ارسالها: 4,058
موضوعها: 1,106
تاریخ عضویت: Feb 2014
سپاس ها 7657
سپاس شده 16894 بار در 6347 ارسال

حالت من:
یه بار با دوستام داشتیم جرئت یا حقیقت بازی میکردیم چندتا پسر هم تو جمعمون بودن منو یکی از پسرا که حسابی باهم لج داشتیم به هم افتادیم اون خواست نشون بده که آره من خیلی شجاعم جرئت و انتخاب کرد منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم باید بزاری آرایشت کنم اونم گفت نه راه نداره و اینا خلاصه با اصرار بچه ها و زور گفتن من گذاشت من خانومش کنم وقتی کارم تموم شد رفتیم که بچه ها ببیننش وقتی رفتیم تو جمع دیگه بچه ها داشتن میز و صندلیا رو گاز میزدن...
هعی چقد خوش بودیم اون روز
ارسالها: 56
موضوعها: 24
تاریخ عضویت: Jul 2014
سپاس ها 3
سپاس شده 147 بار در 48 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ادم چقد پست باشه با چه رویی اومدی اینجا
بزرگتر که شدیم مدادهایمان هم تکامل یافت به خودکارهایی بی رحمی شدند تا یادمان بدهند که
هر اشتباهی پاک شدنی نیست...
از کسانی که از من متنفرن ممنونم انها مرا قویتر میکنن از کسانی که مرا دوست دارن ممنونم انان قلب مرا بزرگتر میکنن از کسانی که مرا ترک میکنن ممنونم انان به من می اموزن هیچ چیز تا ابد ماندنی نیس و از کسانی که با من میمانن ممنونم انان به من معنای دوس داشن را یاد میدهند

مهم نیست که چقد بالا رفتی مهم اینه که اون بالا لاشخور هستی یا شاهین