12-08-2014، 16:52

بازیکنان میلان
1 - هرنان کرسپو و شفچنکو در نوک خط حمله حضور داشتند، کاکا پشت سر آن ها «زیبایی» می ساخت و پیرلو کمی عقب تر «معماری» می کرد. گتوزو همچون پلنگ زخمی ( یاد و خاطره ی استاد خیابانی گرامی باد) کار را برای مهاجمان و هافبک های حریف دشوار می کرد و سیدورف نیز آچار فرانسه تیم بود. در خط دفاع کافو تمام نشدنی به نظر می رسید، مالدینی و نستا نیز به معنای واقعی کلمه «دفاع ایتالیایی» را معنا می کردند. روزی روزگاری میلان چنین شرایطی داشت.
شما نمی توانید طرفدار فوتبال باشید اما ادعا کنید که خاطره ی چندانی از میلان ندارید. میلان حجم قابل توجهی از خاطرات و زیبایی های فوتبال اروپا را خلق کرده است. چه آن زمان که در یکی از جادویی ترین جدال های تاریخ فوتبال دنیا در فینال لیگ قهرمانان مغلوب لیورپول شد و چه آن زمانی که یونایتد را در نیمه نهایی لیگ قهرمانان در سن سیرو سلاخی کرد و در فینال نیز «انتقام» را به معنای واقعی کلمه معنا کرد. برای چنین تیمی با این حجم از زیبایی ها و خاطرات، قرار داشتن در وضعیت فعلی بسیار «دردناک» است. ترکیب 11 نفره میلان در فصل گذشته در پاره ای از اوقات از لحاظ کیفیت مهره ها به زحمت با تیم هایی همچون پارما یا تورینو قابل رقابت به نظر می رسید. کیفیت این تیم هم بعضی مواقع با تیم های کاندیدای سقوط قابل رقابت بود. اگر می خواهید معنای رسیدن از عرش به فرش را در مثالی واقعی متوجه شوید، کافی است به میلان فعلی نگاه کنید.
2 - سیلویو برلوسکونی شخصیت فوق العاده جالبی دارد که از لحاظ روان شناختی نکته های زیادی در آن مشاهده می شود. سیلویو ذاتا آدمی است که اگر نسبت به مساله ای «اشباع» شود، کار سختی برای بازگرداندن رغبت به او پیش رو خواهید داشت. این اشباع شدن برلوسکونی را چه در تصمیمات سیاسی و ورزشی اش به راحتی می توان مشاهده کرد. این روزها اگر نام یک دختر 18 ساله را پیش برلوسکونی بیاورید به او هیجان بسیار بیشتری از زمانی می بخشید که از میلان با او صحبت کنید! این همان برلوسکونی است که تا مدتی پیش میلان همه روح و جانش بود و از هیچ تلاشی برای رسیدن به موفقیت دریغ نمی کرد. اما برلوسکونی چنین آدمی است، وقتی «اشباع» شود، بد اشباع می شود. همین است که روزی باربارای عزیزش را در دفترش می خواهد و به او اختیار تام در امور تیم می دهد اما فردای همان روز به گالیانی دوست داشتنی اش می گوید: " باربارا فرمالیته است، تو همه کاره ای." برلو مدتی است هیچ «حوصله ای» برای میلان ندارد و ریشه همه مشکلات اقتصادی و فنی میلان در همین مساله نهفته است. برلو مدام تیم را از این شخص به آن شخص پاس می دهد و این مساله آرامش را از سن سیرو دور کرده است. میلان تا زمانی که «عشق» و علاقه ی جناب برلوسکونی مجددا احیا نشود، کار سختی برای بازگشت پیش رو خواهد داشت.
2 - سیلویو برلوسکونی شخصیت فوق العاده جالبی دارد که از لحاظ روان شناختی نکته های زیادی در آن مشاهده می شود. سیلویو ذاتا آدمی است که اگر نسبت به مساله ای «اشباع» شود، کار سختی برای بازگرداندن رغبت به او پیش رو خواهید داشت. این اشباع شدن برلوسکونی را چه در تصمیمات سیاسی و ورزشی اش به راحتی می توان مشاهده کرد. این روزها اگر نام یک دختر 18 ساله را پیش برلوسکونی بیاورید به او هیجان بسیار بیشتری از زمانی می بخشید که از میلان با او صحبت کنید! این همان برلوسکونی است که تا مدتی پیش میلان همه روح و جانش بود و از هیچ تلاشی برای رسیدن به موفقیت دریغ نمی کرد. اما برلوسکونی چنین آدمی است، وقتی «اشباع» شود، بد اشباع می شود. همین است که روزی باربارای عزیزش را در دفترش می خواهد و به او اختیار تام در امور تیم می دهد اما فردای همان روز به گالیانی دوست داشتنی اش می گوید: " باربارا فرمالیته است، تو همه کاره ای." برلو مدتی است هیچ «حوصله ای» برای میلان ندارد و ریشه همه مشکلات اقتصادی و فنی میلان در همین مساله نهفته است. برلو مدام تیم را از این شخص به آن شخص پاس می دهد و این مساله آرامش را از سن سیرو دور کرده است. میلان تا زمانی که «عشق» و علاقه ی جناب برلوسکونی مجددا احیا نشود، کار سختی برای بازگشت پیش رو خواهد داشت.

3 - گرچه در نگاه اول اینزاگی با کنته شباهت زیادی ندارد اما وقتی اندکی تامل کنید متوجه شباهت های امیدوار کننده ای میان این 2 مربی می شوید. اینزاگی ممکن است آن جنگندگی کنته را نداشته باشد اما از لحاظ میزان جاه طلبی بعید است از کنته کم بیاورد. «جاه طلبی» همان عنصری است که میلان برای برخاستن به شدت به آن نیاز دارد و اتفاقا فیلیپو اینزاگی بارها و بارها ثابت کرده که انسان جاه طلبی است. فیلیپو ذاتا آدم باهوشی است. دوران فوتبالش را به یاد بیاورید که چگونه با هوش سرشارش در نوک خط حمله از کوچک ترین فرصت های به وجود آمده استفاده می کرد. «هوش بالای» اینزاگی قطعا می تواند برای میلان مفید باشد و نکته ی مهم تری که در این میان وجود دارد، میزان توقعی است که در حال حاضر از اینزاگی می رود. کمتر هوادار میلانی وجود دارد که با توجه به شرایط فعلی و مهره های تیم خواهان قهرمانی باشد. 99 درصد از هواداران میلان قطعا کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا یا حتی لیگ اروپا را کافی می دانند و همین مساله در سال نخست برای اینزاگی می تواند یک فرصت باشد. میلان 1 شبه، 1 ماهه یا 1 ساله نمی تواند رشد کند. یوونتوس اگر در سال اول با کنته به موفقیت رسید، پشت آن «مغز» مدیریتی نیز وجود داشت و میلان برای موفقیت به این «مغز» نیز احتیاج دارد.

4 - برای میلان ورژن 2015-2014 تنها می توان امیدوار بود و دعا کرد.شما اگر هوادار واقعی فوتبال باشید و از میلان متنفر هم باشید، برای بازگشتش قطعا دعا خواهید کرد. بازگشت میلان دست کم به سطح اول فوتبال ایتالیا قطعا آرزوی همه هواداران قدیمی فوتبال خواهد بود. میلان فرد جاه طلبی را روی نیمکت دارد و امیدوار به هوش بالای او در کنار درخشش بازیکنانی همچون ال شعراوی یا منز خواهد بود. میلان به هیچ عنوان ترکیب فوق العاده ای ندارد اما این ترکیب می تواند به گرفتن سهمیه اروپایی امیدوار باشد و این مساله برای آغاز پروژه میلان کاملا ضروری به نظر می رسد.