07-08-2018، 10:28

پسر عمم رفته سربازی افتاده راهنمایی رانندگی، روز دوم گفتن بازداشت شده، گفتیم چرا؟
گفتن به تشخیص خودش خیابون لاله زار رو دو طرفه کرده!

خنگول میره سربازی تو صف بوده
سروان میگه: به چپ چپ به راست راست
سروانه می بینه خنگول همینجوری وایستاده و هیچ کاری نمیکنه
میگه تو چرا به فرمانم عمل نمی کنی؟
خنگول میگه:
جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیر بعدش چشم من انجام میدم

پسر داییم رفته سربازی
برای معرفی اولیه ازش پرسیدن مشکل "قضایی" که نداری؟
.
.
.
اینم برگشته گفته : نه جناب سروان ...
فقط نمیدونم چرا هرچی میخورم سیر نمیشم
هیچی دیگه بهش گفتن برگرد خونتون تو کلا معافی

این پسرایی که میگن با سربازی رفتن دو سال عمرمونو تلف میکنیم
.
.
.
انگار تا قبل سربازی در کتابخانه کنگره آمریکا مشغول پژوهش درباره انتگرال بوده
والا

قدیما میرفتی سربازی برمیگشتی با کارت پایان خدمتت استخدام میشدی، گواهینامه میگرفتی، خونه و ماشین به نام میزدی، ویزا و پاسپورت میگرفتی و میرفتی سفر
الان بری سربازی اون کار پاره وقتت رو هم از دست میدی

حیف نون پسرش میره سربازی بهش میگه:
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر، اومدی یه پاسگاه واست میزنم…

به حیف نون ميگن چرا ميري سربازي؟
ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش

هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم

حیف نون سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن،
نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …

امروز رفتم کلانتری به یارو میگم شما سربازی؟!!
میگه نه بی بی خشتم
مردم اعصاب ندارن به خدا…

رفیق خوب کسیه که
مثل دمپایی های خوابگاه سربازی باشه هیچ وقت لنگش پیدا نشه!

مورد داشتیم پسره میخواسته بره سربازی
از یه هفته قبل داشته جیب مخفی درست میکرده واسه
رژ ، موچین ، بند ، سفید کننده و خط چشمش

من یادمه یکی دوبار با دختر همسایه سلام و احوال پرسی کرده بودم!
دختره رفت سربازی ابروهاش در اومد تازه فهمیدم پسر بود
گفتن به تشخیص خودش خیابون لاله زار رو دو طرفه کرده!

خنگول میره سربازی تو صف بوده
سروان میگه: به چپ چپ به راست راست
سروانه می بینه خنگول همینجوری وایستاده و هیچ کاری نمیکنه
میگه تو چرا به فرمانم عمل نمی کنی؟
خنگول میگه:
جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیر بعدش چشم من انجام میدم

پسر داییم رفته سربازی
برای معرفی اولیه ازش پرسیدن مشکل "قضایی" که نداری؟
.
.
.
اینم برگشته گفته : نه جناب سروان ...
فقط نمیدونم چرا هرچی میخورم سیر نمیشم
هیچی دیگه بهش گفتن برگرد خونتون تو کلا معافی

این پسرایی که میگن با سربازی رفتن دو سال عمرمونو تلف میکنیم
.
.
.
انگار تا قبل سربازی در کتابخانه کنگره آمریکا مشغول پژوهش درباره انتگرال بوده
والا

قدیما میرفتی سربازی برمیگشتی با کارت پایان خدمتت استخدام میشدی، گواهینامه میگرفتی، خونه و ماشین به نام میزدی، ویزا و پاسپورت میگرفتی و میرفتی سفر
الان بری سربازی اون کار پاره وقتت رو هم از دست میدی

حیف نون پسرش میره سربازی بهش میگه:
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر، اومدی یه پاسگاه واست میزنم…

به حیف نون ميگن چرا ميري سربازي؟
ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش

هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم

حیف نون سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن،
نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …

امروز رفتم کلانتری به یارو میگم شما سربازی؟!!
میگه نه بی بی خشتم
مردم اعصاب ندارن به خدا…

رفیق خوب کسیه که
مثل دمپایی های خوابگاه سربازی باشه هیچ وقت لنگش پیدا نشه!

مورد داشتیم پسره میخواسته بره سربازی
از یه هفته قبل داشته جیب مخفی درست میکرده واسه
رژ ، موچین ، بند ، سفید کننده و خط چشمش

من یادمه یکی دوبار با دختر همسایه سلام و احوال پرسی کرده بودم!
دختره رفت سربازی ابروهاش در اومد تازه فهمیدم پسر بود