19-06-2020، 19:45
(آخرین ویرایش در این ارسال: 19-06-2020، 19:51، توسط The moon.
دلیل ویرایش: افزودن تصاویر/
)
همه چیز در شهری خیالی به نام تویین پیکس در ایالت واشنگتن شروع میشود. جایی که دختری با نام لورا پالمر به قتل میرسد و جسد او که در پلاستیک پیچیده شده را از رودخانه بیرون میکشند. پیت مارتل او را پیدا کرده است. یکی از اعضای خانواده مارتل که برای ماهیگیری به آن نزدیکی رفته بود و وقتی جسد را در کرانه رودخانه میبیند خشکش میزند. با کلانتری منطقه تماس میگیرد و خبر میدهد که جسد یک دختر جوان پیدا شده است. شهر حومهای تویین پیکس در جوار کوههایی با پوشش جنگلی قرار دارد و نامش را از دو کوه بلند که در کنار هم دیده میشوند گرفته است. تمام جمعیت این شهر برای خودشان داستانهای عجیب و غریبی دارند که هر چه بیشتر در سریال پیش میرویم، بیشتر با این داستانها آشنا میشویم.
شخصیت پردازی در تویین پیکس
بگذارید همین اول کار بگویم که در تویین پیکس تعداد زیادی شخصیت وجود دارند که داستان همگی آنها را خواهید دید و شنید. چیزی که در تویین پیکس کم نیست، شخصیت پردازی است و هر شخصیت در این سریال دهه نودی، به بهترین شکل ممکن ساخته و پرداخته شده است. اما تمام این شخصیتها پشت چهره مهربانشان رازی دارند که در حال مخفی کردنش هستند. شاید با دانستن رازهای آنان دیگر حس قبلی را به آنها نداشته باشید. همه میدانند که قتل لورا پالمر یک قتل ساده نیست. لورا از زیباترین دختران مدرسه بوده و در کارهای خیریه هم کمک میکرده. در نگاه اول هیچ دلیلی وجود نداشت که او هدف قاتلان قرار بگیرد. برای همین مامور ویژهی افبیآی، دیل کوپر با بازی کایل مکلاکلن به تویین پیکس اعزام میشود تا درباره این قتل تحقیق کند و به دنبال عوامل حادثه بگردد. در همان یکی دو قسمت اولیه دیل کوپر تبدیل به شخصیتی میشود که شما آرزو میکنید تمام سمتهای موجود در پلیس را افرادی مثل کوپر کسب کرده باشند. انگار تمام خوبیها در دیل کوپر جمع شده است و بهترین انسان روی کرهی زمین است.
هر چه بیشتر از سریال میگذرد، بیشتر با شخصیتهای سریال آشنا میشویم و دری از حقیقت قتل لورا به رویمان باز میشود. سریال در روایت هیچ عیب و ایرادی ندارد اما تعداد زیادی از بینندگان تویین پیکس را به خاطر ریتم کند آن در قسمتهای اولیه سرزنش میکنند. این ایراد به تعداد زیادی از سریالهای مطرح تلویزیونی وارد است. این موضوع به خاطر آن است که کارگردان در قسمتهای اول تلاش میکند که تمام شخصیتهای سریال را تا حدودی به بیننده بشناساند. به شما قول میدهم که اگر بتوانید از چهار-پنج قسمت اول به راحتی عبور کنید، به احتمال زیاد تویین پیکس و شخصیتهایش وارد قلبتان میشوند.
دیوید لینچ و مارک فراست؛ مغزهای متفکر پشت تویین پیکس
مهمترین دلیل موفقیت تویین پیکس، عوامل اصلی ساخت آن هستند. دیوید لینچ، کارگردان و نظریهپرداز مطرح سینما که احتمالا با فیلمهای سورئالش آشنا هستید کارگردانی این سریال و ایدهپردازیهای آن را بر عهده دارد. دیوید لینچ در نوشتن و ساختن این سریال تنها نبوده است. بلکه مارک فراست، فیلمنامهنویس و نویسنده مطرح آمریکایی نیز او را همراهی میکرده است. از آثار معروف سینمایی فراست میتوان به فیلمهای «چهار شگفتانگیز» و «بهترین بازی دنیا» اشاره کرد. دیوید لینچ بنابر عادتی قدیمی، موسیقی سریال را به انجلو بادلامنتی، دوست قدیمی و توانایش سپرد.
همانطور که از دیوید لینچ انتظار میرود، تویین پیکس تمی سورئال دارد. اتفاقات ماواریی در آن میافتند و المانهای اصلی آن را داستانهای کارآگاهی تشکیل میدهند. شخصیتها عجیب و غریب هستند و کارهایی میکنند که گاهی طنز و حتی مسخره به نظر میرسد. لینچ بارها علاقهاش را به سریالهای آبکی تلویزیونی نشان داده است و با ساختن اتمسفری اینچنینی در تویین پیکس، محتوای سنگین و ملودرام آن را قابل تحملتر و حتی جذاب و طنز میکند.
حرف اصلی تویین پیکس چیست؟
در تویین پیکس به موضوعی فراتر از انگیزههای قتل پرداخته میشود. به این که چطور باب، نماد شرارت، توانست بر انسان چیره شود و او را به سمت انجام دادن کارهای شرورانه پیش ببرد. در دو فصل اول سریال که در سال 1990 و 1991 منتشر شدند هدف نشان دادن نمود این شرارت بر روی زمین و مقابله با آن بود. در تویین پیکس مانند واقعیت، هیچگاه نمیتوانید از گذشته و کارهایی که کردهاید فرار کنید. گاها به گذشتههایی اشاره میشود که باعث شده است شخصیتهای فعلی سریال شکل بگیرند. سریال در ساختن حس تعلیق هم خوب عمل میکند. شما در هر لحظه سریال منتظرید که از جایتان بپرید. هیجانی که تویین پیکس میتواند به شما بدهد، با وجود آرامش مثال زدنیش در روایت، بی نظیر است. تویین پیکس در طول پخش فصل یک با موفقیت همراه بود و طرفداران بسیاری پیدا کرد. اما پس از آن که شبکه ABC از تعداد بینندگان سریال و سیر کلی داستان و روایت تویین پیکس عدم رضایتش را نشان داد، دیوید لینچ کمی با مقامات شبکه دچار زاویه شد و در نهایت در 22 قسمت، فصل دو را به پایان رساند و ادامه ساخت و پخش سریال از این شبکه لغو شد.
به دنبال لغو سریال، لینچ یک سینمایی بلند با نام «تویین پیکس : آتش با من قدم بزن» در سال 1992 ساخت و داستان لورا پالمر و نحوه به قتل رسیدنش را تا پیش از شروع وقایع سریال نقل کرد. برای 25 سال تویین پیکس اینطوری تمام شد. تا این که خبر ساخت فصل سه تویین پیکس با همان تیم بازیگران قدیمی و همکاری لینچ و فراست و پخش آن توسط شبکه شوتایم منتشر شد. پیش از پخش فصل سه، مارک فراست کتابی با نام «تاریخ محرمانه تویین پیکس» منتشر کرد که به بیان حقایقی تاریخی در مورد تویین پیکس میپردازد و بینندگان را برای دیدن فصل سه آماده میکند. کتاب، تاریخ تویین پیکس از قرن هجده میلادی و کشف این منطقه تا چند روز پس از پایان وقایع فصل دو را توضیح میدهد.
فصل سوم تویین پیکس با نام «تویین پیکس : بازگشت» در تابستان 2017 بر روی آنتن رفت. اما پیش از آن دو قسمت اول آن در جشنواره کن به نمایش در آمد و حضار و کارگردانان و بازیگران مطرح در این فستیوال ایستاده آن را تشویق کردند. در همین لحظه لینچ از خوشحالی به گریه کردن افتاد و اعلام کرد که تویین پیکس آخرین اثر او خواهد بود. از دیدگاه لینچ، 25 سال پس از پخش سری اصلی تویین پیکس از ایبیسی، بینندگان، منتقدان و البته مدیران تلویزیونی با آغوشی باز از ایدههای نو و تازه استقبال میکنند و همین موضوع به او و فراست فرصت ساخت فصل سوم را داده بود. در توصیف «بازگشت» لینچ اذعان داشت که این هجده ساعت برنامه نه مانند یک سریال هجده قسمتی، بلکه مانند یک فیلم سینمایی هجده ساعته است و بهترین راه برای تماشای آن، دیدن هجده قسمت به صورت ماراتن و پشت سر هم است. بسیاری از سایتهای مطرح نقد، «تویین پیکس : بازگشت» را به لیست برترین فیلمهای سینمایی سال هم راه دادند.
بسیاری از منتقدان «بازگشت» را کمال فیلمسازی لینچ میدانند و میگویند که او از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کرده است تا آخرین اثرش را آن طوری بسازد که همیشه میخواسته و تواناییش را به خاطر موانع گوناگون نداشته. همین باعث میشود که چه «تویین پیکس : بازگشت» را به صورت قسمت به قسمت یا چه به صورت ماراتن ببینید، با کاملترین اثر لینچ روبرو بشوید. از لحاظ محتوایی لینچ در بازگشت مسیر متفاوتی را در پیش میگیرد. آن طور که استفان دلرم میگوید، اصلی ترین موضوع بازگشت، بیداری است و این بیداری برای تمامی انسانهای ساکن کرهی خاکی است. همه باید بیدار شوند و به تنهایی و برای خودشان با تاریکیای که دنیا را احاطه کرده است با عشق بجنگند. ولی اگر موضوع بازگشت عشق است، چرا با چنین تاریکیای تصویر شده است؟ جواب این سوال را باید در کتاب زندگینامه لینچ گرفت. او در کتابش میگوید:
دیگر هدف سریال نجات لورا پالمر یا مبارزه با عوامل شر نیستند. بلکه موضوع نجات دنیا و مبارزه با شرارت و نفس شر است. اما نکته جالب موجود در تک تک قسمتها و هر سه فصل، آن است که همچنان رازهایی هستند که برای ما برملا نمیشوند. همچنان هر شخصیتی که به سریال اضافه میشود، مرموز است و از گذشتهاش نمیتواند فرار کند. تویین پیکس همیشه آتش کنجکاوی را در بیننده زنده نگه میدارد و به خیلی از سوالاتش جواب نمیدهد. اما با وجود این سوالهای بدون جواب، مخاطب هیچگاه فکر نمیکند که سریال چیزی به او بدهکار است.
پس از پایان فصل سوم تویین پیکس، وقت آن رسید که مارک فراست دومین کتابش در مورد تویین پیکس را با نام “پرونده نهایی” منتشر کند و به وقایع پس از فصل سوم سریال بپردازد.
به چه ترتیبی تویین پیکس را ببینیم؟
حال به این سوال مهم میرسیم که با وجود این همه اثر مختلف در مورد تویین پیکس، نحوه دنبال کردن آن چگونه است؟ بهترین روش برای دیدن تویین پیکس، دیدن دو فصل ابتدایی و سپس سینمایی “آتش با من قدم بزن” است. پس از آن بهتر است که قسمتهای حذف شده از سینمایی را که با نام “تکههای گم شده” منتشر شده را تماشا کنید. اگر به زبان انگلیسی مسلط هستید پیشنهاد میکنم که کتاب تاریخ محرمانه تویین پیکس را اصلا دست کم نگیرید. چون به موضوعات متعددی در مورد دنیای تویین پیکس میپردازد و در فصل سوم بارها به اتفاقاتی که تنها در کتاب ذکر شدهاند اشاره میشود. سپس باید فصل سوم تویین پیکس را ببینید و اگر میخواهید به جمعبندی مناسبی از داستان فصل سوم برسید، کتاب پرونده نهایی را بخوانید.
اگر از دنیای پر رمز و راز داستانهای کارآگاهی و ماورایی لذت میبرید و دلتان میخواهد که یکی از برترین سریالهای تاریخ را ببینید، به شما پیشنهاد میکنم که حتما تویین پیکس را در لیست سریالهایی که باید ببینید، قرار بدهید. | wikinaghd.ir

شخصیت پردازی در تویین پیکس
بگذارید همین اول کار بگویم که در تویین پیکس تعداد زیادی شخصیت وجود دارند که داستان همگی آنها را خواهید دید و شنید. چیزی که در تویین پیکس کم نیست، شخصیت پردازی است و هر شخصیت در این سریال دهه نودی، به بهترین شکل ممکن ساخته و پرداخته شده است. اما تمام این شخصیتها پشت چهره مهربانشان رازی دارند که در حال مخفی کردنش هستند. شاید با دانستن رازهای آنان دیگر حس قبلی را به آنها نداشته باشید. همه میدانند که قتل لورا پالمر یک قتل ساده نیست. لورا از زیباترین دختران مدرسه بوده و در کارهای خیریه هم کمک میکرده. در نگاه اول هیچ دلیلی وجود نداشت که او هدف قاتلان قرار بگیرد. برای همین مامور ویژهی افبیآی، دیل کوپر با بازی کایل مکلاکلن به تویین پیکس اعزام میشود تا درباره این قتل تحقیق کند و به دنبال عوامل حادثه بگردد. در همان یکی دو قسمت اولیه دیل کوپر تبدیل به شخصیتی میشود که شما آرزو میکنید تمام سمتهای موجود در پلیس را افرادی مثل کوپر کسب کرده باشند. انگار تمام خوبیها در دیل کوپر جمع شده است و بهترین انسان روی کرهی زمین است.

هر چه بیشتر از سریال میگذرد، بیشتر با شخصیتهای سریال آشنا میشویم و دری از حقیقت قتل لورا به رویمان باز میشود. سریال در روایت هیچ عیب و ایرادی ندارد اما تعداد زیادی از بینندگان تویین پیکس را به خاطر ریتم کند آن در قسمتهای اولیه سرزنش میکنند. این ایراد به تعداد زیادی از سریالهای مطرح تلویزیونی وارد است. این موضوع به خاطر آن است که کارگردان در قسمتهای اول تلاش میکند که تمام شخصیتهای سریال را تا حدودی به بیننده بشناساند. به شما قول میدهم که اگر بتوانید از چهار-پنج قسمت اول به راحتی عبور کنید، به احتمال زیاد تویین پیکس و شخصیتهایش وارد قلبتان میشوند.
دیوید لینچ و مارک فراست؛ مغزهای متفکر پشت تویین پیکس
مهمترین دلیل موفقیت تویین پیکس، عوامل اصلی ساخت آن هستند. دیوید لینچ، کارگردان و نظریهپرداز مطرح سینما که احتمالا با فیلمهای سورئالش آشنا هستید کارگردانی این سریال و ایدهپردازیهای آن را بر عهده دارد. دیوید لینچ در نوشتن و ساختن این سریال تنها نبوده است. بلکه مارک فراست، فیلمنامهنویس و نویسنده مطرح آمریکایی نیز او را همراهی میکرده است. از آثار معروف سینمایی فراست میتوان به فیلمهای «چهار شگفتانگیز» و «بهترین بازی دنیا» اشاره کرد. دیوید لینچ بنابر عادتی قدیمی، موسیقی سریال را به انجلو بادلامنتی، دوست قدیمی و توانایش سپرد.

دیوید لینچ و کایل مکلاکلن در پشت صحنه تویین پیکس
همانطور که از دیوید لینچ انتظار میرود، تویین پیکس تمی سورئال دارد. اتفاقات ماواریی در آن میافتند و المانهای اصلی آن را داستانهای کارآگاهی تشکیل میدهند. شخصیتها عجیب و غریب هستند و کارهایی میکنند که گاهی طنز و حتی مسخره به نظر میرسد. لینچ بارها علاقهاش را به سریالهای آبکی تلویزیونی نشان داده است و با ساختن اتمسفری اینچنینی در تویین پیکس، محتوای سنگین و ملودرام آن را قابل تحملتر و حتی جذاب و طنز میکند.
حرف اصلی تویین پیکس چیست؟
در تویین پیکس به موضوعی فراتر از انگیزههای قتل پرداخته میشود. به این که چطور باب، نماد شرارت، توانست بر انسان چیره شود و او را به سمت انجام دادن کارهای شرورانه پیش ببرد. در دو فصل اول سریال که در سال 1990 و 1991 منتشر شدند هدف نشان دادن نمود این شرارت بر روی زمین و مقابله با آن بود. در تویین پیکس مانند واقعیت، هیچگاه نمیتوانید از گذشته و کارهایی که کردهاید فرار کنید. گاها به گذشتههایی اشاره میشود که باعث شده است شخصیتهای فعلی سریال شکل بگیرند. سریال در ساختن حس تعلیق هم خوب عمل میکند. شما در هر لحظه سریال منتظرید که از جایتان بپرید. هیجانی که تویین پیکس میتواند به شما بدهد، با وجود آرامش مثال زدنیش در روایت، بی نظیر است. تویین پیکس در طول پخش فصل یک با موفقیت همراه بود و طرفداران بسیاری پیدا کرد. اما پس از آن که شبکه ABC از تعداد بینندگان سریال و سیر کلی داستان و روایت تویین پیکس عدم رضایتش را نشان داد، دیوید لینچ کمی با مقامات شبکه دچار زاویه شد و در نهایت در 22 قسمت، فصل دو را به پایان رساند و ادامه ساخت و پخش سریال از این شبکه لغو شد.

به دنبال لغو سریال، لینچ یک سینمایی بلند با نام «تویین پیکس : آتش با من قدم بزن» در سال 1992 ساخت و داستان لورا پالمر و نحوه به قتل رسیدنش را تا پیش از شروع وقایع سریال نقل کرد. برای 25 سال تویین پیکس اینطوری تمام شد. تا این که خبر ساخت فصل سه تویین پیکس با همان تیم بازیگران قدیمی و همکاری لینچ و فراست و پخش آن توسط شبکه شوتایم منتشر شد. پیش از پخش فصل سه، مارک فراست کتابی با نام «تاریخ محرمانه تویین پیکس» منتشر کرد که به بیان حقایقی تاریخی در مورد تویین پیکس میپردازد و بینندگان را برای دیدن فصل سه آماده میکند. کتاب، تاریخ تویین پیکس از قرن هجده میلادی و کشف این منطقه تا چند روز پس از پایان وقایع فصل دو را توضیح میدهد.
فصل سوم تویین پیکس با نام «تویین پیکس : بازگشت» در تابستان 2017 بر روی آنتن رفت. اما پیش از آن دو قسمت اول آن در جشنواره کن به نمایش در آمد و حضار و کارگردانان و بازیگران مطرح در این فستیوال ایستاده آن را تشویق کردند. در همین لحظه لینچ از خوشحالی به گریه کردن افتاد و اعلام کرد که تویین پیکس آخرین اثر او خواهد بود. از دیدگاه لینچ، 25 سال پس از پخش سری اصلی تویین پیکس از ایبیسی، بینندگان، منتقدان و البته مدیران تلویزیونی با آغوشی باز از ایدههای نو و تازه استقبال میکنند و همین موضوع به او و فراست فرصت ساخت فصل سوم را داده بود. در توصیف «بازگشت» لینچ اذعان داشت که این هجده ساعت برنامه نه مانند یک سریال هجده قسمتی، بلکه مانند یک فیلم سینمایی هجده ساعته است و بهترین راه برای تماشای آن، دیدن هجده قسمت به صورت ماراتن و پشت سر هم است. بسیاری از سایتهای مطرح نقد، «تویین پیکس : بازگشت» را به لیست برترین فیلمهای سینمایی سال هم راه دادند.
بسیاری از منتقدان «بازگشت» را کمال فیلمسازی لینچ میدانند و میگویند که او از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کرده است تا آخرین اثرش را آن طوری بسازد که همیشه میخواسته و تواناییش را به خاطر موانع گوناگون نداشته. همین باعث میشود که چه «تویین پیکس : بازگشت» را به صورت قسمت به قسمت یا چه به صورت ماراتن ببینید، با کاملترین اثر لینچ روبرو بشوید. از لحاظ محتوایی لینچ در بازگشت مسیر متفاوتی را در پیش میگیرد. آن طور که استفان دلرم میگوید، اصلی ترین موضوع بازگشت، بیداری است و این بیداری برای تمامی انسانهای ساکن کرهی خاکی است. همه باید بیدار شوند و به تنهایی و برای خودشان با تاریکیای که دنیا را احاطه کرده است با عشق بجنگند. ولی اگر موضوع بازگشت عشق است، چرا با چنین تاریکیای تصویر شده است؟ جواب این سوال را باید در کتاب زندگینامه لینچ گرفت. او در کتابش میگوید:
زیرا آثار بازتابدهنده عصر و دورانشان هستند
دیگر هدف سریال نجات لورا پالمر یا مبارزه با عوامل شر نیستند. بلکه موضوع نجات دنیا و مبارزه با شرارت و نفس شر است. اما نکته جالب موجود در تک تک قسمتها و هر سه فصل، آن است که همچنان رازهایی هستند که برای ما برملا نمیشوند. همچنان هر شخصیتی که به سریال اضافه میشود، مرموز است و از گذشتهاش نمیتواند فرار کند. تویین پیکس همیشه آتش کنجکاوی را در بیننده زنده نگه میدارد و به خیلی از سوالاتش جواب نمیدهد. اما با وجود این سوالهای بدون جواب، مخاطب هیچگاه فکر نمیکند که سریال چیزی به او بدهکار است.

پس از پایان فصل سوم تویین پیکس، وقت آن رسید که مارک فراست دومین کتابش در مورد تویین پیکس را با نام “پرونده نهایی” منتشر کند و به وقایع پس از فصل سوم سریال بپردازد.
به چه ترتیبی تویین پیکس را ببینیم؟
حال به این سوال مهم میرسیم که با وجود این همه اثر مختلف در مورد تویین پیکس، نحوه دنبال کردن آن چگونه است؟ بهترین روش برای دیدن تویین پیکس، دیدن دو فصل ابتدایی و سپس سینمایی “آتش با من قدم بزن” است. پس از آن بهتر است که قسمتهای حذف شده از سینمایی را که با نام “تکههای گم شده” منتشر شده را تماشا کنید. اگر به زبان انگلیسی مسلط هستید پیشنهاد میکنم که کتاب تاریخ محرمانه تویین پیکس را اصلا دست کم نگیرید. چون به موضوعات متعددی در مورد دنیای تویین پیکس میپردازد و در فصل سوم بارها به اتفاقاتی که تنها در کتاب ذکر شدهاند اشاره میشود. سپس باید فصل سوم تویین پیکس را ببینید و اگر میخواهید به جمعبندی مناسبی از داستان فصل سوم برسید، کتاب پرونده نهایی را بخوانید.
اگر از دنیای پر رمز و راز داستانهای کارآگاهی و ماورایی لذت میبرید و دلتان میخواهد که یکی از برترین سریالهای تاریخ را ببینید، به شما پیشنهاد میکنم که حتما تویین پیکس را در لیست سریالهایی که باید ببینید، قرار بدهید. | wikinaghd.ir