24-05-2014، 17:12
فصل چهارم:
اهداف:هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه میدارد. هدف داشتن جزئی از طبیعت ماست و صرف هدف داشتن به مراتب مهمتر از ماهیت آن هدف است. چون مهمترین چیز رسیدن به هدف نیست بلکه یاد گرفتن و رشد کردن در خلال راه است.
قانون نتایج افزوده اصلی است که با اطمینان به ما میگوید:« علاوه بر خود هدف اصلی، نتایج بسیاری عاید شما خواهد شد.»
هنگام برنامهریزی برای هدف لازم است نحوه عملکرد هر چیز را در این سیاره به خاطر بسپاریم، هیچ چیز در خط مستقیم حرکت نمیکند و هیچ هدفی مستقیم بدست نمیآید بلکه تصحیح مداوم و پیوسته راه رسیدن به هدف است.
هدفهای خود را بر روی کاغذ بیاورید. مسلما تهیه لیست تنها کاری نیست که باید انجام شود، اما این لیست، طریقه و ساختاری برای دستیابی به اهداف زندگی در اختیار ما قرار میدهد.
محدودیتها:تنها چیزی که موفقیت ما را محدود میسازد تفکریست که به ما میگوید: «نمیتوانی موفق شوی». با هر محدودیتی که برای خود قرار میدهیم، مسئولیتی تازه برای خود ایجاد میکنیم. دور ریختن برچسبهایی که به خود آویزان کردهایم نخستین گام بسوی خوب زیستن است.
مشکلات: ما پیوسته با موقعیتهای بزرگی روبرو میشویم که زیرکانه خود را در غالب مشکلات لاینحل از ما پنهان میکنند. مشکلات بخشی از میراث فرهنگ جهان هستند که ما را برای رهایی از خود بسوی یادگیری و تجربه میرانند و ذهن ما را وسعت میبخشند.
اشتباهات: اشتباهات واقعا اشتباه نیستند، بیایید در هر موردی انتظار خطا از خود داشته باشیم و آنها را بعنوان بخشی از فرآیند یادگیری بپذیریم. از آن گذشته اگر تا این اندازه در برابر خود جدی و خشک نباشیم زندگی کردن با اشتباهات بسیار، بسیار آسانتر خواهد بود. شکست خوردن هرگز مایه شرمساری نیست، شرمساری تنها از تلاش نکردن است.
قانون کاشت و برداشت:با تو همانگونه رفتار خواهد شد که تو با دیگران رفتار کردهای. هرچه بکاری همان را پس میگیری. جهان هستی منصف و عادل است، برداشت امروز ما از زندگی حاصل کشتههای دیروز ماست.
ریسک:رسیدن به هر هدفی، همیشه مستلزم قبول خطر است. چاشنی زندگی دست زدن به کارهای تازه و خلق تازهها از جوهر خویشتن است. بیخطری نیروی حیات را خفه میکند.
تعهد:وقتی ما بر خود مسلط میشویم اتفاق جالبی میافتد، بدین معنی که اغلب همان تعهد کافیست. به بیان دیگر وقتی ما حاضر میشویم هر بهایی را برای رسیدن به هدف خود بپردازیم عموما دیگر نیازی به پرداخت آن پیش نمیآید.
تلاش:ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت ما آنرا «طلب» میکند. زیرا تلاش، امتیاز و اشتیاق انسان برای یادگیری،خودآزمایی، آزمایش و تجربه است. اشتباه اغلب مردم اینجاست که تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار میکنند و نه برای لذت از کار کردن و به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمیرسند دچار یاس و افسردگی میشوند.
اوضاع وقتی بهتر میشود که ما بهتر شویم همه چیز زمانی تغییر میکند که ما تغییر کرده باشیم و نه قبل از آن.
تمام توان خود را به کار بگیرید:
وقتی فلسفه فردی شما این باشد که « من تمام تلاش خود را خواهم کرد صرف نظر از اینکه …» آنوقت است که همیشه میتوانید سرافرازانه بر عقاید خود بایستید. شکست آسیب میرساند اما این آسیب زمانی شدیدتر است که بدانیم حداکثر تلاش خود را بهکار نبردهایم.
پایان شب سیه: زندگی اینگونه است، همیشه سردترین و تاریکترین لحظهها درست قبل از سپیده است، اما اگر خود را از سقوط و نومیدی حفظ کنیم پاداشها به زودی سرازیر میشوند.
پافشاری:پافشاری یک راز است، رازی که انسانهای موفق بخوبی از آن آگاهند. اینان میدانند که این راز عامل اصلی پیروزی است اما بازندگان پافشاری را به منزلهی نوعی « تلاش اضافی» بیمورد تلقی میکنند ( البته پافشاری را با کلهشقی نباید اشتباه گرفت)
درخواست کردن: درس اول چگونه رسیدن به هر خواستهای، درخواست کردن آن است. به چندین دلیل عمده زیر مطرح کردن خواستهها حائز اهمیت است:
۱- درخواست کردن نشانه اعتمادبهنفس و ارزش قائل بودن برای خود است و این برای سلامت مهم است.
۲- اولین قدم منطقی برای تفهیم خواستههای خود به دیگران است زیرا هیچکس قادر به خواندن ذهن ما نیست
۳- برای دیگران هم لذت کمک کردن به ما را در بردارد.
و اگر کسی به شما جواب منفی دهد به معنی لیاقت نداشتن شما نیست بلکه تنها بدین معنی است که ایدههای شما با ایدههای آن شخص جفت نمیشود.
دلایل و نتایج:اگر زندگی دلخواه خود را ندارید، اگر واقعا کار دلخواه خود را انجام نمیدهید هیچ عذری برای توجیه آن پذیرفته نیست. میزان لذتی که از زندگی میبریم با میزان سرزنش اوضاع و احوال نسبت معکوس دارد.
اهداف:هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه میدارد. هدف داشتن جزئی از طبیعت ماست و صرف هدف داشتن به مراتب مهمتر از ماهیت آن هدف است. چون مهمترین چیز رسیدن به هدف نیست بلکه یاد گرفتن و رشد کردن در خلال راه است.
قانون نتایج افزوده اصلی است که با اطمینان به ما میگوید:« علاوه بر خود هدف اصلی، نتایج بسیاری عاید شما خواهد شد.»
هنگام برنامهریزی برای هدف لازم است نحوه عملکرد هر چیز را در این سیاره به خاطر بسپاریم، هیچ چیز در خط مستقیم حرکت نمیکند و هیچ هدفی مستقیم بدست نمیآید بلکه تصحیح مداوم و پیوسته راه رسیدن به هدف است.
هدفهای خود را بر روی کاغذ بیاورید. مسلما تهیه لیست تنها کاری نیست که باید انجام شود، اما این لیست، طریقه و ساختاری برای دستیابی به اهداف زندگی در اختیار ما قرار میدهد.
محدودیتها:تنها چیزی که موفقیت ما را محدود میسازد تفکریست که به ما میگوید: «نمیتوانی موفق شوی». با هر محدودیتی که برای خود قرار میدهیم، مسئولیتی تازه برای خود ایجاد میکنیم. دور ریختن برچسبهایی که به خود آویزان کردهایم نخستین گام بسوی خوب زیستن است.
مشکلات: ما پیوسته با موقعیتهای بزرگی روبرو میشویم که زیرکانه خود را در غالب مشکلات لاینحل از ما پنهان میکنند. مشکلات بخشی از میراث فرهنگ جهان هستند که ما را برای رهایی از خود بسوی یادگیری و تجربه میرانند و ذهن ما را وسعت میبخشند.
اشتباهات: اشتباهات واقعا اشتباه نیستند، بیایید در هر موردی انتظار خطا از خود داشته باشیم و آنها را بعنوان بخشی از فرآیند یادگیری بپذیریم. از آن گذشته اگر تا این اندازه در برابر خود جدی و خشک نباشیم زندگی کردن با اشتباهات بسیار، بسیار آسانتر خواهد بود. شکست خوردن هرگز مایه شرمساری نیست، شرمساری تنها از تلاش نکردن است.
قانون کاشت و برداشت:با تو همانگونه رفتار خواهد شد که تو با دیگران رفتار کردهای. هرچه بکاری همان را پس میگیری. جهان هستی منصف و عادل است، برداشت امروز ما از زندگی حاصل کشتههای دیروز ماست.
ریسک:رسیدن به هر هدفی، همیشه مستلزم قبول خطر است. چاشنی زندگی دست زدن به کارهای تازه و خلق تازهها از جوهر خویشتن است. بیخطری نیروی حیات را خفه میکند.
تعهد:وقتی ما بر خود مسلط میشویم اتفاق جالبی میافتد، بدین معنی که اغلب همان تعهد کافیست. به بیان دیگر وقتی ما حاضر میشویم هر بهایی را برای رسیدن به هدف خود بپردازیم عموما دیگر نیازی به پرداخت آن پیش نمیآید.
تلاش:ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت ما آنرا «طلب» میکند. زیرا تلاش، امتیاز و اشتیاق انسان برای یادگیری،خودآزمایی، آزمایش و تجربه است. اشتباه اغلب مردم اینجاست که تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار میکنند و نه برای لذت از کار کردن و به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمیرسند دچار یاس و افسردگی میشوند.
اوضاع وقتی بهتر میشود که ما بهتر شویم همه چیز زمانی تغییر میکند که ما تغییر کرده باشیم و نه قبل از آن.
تمام توان خود را به کار بگیرید:
وقتی فلسفه فردی شما این باشد که « من تمام تلاش خود را خواهم کرد صرف نظر از اینکه …» آنوقت است که همیشه میتوانید سرافرازانه بر عقاید خود بایستید. شکست آسیب میرساند اما این آسیب زمانی شدیدتر است که بدانیم حداکثر تلاش خود را بهکار نبردهایم.
پایان شب سیه: زندگی اینگونه است، همیشه سردترین و تاریکترین لحظهها درست قبل از سپیده است، اما اگر خود را از سقوط و نومیدی حفظ کنیم پاداشها به زودی سرازیر میشوند.
پافشاری:پافشاری یک راز است، رازی که انسانهای موفق بخوبی از آن آگاهند. اینان میدانند که این راز عامل اصلی پیروزی است اما بازندگان پافشاری را به منزلهی نوعی « تلاش اضافی» بیمورد تلقی میکنند ( البته پافشاری را با کلهشقی نباید اشتباه گرفت)
درخواست کردن: درس اول چگونه رسیدن به هر خواستهای، درخواست کردن آن است. به چندین دلیل عمده زیر مطرح کردن خواستهها حائز اهمیت است:
۱- درخواست کردن نشانه اعتمادبهنفس و ارزش قائل بودن برای خود است و این برای سلامت مهم است.
۲- اولین قدم منطقی برای تفهیم خواستههای خود به دیگران است زیرا هیچکس قادر به خواندن ذهن ما نیست
۳- برای دیگران هم لذت کمک کردن به ما را در بردارد.
و اگر کسی به شما جواب منفی دهد به معنی لیاقت نداشتن شما نیست بلکه تنها بدین معنی است که ایدههای شما با ایدههای آن شخص جفت نمیشود.
دلایل و نتایج:اگر زندگی دلخواه خود را ندارید، اگر واقعا کار دلخواه خود را انجام نمیدهید هیچ عذری برای توجیه آن پذیرفته نیست. میزان لذتی که از زندگی میبریم با میزان سرزنش اوضاع و احوال نسبت معکوس دارد.