04-04-2015، 17:50
تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست …
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !
.
.
غمگینم همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر میکند که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر …
.
.
خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش …
.
.
غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد !
.
.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍ ﺷﺪﻡ ولی
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺰﯼ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﯽ
ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ !
کافی است ﺗﻨﻬﺎ ﺗــــﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯽ ؛ ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﯿﺮﻭﺯﻡ ﮐﻦ …
.
.
از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس
فرصت گفتن نداد حتی برای التماس
.
.
خواستم آرزوهایم را به رخ روزهایم بکشم دیدم تو با روزها دست به یکی کرده ای ؛ آنها خودت را دارند و من فقط حسرتت را ؛ زبانم بند آمد !
.
.
از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …
.
.
سخت است ببازی تمام احساس پاکت را و هنوز نفهمیده باشی اصلا دوستت داشت ؟
روزگار با ما خوب تا نکرد ، ما را خوب “تا” کرد …
.
.
اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر …
.
.
روزها رفتند و من دیگر ، خود نمیدانم کدامینم
آن من سرسخت مغرورم یا من مغلوب دیرینم ؟
بگذرم گر از سر پیمان ، میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید ، عاقبت روزی به دیدارم
(فروغ فرخزاد)
.
.
ﻳﻪ زمانی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ باشه !
.
.
ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
.
.
قلبم بوی کافور میدهد ؛ شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …
.
.
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﻨﻲ ؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ ﺑﻜﺸﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﻧﺮﺥ ﺧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ ؟
.
.
هرکه آید گوید :
گریه کن ، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
چند سالی است که من میگریم
در پی تسکینم
ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
.
.
دنیا دنیای ریاضیست …
وقتی عشق را تقسیم کردند و تو خارج قسمت من شدی !
.
.
من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم …
.
.
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین 2 کلمه : برگرد ، غمگینم …
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !
.
.
غمگینم همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر میکند که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر …
.
.
خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش …
.
.
غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد !
.
.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍ ﺷﺪﻡ ولی
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺰﯼ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﯽ
ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ !
کافی است ﺗﻨﻬﺎ ﺗــــﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯽ ؛ ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﯿﺮﻭﺯﻡ ﮐﻦ …
.
.
از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس
فرصت گفتن نداد حتی برای التماس
.
.
خواستم آرزوهایم را به رخ روزهایم بکشم دیدم تو با روزها دست به یکی کرده ای ؛ آنها خودت را دارند و من فقط حسرتت را ؛ زبانم بند آمد !
.
.
از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …
.
.
سخت است ببازی تمام احساس پاکت را و هنوز نفهمیده باشی اصلا دوستت داشت ؟
روزگار با ما خوب تا نکرد ، ما را خوب “تا” کرد …
.
.
اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر …
.
.
روزها رفتند و من دیگر ، خود نمیدانم کدامینم
آن من سرسخت مغرورم یا من مغلوب دیرینم ؟
بگذرم گر از سر پیمان ، میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید ، عاقبت روزی به دیدارم
(فروغ فرخزاد)
.
.
ﻳﻪ زمانی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ باشه !
.
.
ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
.
.
قلبم بوی کافور میدهد ؛ شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …
.
.
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﻨﻲ ؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ ﺑﻜﺸﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﻧﺮﺥ ﺧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ ؟
.
.
هرکه آید گوید :
گریه کن ، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
چند سالی است که من میگریم
در پی تسکینم
ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
.
.
دنیا دنیای ریاضیست …
وقتی عشق را تقسیم کردند و تو خارج قسمت من شدی !
.
.
من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم …
.
.
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین 2 کلمه : برگرد ، غمگینم …