهای ناپلئون پس از اندکی استراحت باقی مانده لشکر اتریش را به کلی شکست دادند و 5 گردان سرباز اتریشی را به هلاکت رساند.
وی ظرف 6 روز در 6 نبرد دیگر نیز پیروز شد و عملا متحدان ایتالیایی اتریش را مجبور به قبول صلح کرد. پادشاه پیه مون (در شمال ایتالیا) صلح را پذیرفت و در 15 مه 1796م. ایتالیایی ها از دشمن فرانسه به متحد آن تبدیل شدند. اگرچه هنوز بخش از خاک ایتالیا در اختیار اتریش بود.
ناپلئون پس از خارج کردن ایتالیایی ها از صحنه به سمت رودخانه پو در شمال ایتالیا تغییر جهت داد و در نزدیکی رود آوا به یک واحد 10هزار نفره اتریشی برخورد کرد و نبرد درگرفت.
نبرد لوی

ناپلئون پس از آنکه واحدهای توپخانه اتریشی اجازه عبور از پل را به واحدهای او ندادند، متوجه شد این بار طرف او واحدهای بسیار جان سخت و حرفه ای اترریش هستند. بنابراین با شجاعتی کم نظیر در رأس نیروهای داوطلب، معادل یک گردان تصمیم به عبور از پل رودخانه آوا گرفت. 20 توپ اتریشی لاینقطع آتشباری می کرد و تنها پایداری گردان نارنجک انداز فرانسوی و تهور شخص ناپلئون بود که سبب سقوط پل و عقب نشینی اتریشی ها شد. در این نبرد دو هزار اتریشی کشته شدند و میلان به دست فرانسوی ها افتاد.


ورود سپاه 30 هزار نفری اتریش

اتریش که مایل به از دست دادن کامل ایتالیا نبود، سپاهی 30 هزار نفری به فرماندهی وورمسر را به نبرد ناپلئون فرستاد. ناپلئون در ابتدا ماسنا، افسر ورزیده فرانسوی را به مقابله با سپاه اتریشی فرستاد اما وورمسر او را شکست داد و در نبردهای سهمگین نیز اوژو، ژنرال محبوب ناپلئون را در هم کوبید. اما درست زمانی که خود را در آستانه پیروزی می دید، باخبر شد ناپلئون سه شکست سنگین به نیروهای اتریشی مأمور قطع ارتباط او فراهم آورده و در کاستی لیونه منتظر اتریشی هاست. نبرد بین دو سردار آغاز شد اما مانور فرانسوی ها سبب نابودی دو سوم سپاه اتریش شد و در نتیجه ژنرال اتریشی به قلعه مانتو عقب نشست و ناپلئون نیز قلعه را محاصره کرد.


ورود نیروی کمکی برای اتریش

در حالیکه ناپلئون از هرگونه کمک جدی محروم بود، اتریشی ها دسته دسته سپاهیان خود را وارد میدان نبرد می کردند . ال ونیزی، آرشیدوک اتریشی با سپاهی بزرگ به سمت ناپلئون حرکت کرده و نیروی 28 هزار نفره وی را به شدت تحت فشار قرار داد. 
در 15 نوامبر 1796م. در نزدیکی «آرکل» بین نیروهای فرانسه و اتریش نبردی خونین درگرفت این بار نیز پل آرکل محل زورآزمایی مردان جنگی دو طرف شد. نبردی بی رحمانه که طی آن سه بار تلاش فرانسوی ها برای فتح پل بی فایده ماند.
ناپلئون بار دیگر پرچم را به دست گرفت و به همراه هزار نفر از بهترین سربازان خود حمله را آغاز کرد و این در حالی بود که نیمی از بهترین سربازان و حتی آجودان هایش را از دست داده بود از پل گذشته و سبب تهییج سایر سربازان فرانسوی شد و ظرف 3 روز سپاه اتریش کاملا شکست خورد. به قول تارله وی در این نبرد افتخاری ابدی نصیب خود کرد حتی اگر پیروزی های دیگر عمر خود را به دست نمی آورد.


نبرد ریوولی

اتریش نمی توانست شکست را بپذیرد چرا که در آن سالها قدرت برتر شرق و مرکز اروپا بود و فرانسه در اوج ضعف نباید چنین سرسختی از خود نشان می داد اما امپراتور اتریش در محاسبات خود ژنرال جوانی به نام بناپارت را در نظر نگرفته بود. ناپلئون در ژانویه 1797م. با سپاه بسیار بزرگ اتریشی درگیر نبرد دیگری شد و در نبردی سخت که 3 روز به طول انجامید سپاه اتریش را درهم شکست و در ماه بعد نیز آرشیدوک شارل ژنرال بزرگ اتریشی را شکستی سخت داد. در همین زمان، دژ مانتو نیز سقوط کرد.
اکنون ناپلئون در 100 مایلی جنوب وین، پایتخت افسانه ای اتریش بود. شهری که عثمانی با فدا کردن جان 100 هزار سرباز نتوانسته بود به آن دست یابد.
اتریشی های وحشت زده بلافاصله تقاضای صلح کردند که 8 ماه بعد به انعقاد قرارداد کامپوفرمیو منجر شد.


نتایج نبرد

نبرد ایتالیا یکی از قطعی ترین نبردهای اروپایی اواخر قرن هجدهم بود. آثار این نبرد عجیب که سبب شهرت عالمگیر ناپلئون شد عبارتند از:


•اهمین قدرت نظامی فرانسه، که در اثر انقلاب تضعیف شده بود، نزد جهان به ویژه دولت های مهاجم اروپا افزایش یافت.


•شمال ایتالیا را که عمدتا تحت فرمان اتریش بود، تحت تسلط فرانسه درآورد.


•«پایه و قدرت» موجب گردید تا ناپلئون، این افسر توپخانه، به سردار اول اروپا تبدیل شود. به عقیده همه مردم فرانسه پیروزی های ایتالیا مرهون شجاع بناپارت بود وگرنه سپاه موسوم به ایتالیا مشتی سرباز گرسنه و بی اسلحه بودند و در حقیقت ناپلئون با استفاده از توپ ها و تجهیزات غنیمتی موفق شده بود به تدریج 100 هزار سرباز اتریشی را شکست دهد.
پاسخ
آگهی
#2
ويرايش شد...
پاسخ
 سپاس شده توسط † αƖιєη †


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان