02-08-2013، 11:59
در چهار چوب زندگی خسته و بال شکسته ام
فریادم را کسی نمیشنود چرا
کسی مرا باور ندارد چرا
دوست دارم روزی پرواز کنم ز این خیمه
خیمه ی فرارم بسته است باز چرا
نه کسی میشنود فریادم
نه کسی میفهمد دردهایم
فریادم ز شنیدن دارد
درد هایم ز چشیدن دارد
تو چرا کج میری ز این منزلت
با هستی و نیستی خود بجنگ
بجنگ همچون سهراب و رستم
بتاز همچون رخش رستم
چه میدانی که ز آسمان
چه صفایی بر پاست
نچش آن درد را که کسی نچشد
مزن آن فریاد را که کسی نشنود
که
چرا درد کشی
خود بفهمی که چرا
نه که ان دیگران مقصرند و نمیدانی که چرا
دردی بکش که چشیدن دارد
نه که دیگران خوش باشند و تو خاموشی!
دوستان نظرو سپاس یادتون نره و اینکه کپی نکنید لطفا
فریادم را کسی نمیشنود چرا
کسی مرا باور ندارد چرا
دوست دارم روزی پرواز کنم ز این خیمه
خیمه ی فرارم بسته است باز چرا
نه کسی میشنود فریادم
نه کسی میفهمد دردهایم
فریادم ز شنیدن دارد
درد هایم ز چشیدن دارد
تو چرا کج میری ز این منزلت
با هستی و نیستی خود بجنگ
بجنگ همچون سهراب و رستم
بتاز همچون رخش رستم
چه میدانی که ز آسمان
چه صفایی بر پاست
نچش آن درد را که کسی نچشد
مزن آن فریاد را که کسی نشنود
که
چرا درد کشی
خود بفهمی که چرا
نه که ان دیگران مقصرند و نمیدانی که چرا
دردی بکش که چشیدن دارد
نه که دیگران خوش باشند و تو خاموشی!
دوستان نظرو سپاس یادتون نره و اینکه کپی نکنید لطفا