13-11-2018، 18:11
ما بی تفاوت زندگی کردیم
این زندگی کردن خودش جنگه
ما کوه بودیم رو به روی هم
خاطرمون از هم یه مشت سنگِ
از اون همه احساس بین ما
حسی به جز عادت نمیمونه
ما داغ بودیم و نفهمیدیم
چیزی از این حالت نمیمونه
چیزی از این حالت نمیمونه
تو این اتاقِ تنگ دلگیرم
تا باقی عمرم یه جور سر شه
من از خودم فاصله میگیرم
دیوار هی نزدیک تر میشه
میخندم و دردامو میشمارم
تلخِ ولی شاید دلم واشه
وقتی برای غصه هام جا نیست
دیوارو هُل میدم غمام جا شه
دیوارو هُل میدم غمام جا شه