04-03-2014، 13:30
بنده روشنفکرم و روشن بسی کار من است
بنده فکرم روشن است
من به اصفهان ساکنم اما دلم در لندن است
بنده فکرم روشن است
نزد من ایران و ایرانی ندارد اعتبار
از صغارش تا کبار
در اروپا محترم در پیش من مردو زن است
بنده فکرم روشن است
واژه های انگگلیسی میبرم هر دم به کار
با غرورو افتخار
گرچه هنگام سخن گفتن زبانم الکن است
بنده فکرم روشن است
مرغ بیگانه بود در نزد من مانند غاز
بهتر از طاووس ناز
غاز ایرانی کم از گنجشک در نزد من است
بنده فکرم روشن است
انکه بی دین است و بی ایمان بود دلخواه من
خواه مرد خواه زن
آنکه باشد صاحب اخلاص با من دشمن است
بنده فکرم روشن است
نزد من حب الوطن بی معنی و افسانه است
یار من بیگانه است
هرکجا جز خاک ایرا پیش چشم من گلشن است
بنده فکرم روشن است
در جهان جز مد پرستی مطلبی از من مخواه
باشدم این رسم و راه
شیوه ای این سان مرا چون شیره ی جان و تن است
بنده فکرم روشن است

گوشه تنهاییم دست به زیر چانه ام که لای انگشتم سیگاریست
سیگارم رو روشن نکردم
یک کام از سیگار خاموش
مزه برگ خشک توی دهنم احساس کردم
گیجم کرده تنهایی
باز سیگار را برعکس...
زندگی ، روزگار ، آرزوهام همه بر عکس اون چیزی که خواستم شد

من آدم بی "خود"ی م
لطفا یکی "خود"مو پیدا کنه، بیاره بهم پسش بِدِه.

گاهی مرگ
می آید بالای سرم
و می خندد و می رود
می فهمم
که هنوز
بی شعورم که
مرا با خود نمی برد ...

سخت نیست!
روزی دو وعده
هر وعده 15 بار
هر بار 50 شوک
هر شوک 100 ثانیه ...
فقط نمی دانم چرا ثانیه های این سلول
1000 سال نوری طول می کشد!

گاهی یک پیراهن چهارخانه ی مردانه هم حتـــــــی
میتواند خانهی آدم باشد که دلتنگیهایت را در جیبش بریزی و دگمه هایش را برای همیشه ببندی

مـدتهـآسـت
چهـره ات رآ در ذهـنـم نقـآشے مـےڪنـم . . .
عـآشقـآنـﮧ ، ڪآرم را خـوب بلـدم !
هـیــــــس . . .
بیـن خـودمـآטּ بـآشـد ،
بـدجـور سـر ڪشیـدטּ چشمـآنـت گیـر ڪـرده ام . .

مـــردانـــــــه تر عاشقــــــــــم بـــــاش...
تابـــــبیــنے برای دیــــــوانگــــــے ھایـــت چقــــــدر زنـــــــــــم !

بنده فکرم روشن است
من به اصفهان ساکنم اما دلم در لندن است
بنده فکرم روشن است
نزد من ایران و ایرانی ندارد اعتبار
از صغارش تا کبار
در اروپا محترم در پیش من مردو زن است
بنده فکرم روشن است
واژه های انگگلیسی میبرم هر دم به کار
با غرورو افتخار
گرچه هنگام سخن گفتن زبانم الکن است
بنده فکرم روشن است
مرغ بیگانه بود در نزد من مانند غاز
بهتر از طاووس ناز
غاز ایرانی کم از گنجشک در نزد من است
بنده فکرم روشن است
انکه بی دین است و بی ایمان بود دلخواه من
خواه مرد خواه زن
آنکه باشد صاحب اخلاص با من دشمن است
بنده فکرم روشن است
نزد من حب الوطن بی معنی و افسانه است
یار من بیگانه است
هرکجا جز خاک ایرا پیش چشم من گلشن است
بنده فکرم روشن است
در جهان جز مد پرستی مطلبی از من مخواه
باشدم این رسم و راه
شیوه ای این سان مرا چون شیره ی جان و تن است
بنده فکرم روشن است

گوشه تنهاییم دست به زیر چانه ام که لای انگشتم سیگاریست
سیگارم رو روشن نکردم
یک کام از سیگار خاموش
مزه برگ خشک توی دهنم احساس کردم
گیجم کرده تنهایی
باز سیگار را برعکس...
زندگی ، روزگار ، آرزوهام همه بر عکس اون چیزی که خواستم شد

من آدم بی "خود"ی م

لطفا یکی "خود"مو پیدا کنه، بیاره بهم پسش بِدِه.

گاهی مرگ
می آید بالای سرم
و می خندد و می رود
می فهمم
که هنوز
بی شعورم که
مرا با خود نمی برد ...

سخت نیست!
روزی دو وعده
هر وعده 15 بار
هر بار 50 شوک
هر شوک 100 ثانیه ...
فقط نمی دانم چرا ثانیه های این سلول
1000 سال نوری طول می کشد!

گاهی یک پیراهن چهارخانه ی مردانه هم حتـــــــی
میتواند خانهی آدم باشد که دلتنگیهایت را در جیبش بریزی و دگمه هایش را برای همیشه ببندی

مـدتهـآسـت
چهـره ات رآ در ذهـنـم نقـآشے مـےڪنـم . . .
عـآشقـآنـﮧ ، ڪآرم را خـوب بلـدم !
هـیــــــس . . .
بیـن خـودمـآטּ بـآشـد ،
بـدجـور سـر ڪشیـدטּ چشمـآنـت گیـر ڪـرده ام . .

مـــردانـــــــه تر عاشقــــــــــم بـــــاش...
تابـــــبیــنے برای دیــــــوانگــــــے ھایـــت چقــــــدر زنـــــــــــم !
