امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چند و چون روايتگري جنگ در گفت وگو با راويان نور

#1
روايت جنگ؛ روضه دفاع مقدس
مقام معظم رهبري در ديدار هنرمندان و فعالان عرصه دفاع مقدس در هفته دفاع مقدس امسال در رابطه با كار فرهنگي و هنري و نيز روايت جهاد مقدس هشت ساله تعبير جهاد را به كار بردند و در واقع به عينه يك باب جديد از ابواب جهاد را بر مومنين گشودند كه اين جهاد به مصداق سخن مولاي متقيان حضرت اميرالمومنين دري است از درهاي بهشت كه خدا روي بندگان خالص خود گشوده است، لذا از آن تاريخ حجت بر يادگاران دفاع مقدس در روايت و به تصوير كشيدن هشت سال جهاد، حماسه و ايثار تمام شد. در سفري كه اوايل اسفندماه به سرزمين نور و حماسه در مناطق عملياتي استان خوزستان به همراه دانشجويان بسيجي استان تهران داشتم، بر آن شدم تا در رابطه با روايتگري و راوي مطلبي تهيه كنم و بر حسب اتفاق، مواجه شدن با سه نفر از راويان خوب دفاع مقدس موجب شد كه طرح ميزگرد با موضوع روايتگري در كاروان هاي راهيان نور برگزار نماييم كه يكي از اين عزيزان به علت مسائل شخصي از حضور در بحث امتناع كرد. حاج حميد پارسا و حاج اسماعيل زماني از يادگاران دفاع مقدس هستند كه هر كدام دلي به وسعت دريا از خاطرات دارند.
آنچه مي خوانيد ماحصل اين ميزگرد است.

¤ به عنوان سوال اول از كليت بحث روايتگري و اهميت آن در كاروان هاي راهيان نور و نحوه و شكل آن به صورت كلي صحبت بفرمائيد تا جزئيات بحث را در ادامه بررسي كنيم.
حميد پارسا: بسم الله الرحمن الرحيم. «و لقد ارسلنا موسي باياتنا ان اخرج قومك من الظلمات الي النور فذكرهم به ايام الله ان في ذلك لآيات لكل صبار شكور» (سوره ابراهيم / آيه 5)
خداوند در اين آيه يك راهكار فرهنگي را به حضرت موسي (ع) معرفي مي كند و آن اينكه در اين مأموريت كه بندگان را به سوي نور هدايت مي كني،روزهاي خدا (ايام الله) را به ياد بندگان بياور كه نتيجه اين يادآوري ها موجب مي شود كه بندگان من حتي در ناز و نعمت هم شاكرند و در هر صورت غافل نشوند. خداوند مي فرمايد: ايام الله. 
در تاريخ اسلام هم ايام الله زياد داريم مثل عيد مبعث، غدير، فطر و... ولي روزي كه خيلي در تاريخ مسلمين به ويژه شيعيان اثر داشته و دارد، ايام الله عاشورا است. ايام الله عاشورا و تكرار روضه ها و مصيبت هاي آن موجب شد كه شيعه هميشه اين حس خون خواهي سيدالشهدا (ع) و يارانش را داشته باشد. اين حس انتقام گيري شيعه نسبت به غاصبين ولايت و حق، پيوسته در خون شيعيان در جوشش باشد و زنده بماند و به تعبير امام (ره) خون شيعيان را به جوشش در بياورد. مقام معظم رهبري فرمودند: عاشورا يك روز صبح تا غروب بود، هشت تا نه ساعت. چطور شد كه شيعه از اين نيم روز عاشورا، هزار سال و اندي، بهره برده است و انقلاب اسلامي و ايستادگي و مقاومت هشت سال دفاع مقدس هم ماحصل همين عاشورا است. اگر هشت سال دفاع مقدس بيان شود چه مقدار بهره خواهيم برد؟ چقدر جامعه بشريت احيا خواهد شد؟ و لذا ضرورت دارد كه مسائل دفاع مقدس در همه ابعادش به نسل ها گفته شود؛ اطلاع رساني شود.
اسماعيل زماني: من فكر مي كنم راهيان نور و روايتگري برمي گردد به رسالتي كه بعد از واقعه عاشورا، حضرت زينب (س) و امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) به وديعه گذاشته اند و هديه اي كه ما از عاشورا گرفته ايم همين قضيه روايتگري است. «سرني در كربلا مي ماند اگر زينب نبود / كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود»
اگر ماجراي كربلا از يك صبح تا بعد از ظهر بوده و اگر ما بتوانيم در روايتگري دفاع مقدس از افرادي استفاده كنيم كه از جنس جنگ هستند و تمام اين هشت سال را به عينه ديده اند و مي توانند خوب تبيين كنند، به خيلي از سوال ها در بحث جنگ مي توانيم پاسخ دهيم. اگر به وصيت نامه سياسي - الهي حضرت امام (ره) برگرديم، ايشان مي گويند: «من سفارش مي كنم به اين نسل و نسل هاي بعدي كه براي جلوگيري از انحراف از مسير اصلي انقلاب دو كار عمده بايد صورت بدهيم، اول اينكه هدف فراموش نشود و دوم، جلوگيري از بروز اختلاف و ايجاد وحدت كلمه. من فكر مي كنم بحث روايتگري و بحث راهيان نور مي تواند عرصه جديدي براي آينده نظام اسلامي، جهان اسلام و انقلاب باشد.»
ما مي توانيم با همين برپايي اردوهاي راهيان نور، جريان و مسير اصلي را به جوان نشان بدهيم. در اين مسئله هم شكاف بين نسل ها اصلاً مطرح نيست چون وجود ندارد.
در زماني يك عده جوان در ايران در يك مقطع تصميم گرفتند و حركت به موقع و پا در ركاب ولايت و در جهت دفاع از حريم ولايت را صورت دادند كه اين در هر زماني مي تواند دوباره تكرار شود. كما اينكه خود اين مسئله تكرار عاشورا بود.

¤ از هر دوي شما عزيزان به خاطر اين پاسخگويي كامل تشكر مي كنم. اما جهت اينكه در حوزه روايتگري كمي ريزتر شويم، بفرمائيد با توجه به ذهنيت و تجربه و فعاليتي كه در امر راهيان نور و روايتگري داشتيد، كم و كيف اين مسئله يعني روايتگري به نظر شما بايد چگونه باشد؟
حميد پارسا: اولين مطلب اينكه تا بچه هاي جنگ هستند؛ كساني كه خود در جنگ بودند، در بطن حوادث جنگ حضور داشتند و حوادث جنگ را ديدند به معني تمام كلمه مي گويم كه بايد بيايند و بگويند. مي خواهم بگويم آنهايي كه نمي آيند را بايد رفت دنبال شان و آورد. بچه هاي دفاع مقدس بايد روايت كنند. در روند و روايتگري عاشورا هم حضرت زينب (س) و امام زين العابدين (ع) و ديگران از اهل بيت آنها كه در صحنه حاضر بودند روايت كردند. از كوفه تا شام و بعد تا مدينه. تا امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) (ام المصائب) و اهل بيت (ع) حاضر در كربلا بودند كسي ديگر اين كار را انجام نمي داد. بعد از آنها هم در حريم اهل بيت (ع) يعني كساني كه از خاندان اهل بيتند اين را ادامه دادند. اگر هم حضرت ام البنين (س) روايتگري مي كند از زبان امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) است كه مي گويد و بعد از آخرين يادگار كربلا حضرت سكينه (س) كه 110 سال عمر كردند. تا آنجا كه امام صادق (ع) مي آيند و مجلس روضه را تشكيل مي دهند و روايتگري به همين صورت به نسل بعدي منتقل مي شود. لذا ضرورت ايجاد مي كند كه نسل بعد از جنگ هم كه بحمدالله جوانان خوب و متعهد و ولايتمدار هستند و مي خواهند پاي اين كار بايستند و براي اين روايتگري آماده شوند، بايد دوره هايي براي آنها برگزار كرد. البته در حال حاضر برگزار مي شود ولي كافي نيست. بايد در كنار بچه هاي جنگ بيايند و مناطق را ببينند و مسائل را بگيرند تا به آيندگان منتقل نمايند.
البته به اين معني نيست كه روايتگري نكنند تحت نظارت بچه هاي جنگ كه راوي نسل اولند اين كار را صورت دهند. نكته دوم بعد سالم گويي، درست گويي، صحيح گويي است كه بسيار مهم است اگر كذب وارد شود انحراف در دفاع مقدس ايجاد مي كند و در دراز مدت چهره آن مخدوش مي شود.
نكته سوم اين كه كلاس هاي مناسبي براي تمامي راويان برگزار شود و در كنار آن نشست هايي كه تمام راويان در آن حضور داشته باشند تا راويان همه جوره و همه گونه درباره جنگ و مكان ها و شرايط لشكرها و تيپ هاي مختلف توجيه شوند. بنده در لشكر حضرت سيدالشهدا (ع) بودم، فرد ديگري در لشكر حضرت رسول (ص)، ديگري در لشكر كربلا و ما فقط نسبت به همان مجموعه هاي لشكر و مقر خود توجيه هستيم و از لشكرها و تيپ ها و ساير نيروها اطلاع كافي نداريم كه در اين كلاس ها و نشست ها مي توان يك ديد جامع براي روايت به راويان داد. البته با كتاب هايي كه بيرون آمده تا حدودي اين نقيصه در بحث خاطرات دفاع مقدس رفع شده اما بايد در اين مورد يك كار اساسي كرد. همسان سازي و يكسان سازي خيلي مهم است. اما چگونه گفتن كه تأثيرگذار باشد هم خيلي مهم است. بنده اعتقادم اين است كه دفاع مقدس ما برگرفته از عاشوراي حضرت سيدالشهدا (ع) است. در هشت سال دفاع مقدس در واقع الگوي كار ما عاشورا بود و در حقيقت يك رونوشت و نمونه كوچك از حوادث عاشورا. يعني اين سيره و اين نوع عمل در هشت سال دفاع مقدس پايه گذاري اش در عاشورا بوده، آنجا را ديدند و اينجا اين گونه عمل كردند. هشت سال كه ثانيه به ثانيه اش مهم بود. به خاطر اين كه بتوانيم از اين هشت سال به خوبي بهره ببريم بايد عاشورايي نقل كنيم، چون عاشورايي عمل شد. يعني در اين مسئله مصداق هاي بسياري داريم كه برگرفته از الگوي عاشورا مي باشد كه اگر بخواهم مثال بزنم هزارها خاطره مي توانم تا چندين روز پشت سر هم براي تان نقل كنم.
سعي خودم هم بر اين است و اين شيوه را در روايت پيش گرفته ام و وقتي از مخاطبان سوال و ارزيابي مي كنم مي گويند خيلي جالب است و تازگي و جذابيت دارد و لذا اگر با الگوگيري از سيره عاشورا روايت شود خيلي تأثيرگذار است.
اسماعيل زماني: به نظر من بايد برگرديم به سراغ كيفيت دادن به كار حتي از كميت هاي مان بكاهيم و به كيفيت ها با توجهي خاص بيفزاييم. كيفيت را مي توان تعريف كرد و برايش قالب گذاشت. در روايت كردن، در انتخاب موضوع، انتخاب تركيب، انتخاب خاطره، نحوه بيان. يك زمان يك فردي مي آيد يك موضوع را انتخاب مي كند، اما به دليل اينكه موضوع خوبي را انتخاب نكرده تمام واژه ها به كذب و تحريف كشيده مي شود، چون نمي تواند تركيب و تفهيم كند. اين آسيب است. نه اين كه فقط كيفيت نداشته، بلكه مطمئن باشيد كه جواب معكوس مي دهد. اما اگر كسي موضوع را خوب انتخاب كند، ترتيب و تركيب مناسبي به آن بدهد و بيايد آن را روايت كند مطمئن باشيد كه اين اثرش ساليان سال خواهد ماند. اين محقق نمي شود مگر اينكه اهل اين كار بيايند روايت كنند. مقام معظم رهبري يك تعبير قشنگ دارند، مي فرمايند: «دفاع مقدس مظهر بروز صفات برترين بود.» اين صفات برترين چيست و به چه وسيله اي آمده؟ سطح كيفيت كار آن قدر بالا بود كه انسان هايي پرورش يافتند كه چهار مولفه را رعايت كردند؛ 1- خودسازي، 2- كسب علم و معرفت، 3- مسئوليت پذيري، 4- ولايت پذيري و ولايتمداري.
پس توجه به بالا بردن سطح كيفيت بسيار مهم است و پرداختن به كميت ها خيلي مهم نيست. الآن زماني نيست كه ما به كميت ها بپردازيم. كيفيت ها را بايد بالا ببريم. حالا اين كيفيت ها تعريف دارد. در جا و مكان، غذا، در روايت، در نفراتي كه مي خواهند روايت كنند، در كم و زياد كردن مدت زمان برنامه ها، در افرادي كه مي آوريم و مخاطبند و افرادي كه كار مي كنند و بايد از جنس دفاع مقدس باشند.

¤ سوال بعدي را اين گونه مطرح كنيم كه اگر بخواهيد در بحث روايتگري يك آسيب شناسي داشته باشيد نظر شما در رابطه با آسيب هاي متوجه به روايتگري و روايتگران در كاروان ها چيست؟ به ويژه در بحث ابعاد آن كه ملموس تر است.
حميد پارسا: روايتگري ابعاد مختلفي دارد. بعد سياسي، نظامي، جغرافيايي و... كه خاطراتي هم از اين مسائل مانده است. اگر ما صرفاً بخواهيم يك بعد را بيان كنيم در واقع يك قسمت اعظم ديگر از كار مي ماند. مثلاً اگر فقط خاطرات شهدا و رزمندگان را بگوييم مسائل سياسي و نظامي چه مي شود و يا برعكس. آنچه كه در بحث خاطرات است و بنده هميشه آن را به عنوان مثال مي گويم، در كتاب هاي مقتل و حادثه عاشورا داريم كه مي گويد مثلاً در يك جا امام (ع) آمده و صبح عاشورا يمين را به حبيب داده و فرماندهي يسار را به فلان صحابه، ولي نمي گويد چگونه عمل كرده از تاكتيك هاي رزم و نبرد سخن نمي گويد و آنچه به صورت روضه بيان مي شود همه اش خاطرات مي باشد. آنچه كه از عاشورا اثرگذار بوده بعد عاطفي حادثه است. لذا ما مي توانيم تلفيقي از مسائل سياسي و نظامي را بگوييم و بعد عاطفي آن را كه خاطره است، نقل كنيم. ولي من نظرم اين است كه مسائل سياسي - نظامي در اتوبوس ها و خارج از مناطق و قبل از ورود نقل شود و در زمين و منطقه به خاطره ها اشاره كنيم كه خيلي اثربخش است.
چه چيزي در عاشورا تأثيرگذارتر است؛ بعد عاطفي آن. يقيناً بعد عاطفي در خاطره هاي دفاع مقدس كه گره خورده با عاشورا، اثرگذارتر است. اين مسائل عاطفي كه مثلاً مي گويند حضرت زينب (س) وقتي پسرانش رفتند ميدان و امام حسين (ع) پيكر آنها را برمي گرداند، اصلاً از خيمه خود بيرون نيامدند، نشستند در خيمه. خوب ما در دفاع مقدس چقدر از اين نمونه زينب ها داشتيم. چرا اينها را نگوييم؟!
ما چرا در جنگ اصلاً همه اش از آقايان مي گوييم؟ چرا از زن ها نبايد گفت؟ چرا نبايد بگوييم كه همت اگر همت شد به خاطر اين بود كه همسرش در كنارش ايستاد و... چرا نمي آييم بگوييم كه محمد بروجردي اگر شهيد بروجردي شد به خاطر حمايت ها و ايستادگي همسرش بود، همسري كه قبل از انقلاب با او ازدواج كرده بود، در زماني كه اصلاً جنگ و جهاد و انقلابي در كار نبود. چرا اين ابعاد را نگوييم؟ چرا بعد عاطفي را نگوييم؟ ولي حتماً بايد عاشورايي نقل بشود. توصيه ام اين است كه كساني كه مي خواهند روايت كنند و خاطره بگويند عكس شهدايي كه خاطره متعلق به آنهاست را بياورند. خيلي اثر دارد من اين كار را كرده ام و نتيجه آن را ديدم. از كاروان ها سوال مي كنم و زائران شفاف پاسخ مي دهند. نظرشان در اين مورد خيلي مثبت بوده است.
ما بياييم در اتوبوس، عمليات، منطقه جغرافيايي و اهميت مناطق و عمليات را بگوييم، ولي در خود زمين منطقه عملياتي، زمين و گودال قتلگاه را بگوييم. شهادت ها را بگوييم، رشادت ها را بگوييم، مصداق هاي اين چنيني را بگوييم. از برادرها، رفقا، پدر و مادر شهدا و... اين ها اثرگذار است.
يعني سخن را در جاي خود گفته ايم. حالا اگر براي يك جوان 20 ساله كه هيچ چيز از مسائل نظامي را نمي داند، بياييم نظامي صحبت كنيم به دردش نمي خورد. دوره دافوس يا كلاس تاكتيك كه نيامده است. بايد همان بعد عاطفي و اثرگذار را برايش عاشورايي روايت كنيم.
اسماعيل زماني: من فكر مي كنم كه در اين راستا جنگ را بايد مصور كنيم. نه اينكه تصوير و سي دي درست كنيم، با اين ، زياد موافق نيستم. منظورم اين است كه مكتوباتي از جنگ كه پيش بچه ها است و اين مسائل را در منطقه عملياتي كه زودتر و بهتر اثرگذار است و به صورت ديداري و نگاه كردن ميسر مي شود، مطرح كنيم. خيلي بهتر جا مي افتد تا اينكه جلوي فرد كالك عمليات را بگذاريم و توضيح دهيم 
بايد يادگاران دوران جنگ را بياوريم پاي كار. خاطرات ما فقط به زبان مان كه نيست. همين خاطرات مثلاً در كنارش يك عكس دارد. يك مصاحبه صوتي يا ضبط شده هم كنارش دارد. آن موقع يك سري ضبط هاي كوچكي بود كه به هر گردان مي دادند و مي گفتند شما چند نفري را انتخاب كنيد و با آنها مصاحبه كنيد و يك تعداد نوار مي دادند. وقتي اين مصاحبه ها را الآن مي گذاري و گوش مي كني مي گويي اين صداي آن شهيد است؟!
اين صداي اين فرمانده گردان است و ... اين خودش طرف را جذب مي كند. مگر ما نمي خواهيم كه جذب حداكثري كنيم. در كارها و جريانات روايتگري كه جاي كار زيادي دارد اگر به دنبال جذب حداكثري هستيم كار را تصويري كنيم و جنبه ديداري را بالا ببريم. در نتيجه، شنيداري هم بيشتر مي شود و اين دو تا يعني واقعه كربلا و جريان دفاع مقدس را به هم پيوند دهيم و آن كسي كه از جنس اين مجموعه است به عنوان حلقه واسط بيايد و اين مسئله را تصويري و بصري كند. كربلا را نديديم، اما هر آنچه را كه مي بينيم و مي شنويم و آنچه كه تعريف مي شود، عمدتاً خاطراتي است كه در كتب نوشته شده حالا راوي مي آيد و آن خاطرات را تبديل مي كند به روضه. اين روضه را چگونه مي آيند مي خوانند. مثلاً زمان گذشته يك پرده خواني هايي داشتيم كه عكس هاي همه افراد مثل شمر و يزيد و عمر سعد و... را يك طرف مي كشيدند و ياران امام حسين (ع) را يك طرف ديگر و راوي مي آمد مي ايستاد و روايت مي كرد. به نوعي كار روايتگري بوده است و اشك مردم را درمي آورد يا بهتر بگوييم تعزيه خواني. آن لباسي كه مي پوشند رجزي كه مي خوانند، شمشير و زره و كلاهخودي كه بر سر دارند، تصويري است كه مردم نگاه مي كنند و مي بينند كه به فرض اين ماجرا اين گونه اتفاق افتاده است يا لباس ها اين گونه بوده و اين طور يا آن طور شد. آن موقع مخاطبان ادراك بيشتري پيدا مي كنند. بنده فكر مي كنم كه بايد در جريان روايتگري به دنبال اين برويم كه وضعيت سياسي، نظامي، اقتصادي و حتي وضعيت اجتماعي دوران جنگ را مطابقت دهيم با دوران عاشورا. آن شراب طهوري كه به ما در جنگ چشاندند ميكده اش كربلاست و به قول شهيد آويني هر كه مي خواهد ما را بشناسد داستان كربلا را بخواند.
حميد پارسا:آسيب بعدي آوردن آقايان و خانم هاي جوان با هم است كه اين زياد جالب نيست. اين را مقام معظم رهبري هم تذكر دادند. گاهي ديده مي شود به راويان زياد بها نمي دهند نه مشورت مي كنند و نه به حرف هاي آنها در زمينه كاروان داري توجه مي كنند و درخصوص كاروان هاي دانشجويي بايد كارهاي ويژ ه اي انجام شود. در هر صورت كساني راوي هستند كه بچه جنگند و خيلي سال است كه در اردوها حضور دارند و دارند كار مي كنند در اردوي راهيان نور بايد براي وقت زائر ارزش قائل شويم. در واقع براي اين منظور اردو را از يك جا شروع و به يك جا ختم كنيم كه كمترين وقت از زائر زائل شود و بيشتر بتواند استفاده ببرد. زائر وقت گذاشته، از زندگي و از كارش گذشته و به اردو آمده بايد براي وقت او ارزش گذاشت. يك جهت ديگر در همين زمينه اين كه اگر بخواهيم بهره بهتري از وقت ببريم شب ها در محل اسكان جلساتي با زائران داشته باشيم و نسبت به مناطقي كه فرداي آن روز قرار است به آنجا بروند توجيه نماييم و همان بحث سياسي و نظامي را مطرح نماييم تا فرصت روايت و خاطره گويي در قتلگاه ها و مناطق بيشتر مهيا گردد. در حالي كه مي بينيم زائر شب ها رها است! در اين زمينه بايد برنامه ريزي شود. راوي دارد مي آيد و اين براي او تكليف است. وقتي مقام معظم رهبري در هفته دفاع مقدس امسال به هنرمندان مي فرمايند: «بيان جهاد دفاع مقدس خود يكي از باب هاي جهاد است» يعني درحال جهاد هستيم. 
چرا از اين فضا خوب بهره گرفته نشود. چرا وقت ها آن هم در اين مناطق هدر برود. اما راوي كه با توجه به حساسيت يك منطقه وقت مي گذارد و بيشتر صحبت مي كند آن وقت به راوي اعتراض مي كنند كه وقت نيست. يك جا وقت هدر مي رود، يك جا كه بايد وقت بيشتري گذاشت، اعتراض مي شود.
موضوع ديگر اين كه مثلاً ما دانش آموز مي آوريم، دانش آموزي كه ما اينجا مي آوريم نوع گفتار با او با نوع گفتار با دانشجو يا افراد مسن متفاوت است.
حرفي كه به دانش آموز بايد زد، با حرفي كه به دانشجو بايد زد و يا حرفي كه به افراد سن بالاتر بايد زد به جهت اثربخشي خيلي فرق مي كند. همين طور حرفي كه به زن يا مرد و دختر با پسر زده مي شود به جهت متفاوت بودن ظرفيت ها و اين كه بايد اثربخشي بالايي داشته باشد، فرق مي كند.
يك مطلب هم كه بايد عرض كنم اين است كه همه چيز فقط راوي نيست. رده هاي سپاه و سازمان هاي ديگر بايد وارد شوند و نمايشگاه هايي را در راستاي معرفي عملكردهاي خود و نيز شهداي خود در جنگ ارائه كنند كه اين حداقل انتظار از آنهاست. سپاه به عنوان يك تكليف به جنگ نگاه كرد. در حالي كه در اساسنامه سپاه دفاع از مرزها نبود ولي وارد جنگ شد، چون تكليف الهي و حكم ولي الهي بود. حالا هم كه مقام معظم رهبري، روايت و بيان آن رشادت ها را بابي از جهاد خوانده اند، سپاه بايد در اين جبهه هم خيلي جدي تر وارد شود. تمام بچه هاي جنگ را براي اين كار جمع كنند؛ سردار و سرهنگ و بازنشسته و تمام بسيجي هاي جنگ كه خارج از سپاه حتي در كنج خانه ها مانده اند. بهترين راه كار براي مقابله با جنگ نرم دشمن همين است. همين راهيان نور و همين روايتگري ها. دشمن مي خواهد عاشورا، امام حسين (ع)، ولايتمداري و فرهنگ شهادت طلبي را بگيرد. راهيان نور احيا كننده اين فرهنگ است و پوز دشمن را به خاك مي مالد.
اسماعيل زماني: نكته اي كه بنده دارم اين است كه در كاروان هاي راهيان نور بايد صرفاً به بحث شهدا و جنگ و منطقه جنگي پرداخت. چرا كه شما در آن منطقه حاضريد و حضور داريد يعني بهترين فرصت براي ادراك و تفهيم به مخاطب، نبايد به غير از كار راهيان نور، فعاليت فرهنگي ديگري درحاشيه وارد شود. مثلاً جلسه تبيين وضعيت سياسي يا بررسي جنگ نرم و تهاجم فرهنگي و... اينها را بايد گذاشت در خود محل سكونت افراد و قبل يا بعد از اردو كه البته اثرگذارتر است اما نه در حين اردو يا در منطقه كه زائر نمي تواند از خاك و از منطقه دل بكند. آن موقع زمان كار ديگري است. پس دو نكته يكي تفكيك جنسيتي و دوم تفكيك كارهاي فرهنگي كه تفكيك جنسيتي مورد تأكيد مقام معظم رهبري هم بوده و اين كمك بسيار شاياني به امر روايتگري است، چرا كه گروه مخاطب راوي بهتر مي تواند با راوي همراه شود.
نكته بعدي در آسيب شناسي ها ورود الفاظ و صحبت هاي شعاري به ادبيات دفاع مقدس است كه رنگ و بوي جنگ مقدس را نمي دهد.حرف جنگ، عقل و عشق بود. بچه ها با تمام وجود خود، با تمام احساسات و با تمام عقلانيت و تفكر وارد جنگ شدند. صرف يكي از اينها نبود. همه با هم جمع بود؛ عقل و احساس و عشق.

به كوشش: عليرضا جلاليان
چند و چون روايتگري جنگ در گفت وگو با راويان نور 1
پاسخ
 سپاس شده توسط dj erfan
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  راويان موسيقي مذهبي به رديف تسلط ندارند

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان