02-11-2014، 15:34
دلایل شکست آمریکا در جنگ ویتنام
1. آمریکاییها سرسختی، سازمانیافتگی، قدرت و سیستمهای جنگی، مانند تونلهای زیرزمینی پیچیده، ویت کنگ را دست کم گرفته بودند.
2. با این که حجم بمبارانهای ویتنام بیشتر از بمبارانهای کل جنگ جهانی دوم بود، آمریکاییها قادر نبودند مانع از حرکت سربازان یا ذخایر به سمت جنوب شوند.
3. ویتنام شمالی به نوعی یک "جنگ مردمی" را هدایت میکرد که در آن تک تک مردم نقشی را ایفا میکردند.
4. ابتدا، بیشتر آمریکاییها از این جنگ پشتیبانی میکرد. اما تا سال 1970، جنبش صلح حمایت تمام اقشار جامعه را به خود جلب کرده بود و دولت آمریکا حمایت مردمی خود را از دست داد. میتوان گفت این عامل مهمترین عامل در شکست آمریکاست.
5. پس از 1969، تردیدهایی متوجه کارآیی سربازان آمریکایی شد. ارتش آمریکا با مشکلات جدی شیوع استفاده از مواد مخدر میان سربازان و آمار بالای ترک خدمت و روحیه پایین روبهرو شده بود.
6. آمریکا هرگز قادر به درک فرهنگ مردم ویتنام نشد و برخلاف تصورش، هرگز نتوانست با کوکا کولا، آدامس و بستنیهای آمریکایی باورهای کهن مردم این سرزمین را بخرد.
7. آمریکا خود را برای این همه تلفات آن هم در قبال چنین پیشرفت کمی آماده نکرده بود. سربازان آمریکایی برای یک جنگ جنگلی دشوار تعلیم ندیده بودند.
8. شکلگیری جنبش ضد جنگ در داخل آمریکا که به یکی از اصلیترین چالشهای جنگ بدل شده بود. آمریکا در دو جبهه درگیر جنگ بود؛ جبهه داخل ویتنام و جبهه داخل آمریکا و مخالفان جنگ
جنگ 20 ساله ویتنام و دنبال کردن روند آن - جدا از تلفات انسانی ناشی از بمبارانهای شیمیایی آمریکا - نمونه روشنی از شکلگیری جنبشی مردمی در برابر اشغالگری و ادامه مبارزه تا پیروزی است. ویتکنگها -در ابتدای شکلگیری - چریکهایی سازمان نیافته بودند که جنگی نامتقارن را علیه ارتش مجهز آمریکا بدون داشتن تجهیزات پیشرفته نظامی طراحی و اجرا کردند. در طول جنگ، ویت کنگها به کابوسی برای نظامیان آمریکایی تبدیل شدند تا جایی که نظامیان آمریکا سردرگم و ناتوان از یافتن و مقابله با تاکتیکهای آنها، به قتل عام مردم روستاها روی آوردند. اما در نهایت این مقاومت ویتکنگها بود که آمریکا را مجبور به خروج خفتبار از باتلاقی که 20 سال در آن به دام افتاده بود، کرد.
1. آمریکاییها سرسختی، سازمانیافتگی، قدرت و سیستمهای جنگی، مانند تونلهای زیرزمینی پیچیده، ویت کنگ را دست کم گرفته بودند.
2. با این که حجم بمبارانهای ویتنام بیشتر از بمبارانهای کل جنگ جهانی دوم بود، آمریکاییها قادر نبودند مانع از حرکت سربازان یا ذخایر به سمت جنوب شوند.
3. ویتنام شمالی به نوعی یک "جنگ مردمی" را هدایت میکرد که در آن تک تک مردم نقشی را ایفا میکردند.
4. ابتدا، بیشتر آمریکاییها از این جنگ پشتیبانی میکرد. اما تا سال 1970، جنبش صلح حمایت تمام اقشار جامعه را به خود جلب کرده بود و دولت آمریکا حمایت مردمی خود را از دست داد. میتوان گفت این عامل مهمترین عامل در شکست آمریکاست.
5. پس از 1969، تردیدهایی متوجه کارآیی سربازان آمریکایی شد. ارتش آمریکا با مشکلات جدی شیوع استفاده از مواد مخدر میان سربازان و آمار بالای ترک خدمت و روحیه پایین روبهرو شده بود.
6. آمریکا هرگز قادر به درک فرهنگ مردم ویتنام نشد و برخلاف تصورش، هرگز نتوانست با کوکا کولا، آدامس و بستنیهای آمریکایی باورهای کهن مردم این سرزمین را بخرد.
7. آمریکا خود را برای این همه تلفات آن هم در قبال چنین پیشرفت کمی آماده نکرده بود. سربازان آمریکایی برای یک جنگ جنگلی دشوار تعلیم ندیده بودند.
8. شکلگیری جنبش ضد جنگ در داخل آمریکا که به یکی از اصلیترین چالشهای جنگ بدل شده بود. آمریکا در دو جبهه درگیر جنگ بود؛ جبهه داخل ویتنام و جبهه داخل آمریکا و مخالفان جنگ
جنگ 20 ساله ویتنام و دنبال کردن روند آن - جدا از تلفات انسانی ناشی از بمبارانهای شیمیایی آمریکا - نمونه روشنی از شکلگیری جنبشی مردمی در برابر اشغالگری و ادامه مبارزه تا پیروزی است. ویتکنگها -در ابتدای شکلگیری - چریکهایی سازمان نیافته بودند که جنگی نامتقارن را علیه ارتش مجهز آمریکا بدون داشتن تجهیزات پیشرفته نظامی طراحی و اجرا کردند. در طول جنگ، ویت کنگها به کابوسی برای نظامیان آمریکایی تبدیل شدند تا جایی که نظامیان آمریکا سردرگم و ناتوان از یافتن و مقابله با تاکتیکهای آنها، به قتل عام مردم روستاها روی آوردند. اما در نهایت این مقاومت ویتکنگها بود که آمریکا را مجبور به خروج خفتبار از باتلاقی که 20 سال در آن به دام افتاده بود، کرد.