27-07-2013، 10:16
می خوام داد بزنم از ته دل
که چرا باید این باشه
که چرا باید این باشه
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه
چون تو رو پرنده ی آهنی
می بره فقط چن ساعته با همیم
ولی بعدش باید برگردیم سمت فرودگاه و
ببینیم از تو ماشین طلوع آفتابو
نه مثه روزای قبل
صبام با بوسای گرم
کنار هم از خواب بیدار می کردیم روزا رو شب
اما امشب آخرین باره
آخرین باره
بگو چرا باید حالم این باشه
کسی نمی فهمه
درد ما رو
که امشب چه سرده تا صب
اما دستات گرمه بازو
بعله با تو
آرامش هست
بگو چرا جدایی سهم ما شد
نمی خوام بگذره
میگن این قسمته
اما نمی دونم چقد این حس بده
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه
پس واسه عشقمون فقط یک شب داریم مهلت
زود می گذره حتی چش نذاریم رو هم
پس همو می بوسیم واسه آخرین بار
به سرنوشت میگیم کارت آفرین داشت
دست تو دست لب رو لب شمعها آب میشن
من روتم از بوتم از تو داغ میشم
تا صب از بغل هم جم نمی خوریم
چون از فردا این شبا همه خواب میرن
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه
که چرا باید این باشه
که چرا باید این باشه
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه
چون تو رو پرنده ی آهنی
می بره فقط چن ساعته با همیم
ولی بعدش باید برگردیم سمت فرودگاه و
ببینیم از تو ماشین طلوع آفتابو
نه مثه روزای قبل
صبام با بوسای گرم
کنار هم از خواب بیدار می کردیم روزا رو شب
اما امشب آخرین باره
آخرین باره
بگو چرا باید حالم این باشه
کسی نمی فهمه
درد ما رو
که امشب چه سرده تا صب
اما دستات گرمه بازو
بعله با تو
آرامش هست
بگو چرا جدایی سهم ما شد
نمی خوام بگذره
میگن این قسمته
اما نمی دونم چقد این حس بده
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه
پس واسه عشقمون فقط یک شب داریم مهلت
زود می گذره حتی چش نذاریم رو هم
پس همو می بوسیم واسه آخرین بار
به سرنوشت میگیم کارت آفرین داشت
دست تو دست لب رو لب شمعها آب میشن
من روتم از بوتم از تو داغ میشم
تا صب از بغل هم جم نمی خوریم
چون از فردا این شبا همه خواب میرن
چون امشب شب آخره
چون امشب شب آخره
فردا دیگه نیستی پیشم
فردا دیگه نیستی پیشم نه