توی خونه تنها بودم ، به خودم گفتم قربونت برم ، یکم مکث کردم باز به خودم گفتم خدا نکنه عزیزم …
::
::
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توی خیابون دور میزدم باهاش که یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد !
::
::
مهمون که حبیب خداست و دروغگو هم که دشمن خداست …
تکلیف خدا با مهمون دروغگو چی میشه ؟
::
::
اکنون که دارم با شما حرف میزنم ، حرف نمیزنم ؛ می نویسم و شمام گوش نمیدید ، می خونید اما باطنا میشنوید …
آیا این برای اثبات ۲۱ دسامبر کافی نیست ؟
::
::
من تنها دلیلی که باعث شده نرم خارج زندگی کنم اینه که رام نمیدن وگرنه با کله میرفتم …
::
::
این که میگن خوشگلی و خوشتیپی دردسر داره واقعا راسته …
خواستم تجربه شخصیم رو گفته باشم !
::
::
اتاقم انقدر سرده که مدام بخودم میگم : نه ! طاقت بیار ، نباید خوابت ببره لعنتى !
::
::
آدمایی هم هستن که وقتی دوستشون داری سریع خودشونو گم می کنند !
ما هم آرزو می کنیم که تا صد سال دیگه هم پیداشون نشه …
::
::
انقدر همیشه مواظب بودم تو رابطه فقط طرف مقابل صدمه نبینه که به این نقطه از زندگیم که رسیدم مثه یه پیکان جوانان ۴۷ اوراق
::
::
سخت ترین کار زمان دانش آموزی خوردن نارنگی زیر میز ، سر کلاس بود !
::
::
معمولا اونایی که هندونه زیر بغلت میزارن همونایی هستن که پوست موز زیر پات میزارن !
::
::
اگه دختری رو دوست دارید زیاد بهش محل نزارید !
دخترا همیشه دنبال مردای دست نیافتنی اند …
“از طرف یک پسر دست یافته شده”
::
::
من ﻓﻘﻂ ﯾﻪ کیس ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩیدم ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻩ !
هیشکی هم نیست به فکر ما باشه …
::
::
اینایی که مارو خر میکنن دمشون گرم !
ولی اونایی که مارو خر فرض میکنن از خجالتشون درمیایم !
::
::
جدا شما پشتتونو چجوری لیف میزنین ؟
من یه نقطه ی کور دارم پشتم نزدیک به ۲۴ ساله لیفش نزدم آخرم از همونجا میگندم میمیرم …
::
::
وقتایی که خعلی عمیق قلیون میکشم همه سلولای مغزم فریاد میکشن که خیلی دوسِت داریم !
البته ابن وسطا سلولای ریه ام یه چیزایی میگن که من زیاد جدی نمیگیرمشون !
::
::
از هر دستی که بدی همون دستت نمک نداره…
::
::
هیچی به اندازه داشتن یک رفیق تنبل تر از خودت به آدمیزاد اعتماد به نفس نمیده !
::
::
یه روزم دوستای مامانم با دختراشون اومدن خونمون و همه داشتن سیب پوست میکندن که من وارد شدم…
و برخلاف انتظارات شما هیچکی دستشو نبرید !
::
::
من بچه بودم جوجه رنگیامو مینداختم تو حوض تا بهشون شنا یاد بدم ولی خوب انقدر تنبل بودن که ترجیح میدادن غرق بشن…
::
::
بابام تغییر کاربری داده :
از کولر خاموش کن تبدیل شده به بخاری زیاد کن …
::
::
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توی خیابون دور میزدم باهاش که یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد !
::
::
مهمون که حبیب خداست و دروغگو هم که دشمن خداست …
تکلیف خدا با مهمون دروغگو چی میشه ؟
::
::
اکنون که دارم با شما حرف میزنم ، حرف نمیزنم ؛ می نویسم و شمام گوش نمیدید ، می خونید اما باطنا میشنوید …
آیا این برای اثبات ۲۱ دسامبر کافی نیست ؟
::
::
من تنها دلیلی که باعث شده نرم خارج زندگی کنم اینه که رام نمیدن وگرنه با کله میرفتم …
::
::
این که میگن خوشگلی و خوشتیپی دردسر داره واقعا راسته …
خواستم تجربه شخصیم رو گفته باشم !
::
::
اتاقم انقدر سرده که مدام بخودم میگم : نه ! طاقت بیار ، نباید خوابت ببره لعنتى !
::
::
آدمایی هم هستن که وقتی دوستشون داری سریع خودشونو گم می کنند !
ما هم آرزو می کنیم که تا صد سال دیگه هم پیداشون نشه …
::
::
انقدر همیشه مواظب بودم تو رابطه فقط طرف مقابل صدمه نبینه که به این نقطه از زندگیم که رسیدم مثه یه پیکان جوانان ۴۷ اوراق
::
::
سخت ترین کار زمان دانش آموزی خوردن نارنگی زیر میز ، سر کلاس بود !
::
::
معمولا اونایی که هندونه زیر بغلت میزارن همونایی هستن که پوست موز زیر پات میزارن !
::
::
اگه دختری رو دوست دارید زیاد بهش محل نزارید !
دخترا همیشه دنبال مردای دست نیافتنی اند …
“از طرف یک پسر دست یافته شده”
::
::
من ﻓﻘﻂ ﯾﻪ کیس ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩیدم ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻩ !
هیشکی هم نیست به فکر ما باشه …
::
::
اینایی که مارو خر میکنن دمشون گرم !
ولی اونایی که مارو خر فرض میکنن از خجالتشون درمیایم !
::
::
جدا شما پشتتونو چجوری لیف میزنین ؟
من یه نقطه ی کور دارم پشتم نزدیک به ۲۴ ساله لیفش نزدم آخرم از همونجا میگندم میمیرم …
::
::
وقتایی که خعلی عمیق قلیون میکشم همه سلولای مغزم فریاد میکشن که خیلی دوسِت داریم !
البته ابن وسطا سلولای ریه ام یه چیزایی میگن که من زیاد جدی نمیگیرمشون !
::
::
از هر دستی که بدی همون دستت نمک نداره…
::
::
هیچی به اندازه داشتن یک رفیق تنبل تر از خودت به آدمیزاد اعتماد به نفس نمیده !
::
::
یه روزم دوستای مامانم با دختراشون اومدن خونمون و همه داشتن سیب پوست میکندن که من وارد شدم…
و برخلاف انتظارات شما هیچکی دستشو نبرید !
::
::
من بچه بودم جوجه رنگیامو مینداختم تو حوض تا بهشون شنا یاد بدم ولی خوب انقدر تنبل بودن که ترجیح میدادن غرق بشن…
::
::
بابام تغییر کاربری داده :
از کولر خاموش کن تبدیل شده به بخاری زیاد کن …