داستات و جوک بسیار خنده دار خودم

[سانا50]

یه کرم هست میگه با مصرف این کرم 15 سال جوانتر شوید من مصرف کنم میمیرم اخه من 12 سالمه 


داستان

یه بار هیچکس خونه نبود دیر وقت ساعت12 رفتم دستشویی وای....باور کنید یا نه برام مهم نیست تو دست شویی داشتم.....اره همون که یهو ....یهو اب شلنگ اومد بعد اب حموم بعد فلاش تانگ ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم از سوراخ توالت کاغذ اومد بیرون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بیرون رفتم همه چراغا خاموش بود گرم گرم شدم.....رفتم بیرون فوری .دیدم یه نفر داره فرار میکنه گفتم هی یارو برگشت یه سنگ زدم به اونجا حساسه!!!!!!!!!بیهوش شد.بردمش خونه"وای جون ترسیده بودم اب نبود شستشویی داشتم با دستشوییم بیدار شد گفتم:چرا اینجایی؟؟؟
-من نبودم
-دروغ گو(سیلی زدم)
-باشه بابا من بودم 
-چرا
-شلنگه
-چی؟؟؟
-هیچی
-ینی چی؟؟(بازم سیلی زدم)
-بابا شلنگه مجبورم کرد 
-شلنگه رو از کجا دیدی؟
-یه بار اومدم دستشوییتون مدرسه بودی
-پس شلنگه چرا خودش منو نزده؟؟؟
-زورش نمیرسه
همین دیگه تموم به خاطر کار شجاعانم مدال گرفتم

پایان
دروغ گفتم یه کم مونده 






اون یکمم دروغ گفتم یه کم مونده 

نه الان دروغ نمیگم حالا شد دروغ بابا اصن ول کن