19-12-2013، 9:26
بِســمِ اللهِ النُّـــور
شايسته است پيش از پرداختن به پاسخ اين پرسش، توضيح كوتاهي دربارة حجاب و حدود آن ارائه گردد تا براساس آن بتوان به نحو خوبتري مصاديق عيني و خارجي آن را بيان كرد. حجاب از نظر لغوي به معناي پرده است و لذا در متون فقهي اصلاً به مفهوم پوشش زن مسلمان به كار نرفته و بدين منظور از واژه «ستر» بهره گرفته شده است. از اين جهت، علي رغم اينكه از نظر عرفي به معناي پوشش زن به كار مي رود، اما قدري داراي ابهام بوده و گمراه كننده است. چون ممكن است، بخاطر معناي لغوي آن چنين تصور شود كه معناي باحجاب بودن زن مسلمان اين است كه وي پرده نشين باشد و از حضور در صحنههاي سياسي و اجتماعي محروم گردد. در حالي كه واقعيت غير از اين است و زن مي تواند با حفظ پوشش لازم، در اين عرصه ها حضور يابد.
قرآن مجيد در مقام بيان حكم پوشش زن مسلمان، صرفاً بر لزوم و وجوب آن تأكيد مي كند و مي فرمايد:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها؛[1]
به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را، جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار ننمايند...
از اين رو، اكثر مفسران همانند علامه طباطبايي[2] و ديگران در مقام تفسير اين آيه شريفه اين وجه را بيان كرده اند؛ بر آن اند كه مراد از زينت، مواضع و جاهاي آن است. چنانكه صاحب تفسير كشاف در اين رابطه مي گويد: ذكر زينت و نه مواضع آن به منظور تأكيد و مبالغه در ستر و پوشش است. زيرا زينت در مواضع و قسمت هايي از بدن قرار مي گيرد كه براي نامحرمان نگاه به آن جائز نيست؛ همانند ذراع (فاصله ميان آرنج تا مچ دست) ساق، سينه، گردن، بازو، گوش و سر. از اين جهت، نهي از اظهار و يا آشكار نمودن خود زينت به اين معنا است كه وقتي نظر بر زينت، بدليل قرار داشتن در قسمت هايي از بدن، حرام است،نظر بر خود آن جاها قطعاً و به طريق اولي حرام مي باشد.[3]
بنابراين، مراد از زينت، همان مواضع و آن قسمت از بدن انسان است كه زينت در آن جاها قرار مي گيرد. حال اين سؤال مطرح مي شود اينكه چه مقدار از بدن يا كدام مواضع زينت بايد پوشانده شود تا معلوم شود پوشش اسلامي زن، رعايت شده است؟ زيرا بعضي از مواضع زينت يا قابل پوشاندن نيست و يا پوشاندن آن موجب دشواري و به سختي افتادن است. چنانكه دست ها محل انگشتر و چشم ها محل سرمه كشيدن كه هر كدام زينت به شمار مي آيد، مي باشد.
و اگر پوشاندن دست و صورت هم واجب باشد، زن مسلمان دچار سختي ها و ناراحتي هاي زيادي خواهد شد. لذا قرآن كريم در ادامه همان آيه شريفه، بعضي از اعضاي بدن را از مشموليت وجوب حجاب خارج نموده آن عده از مواضع زينت را كه خود بخود آشكار است و نمي توان آن ها را پوشاند، از حكم ياد شده بيرون كرده است. بر اين اساس، مفسران با استناد به روايت امام صادق ـ عليه السلام ـ[4] در اين زمينه گفته اند : مراد آيه شريفه از اعضايي كه خود بخود آشكار و نمايان است، صورت، دست ها و پاها مي باشد. هم چنانكه در بعضي روايات آمده است كه پوشاندن زينت هاي آشكار، مثل سرمه كشيدن و انگشتر لازم نيست.
پس يقيناً صورت، دست ها و پاها از حكم وجوب پوشاندن خارج است و در هيچ حالتي لازم نيست اين قسمت از بدن كه بطور طبيعي و ناخواسته آشكار و نمايان است، پوشانده شود.
در نهايت به اين نتيجه مي رسيم كه از نظر اسلام، آنچه لازم است پوشاندن تمام بدن، به جز صورت، دست ها و پاها است و اين از ضروريات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و حديث و نه از نظر فتاوي در اين باره اختلاف و تشكيكي وجود ندارد.[5]
تاكنون اصل وجوب پوشش و حدود آن بيان شد اما كيفيت و نوع آن كه ظاهراً سؤال بيشتر بر آن متمركز است، بايد گفت در اين باره از نظر شرعي محدوديتي وجود ندارد و انتخاب آن تابع عرف و شرايط اجتماعي است. و طبعاً به دليل تفاوت عرف و آداب جوامع، در يك جامعه پوشيدن چادر، در جامعة ديگر مثلاً مانتو و شلوار بلند همراه با روسري و در جامعه سوم پوشيدن بُرقع و غير آن، بهترين پوشش به شمار مي آيد. هم چنانكه زمان و شرايط زماني هم بر اين مسئله تأثير مي گذارد. در يك مرحله زماني همانند اوايل انقلاب اسلامي، بدليل وجود حال و هواي انقلابي گري، زنان مسلمان و در كل جامعه نسبت به نوع لباس و پوشش آنان حساسيت بيشتري دارند و سعي مي شود آداب و رسوم سنّتي مردم در اين زمينه بخوبي حفظ شود و اين مسئله آنقدر اهميت پيدا مي كند كه بعضي از خانم هاي مبارزه در جبهه جنگ هم چادر سنّتي را كنار نمي گذارند. اما با گذشت زمان و پيدايش تحولات اجتماعي و فرهنگي در جامعه، نوع لباس كم كم تغيير مي كند و آنگونه كه امروزه ديده مي شود، در تعدادي از شهرها، زنان و دختران نسبت به پوشيدن چادر، آزاداند و بيشتر علاقمنداند تا بدون چادر و با مانتور و شلوار در بيرون از خانه، ظاهر شوند.
بنابراين، همانطوريكه تفاوت و اختلاف جوامع از يك كشور به كشور ديگر و حتي از يك شهر به شهر ديگر در نوع و كيفيت لباس و پوشش زنان، اثرگذار است، اختلاف زماني نيز بر اين مسئله اثر مي گذارد. امّا آنچه از نظر شرعي نبايد تغيير كند و همواره ثابت و پابرجا بماند، اصل پوشش و حفظ حجاب است، نه نوع و شكل آن و از نظر شرعي آنچه اهميت دارد، همين مسئله است. پس، زن مسلمان مي تواند مطابق آداب عرفي و رسوم اجتماعي محيط زندگي خود، هر نوع لباسي را بپوشد و از نظر شرعي، حجاب خود را هم حفظ كند. زيرا، از نظر شرعي، نوع و كيفيت و يا رنگ و مدل لباس و پوشش زن مسلمان تعيين نشده و بلكه انتخاب آن، يك امر عرفي و اجتماعي است كه در زمان ها و مكان هاي متفاوت، فرق دارد.
هم چنين در مورد رنگ و ساير ويژگي هاي لباس و پوشش نيز آداب و رسوم اجتماعي تعيين كننده مي باشد و از نظر شرعي آنچه اهميت دارد، پوشش مطلوب و كامل است، نه رنگ و نوع و كيفيت خاص آن. چنانكه در صدر اسلام زنان عرب، اطراف روسري هاي شان را بالا انداخته و يا به پشت رها مي كردند و در اثر آن گردن و مقداري از سينه هاي شان نمايان مي شد. قرآن كريم دستور مي دهد زنان مسلمانان بايد اطراف روسري هاي شان را روي سينه بيندازند تا بدن آنان پوشش كامل داشته باشد. امّا راجع به اندازه، رنگ، كيفيت و مشخصات جزيي آن بياني ندارد. بنابراين انتخاب پوشش، حق خود زنان است امانكته اي كه بايد در اين رابطه مورد توجه باشد اين است كه نوع و كيفيت پوشش نبايد به گونه اي باشد كه با فلسفه حجاب و حكمت تشريع آن منافات داشته باشد و لذا در اين جهت، وجه دوم تفسير آيه شريفه كه قبلاً بيان شد قابل دقت و تأمل مي باشد.
از اين رو، شأن زن مسلمان اقتضا دارد تا لباس، متناسب با شأن و متانت وي باشد و طبعاً لباس زشت و زننده و چسبيده به تن مغاير با وضعيت زن مسلمان و مخالف با حكمت تشريع حجاب و وجوب ستر است.
منبع براي مطالعه بيشتر
1. پوشش زن در اسلام، اثر ابوالاعلي مودودي، ترجمة احمد صادقي.
2. پوشش زن در گستره تاريخ، نوشته طيبه پارسا.
3.حجاب و كشف حجاب در ايران، نوشته فاطمه استادملك.[1] . نور، 31.
[2] . الميزان، ج 15، ذيل آيه 31 سوره نور.
[3] . فضل الله؛ تفسير من وحي القرآن؛ الطبعة الثانيه؛ جلد 16؛ لبنان: دارالملاك؛ 1998، ص 300ـ304.
[4] . كافي، ج 5، ص 520، حديث 1.
[5] . شهيد مطهري، مسئله حجاب، چاپ 34؛ تهران، صدرا، 1370، ص 181.