امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ

#1
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاقل گشته ام
گوییا او مرده درمن کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام
هردم از آیینه می پرسم ملول
چیستم دیگربه چشمت چیستم؟
لیک در آیینه می بینم که وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم
همچو آن رقاصه ی هندو به ناز

پای می کوبم ولی بر گور خویش
وه که با حسرت این ویرانه را
روشنی بخشیده ام از نور خویش
ره نمی جویم به سوی شهر نور
بی گمان در قعر گوری خفته ام
گوهری دارم ولی آن را زبیم
در دل مردابها بنهفته ام
می روم اما نمی پرسم زخویش
ره کجا؟منزل کجا؟مقصود چیست؟

بوسه می بخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست
او چو در من مرد ناگه هرچه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بی تاب مرا در برگرفت
آه آری این منم اما چه سود
او که در من بود دیگر نیست نیست
می خروشم زیر لب دیوانه وار
او که در من بود آخر کیست کیست؟
[sub](فروغ فرخزاد)[/sub]
^__^

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ 1

پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان