18-06-2014، 22:08
اعتراف می کنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت توی حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن برم سر کلاس
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم یه بار بعد از مرغ لواشک خوردم اروغم مزه ی ابگوشت میداد
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم چند مین پیش یکی از بچه ها بهم گفت کولرو روشن کن بلند شدم لامپو خا موش کردم اومدم نشستم با کلی اعتماد بنفس
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف می کنم:
اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمی شه
درش اوردم یه کمش رو خوردم دوباره گذاشتم
و در کمال تعجب دیدم نه بازم جا نمی شه
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
یادش بخیر وقتی چهارم پنجم ابتدایی بودیم سر کلاس ریاضی یهو ناظم میومد درو میزد اسممو صدا میزد میگفت بیا پدرت اومده کارت داره کیفتم بردار از در کلاس که میومدم بیرون از خوشحالی تا دفترفقط بندری میرفتم
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم تخمه افتابگردان رو کارخانه درست میکنه به مامانم میگفتم چرا بعصی ها بزرگ و بعضی هارو کوچیک ساختن خوب همشونو یکی میساختن
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم یه بار وقتی بچه بودم نصفه شب که از خواب بیدار شدم دیدم خونه مامان بزرگم خوابم برده زدم زیر گریه که منو ببرید خونمون من باید رو موکت بخوابم رو فرش خوابم نمیبره
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم یه بار بعد از مرغ لواشک خوردم اروغم مزه ی ابگوشت میداد
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم چند مین پیش یکی از بچه ها بهم گفت کولرو روشن کن بلند شدم لامپو خا موش کردم اومدم نشستم با کلی اعتماد بنفس
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف می کنم:
اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمی شه
درش اوردم یه کمش رو خوردم دوباره گذاشتم
و در کمال تعجب دیدم نه بازم جا نمی شه
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
یادش بخیر وقتی چهارم پنجم ابتدایی بودیم سر کلاس ریاضی یهو ناظم میومد درو میزد اسممو صدا میزد میگفت بیا پدرت اومده کارت داره کیفتم بردار از در کلاس که میومدم بیرون از خوشحالی تا دفترفقط بندری میرفتم
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم تخمه افتابگردان رو کارخانه درست میکنه به مامانم میگفتم چرا بعصی ها بزرگ و بعضی هارو کوچیک ساختن خوب همشونو یکی میساختن
*
اس ام اس اعترافات خنده دار بامزه جدید 93
*
اعتراف میکنم یه بار وقتی بچه بودم نصفه شب که از خواب بیدار شدم دیدم خونه مامان بزرگم خوابم برده زدم زیر گریه که منو ببرید خونمون من باید رو موکت بخوابم رو فرش خوابم نمیبره