02-07-2014، 15:23
تند و تند قدم برمی داری .
به هیچ چی نگاه نمی کنی .
بهت تنه می زنن .
بهشون تنه می زنی .
بوی عطر آشغالشون رو تحمل می کنی .
می خندن ، زر می زنن ، جیغ می زنن ؛
به هیچ چی نگاه نمی کنی .
بهت تنه می زنن .
بهشون تنه می زنی .
بوی عطر آشغالشون رو تحمل می کنی .
می خندن ، زر می زنن ، جیغ می زنن ؛
دود سیگار حوالت می دن
, هیچی نمی گی , رد می شی .
داری یخ می بندی
دلت می خواد بری یه جای گرم ….
از بین پسرای قد بلند و موهای ژل زده شون
داری یخ می بندی
دلت می خواد بری یه جای گرم ….
از بین پسرای قد بلند و موهای ژل زده شون
رد می شی .از لابه لای دخترای خوشگل
و خنده های بلندشون می گذری .
هیچکس بهت نگاه نمی کنه .
هیچکس حست نمی کنه .
توی این دنیا هیچکس درکت نکرده …
هیچکس بهت نگاه نمی کنه .
هیچکس حست نمی کنه .
توی این دنیا هیچکس درکت نکرده …
هیچکس .
تنهایی واست شده یه عادت .
یه عادت تکراری … یه عادت تلخ و سیاه .
تند و تند قدم بر می داری .
دل کوچیکت تاپ تاپ می زنه … یه روزگاری
تنهایی واست شده یه عادت .
یه عادت تکراری … یه عادت تلخ و سیاه .
تند و تند قدم بر می داری .
دل کوچیکت تاپ تاپ می زنه … یه روزگاری
عاشق بودی و حالا ….
بلاخره اونو از دور می بینی .
گرم می شی .
حس می کنی خود خودشه .
همونی که منتظرش بودی .
اونم تنهاست .
مثه خودت .
بهت نگاه می کنه .
بهش نگاه می کنی .
اون میاد جلو … تو وامیستی و
بلاخره اونو از دور می بینی .
گرم می شی .
حس می کنی خود خودشه .
همونی که منتظرش بودی .
اونم تنهاست .
مثه خودت .
بهت نگاه می کنه .
بهش نگاه می کنی .
اون میاد جلو … تو وامیستی و
اومدنشو نگاه می کنی .
رخ به رخت وامیسته …
رخ به رخت وامیسته …
چشای سیاهشو توی چشات می دوزه .
همونجا عاشقش می شی .
دستای کوچیکشو می گیری توی دستت .
دستای سردت داغ می شه .
لبخند می زنه … تو هم می خندی .
برای شام دعوتش می کنی .
اونم با یه لبخند قبول می کنه .
همونجا عاشقش می شی .
دستای کوچیکشو می گیری توی دستت .
دستای سردت داغ می شه .
لبخند می زنه … تو هم می خندی .
برای شام دعوتش می کنی .
اونم با یه لبخند قبول می کنه .
هر دو تند و تند از لا به لای آدمای
گیج و بی مصرف رد می شین .
یه رستوران شیک رو نشون می کنی .
تو جلوتر می ری … اونم کمی
یه رستوران شیک رو نشون می کنی .
تو جلوتر می ری … اونم کمی
آرومتر پشت سرته .
امشب چه شب خوبی می تونه باشه .
همه غم و غصه هاتو فراموش می کنی .
یهو یه صدای وحشتناک تو رو به خودت میاره .
تلپ …..
بر می گردی .
خشکت می زنه … بدن له شده اونو
امشب چه شب خوبی می تونه باشه .
همه غم و غصه هاتو فراموش می کنی .
یهو یه صدای وحشتناک تو رو به خودت میاره .
تلپ …..
بر می گردی .
خشکت می زنه … بدن له شده اونو
می بینی که روی زمین پخش شده .
می خوای داد بزنی نعره بکشی …
می خوای داد بزنی نعره بکشی …
ولی فقط اشکه که از توی چشات می زنه بیرون .
لاستیک دوچرخه رد خون اونو تا
لاستیک دوچرخه رد خون اونو تا
چند متر اونطرفتر با خودش می بره .
ایندفه هم عشقتو از دست می دی .
مثه خیلی دفه های دیگه .
هنوز برق چشای درشت و سیاهشو
ایندفه هم عشقتو از دست می دی .
مثه خیلی دفه های دیگه .
هنوز برق چشای درشت و سیاهشو
جلوی چشات حس می کنی .
بغض توی گلوت می شکنه .
بلند بلند گریه می کنی و با تموم وجود داد می زنی :
بغض توی گلوت می شکنه .
بلند بلند گریه می کنی و با تموم وجود داد می زنی :
من نمی خوام سوسک باشم !!
.
.
.
سوسک شدی؟ حالا هی بیا مطالب بالای ۱۸ سال رو بخون!