18-08-2015، 2:28
میگن که که تو بهشت لازم نیست یه بار که یو اس بی رو میزنی به کامپیوتر درش بیاری برعکسش کنی دوباره بزنی !
همیشه بار اول همون جهتیه که باید باشه !
.
.
آدمهارو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید …
.
.
یه قانونی هست که میگه :
شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه …
.
.
زدم به بی خیالی ، چیزی هم نشده ها ولی وایسادیم افسر بیاد …
.
.
اینایی که الان اتاقشون شلوغه خیلی ولی مجبورن که به زودی جمعش کنن ، خعلی گناه دارن …
.
.
کسی که زنگ میزنه میگه “سلام چطوری ؟ نامرد ، نشناختی منو ؟”
همون بهتر که شناخته نشه !
اساسا این دسته از افراد چیزی جز پول قرض نمیخوان از آدم !!!
.
.
بعضیا مثل کره الاغ کدخدا یورتمه میرن تو اعصابا …
.
.
شاعر میگه : بنی آدم اعضای یکدیگرند اما مشخص نکرده که مثلا من دقیقا جیگر کی هستم !!!
.
.
ابی میگه :
رویای من اینه … دنیای بی کینه
دنیای بی کینه … رویای من اینه
مشخصه داره این دوتا رو به هم دیگه معرفی میکنه …
.
.
حساسیتی که پالاز موکت روی کپی رایت موت هاش داره ، Apple روی Iphone و Ipadش نداره !
.
.
آدمایی که تو تابستون سرما میخورن ، همونایین که میخوان برن عروسی کفتر میرینه رو لباسشون … میرن توالت آب قطع میشه … میرن حموم برقا میره … ماشینشونو میبرن کارواش بعدش بارون میاد … دلار و طلا بخرن ارزون میشه بعد تا فروختن ۲ برابر میشه … روزی که ریملشون قشنگ باشه حتما گریه شون درمیاد … روزی که ماشین نداشته باشن بارون میاد !
.
.
دوستم تعریف می کرد :
چراغ راهنمایی قرمز شد و یه وانتیه ازین میوه فروشا از چراغ رد شد ! یه ماشین راهنمایی رانندگیم سر چهارراه پارک بود وقتی اینو دید پشت میکروفونش گفت وانت کجا میری ؟؟؟ وانتیم پشت بلندگوش گفت دارم میرم خونه !!!
عابران پیاده
پلیس
.
.
بعضی وقتا بعضی خاطرات گوشه ی ذهنمون می مونن که یادمون بیارن یه زمانی خریتمون در چه حدی بوده …
.
.
پلیسه به یارو میگه گواهینامه داری ؟
برگشته میگه بزار داشبوردو ببینم شانس بیاری که داشته باشم ، کارت راه بیفته …
من
پلیس
راهنمایی و رانندگی
۷۴,۹۹۹,۹۹۹ میلیون نفر
.
.
اگه قراره با دمپایی ابریِ خیس تو دهنِ کسی زده بشه ، اون کسی نباید باشه جز پسری که با صدای بچگونه حرف میزنه …
.
.
دیروز عمل داشتم ؛ کل اعضای خانواده ام اصرار پشت اصرار ما میخواییم بیایم !
خلاصه ۴تایی رفتیم یه بینی عمل کنیم ، بعد تو کلینیک همه چنبره زده بودن رو کمپوت و آبمیوه های من ! منم رسما نقش ساقه ی کرفس رو ایفا میکردم !
هیچکی نبود یه لیوان آب بده دست ما !
توی اون فضا واقعا قطرات عشق بود که می چکید !!!
.
.
یکی از فانتزی های منم اینه که بالشت زیر سرم دوتا دست داشته باشه و شبا موقعی که خوابَم هر ده دقیقه یه بار سرم رو آروم از رو خودش برداره و خودش رو بچرخونه و طرف سردش رو بزاره زیر سرم طوری که آب تو دلم تکون نخوره …
بــعــلــه …
.
.
اعتماد به نفس ” دُر گرانیست خدا به هرکس ندهد و به بعضیا خیلی دهد !
.
.
این روزا آدم جرات نداره با یکی درد و دل کنه ؛ یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمیکنه !
.
.
یکی از عاشقانه ترین صداها در دوران جاهلیت صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود …
یادش بخیر !
.
.
لازمه واسه خاک انداز برا اون یه خط خاکی که آخر سر عمرا واردش نمیشه یه سیستم هورت کش تعبیه کنن …
این دانشمندا دارن چیکار میکنن من نمیدونم !
.
.
امروز ظهر یهو یادم افتاد وااااای باید برم مهد دنبال بچم !
بدو بدو رفتم دم مهد یادم اومد عهههههههههه من که بچه ندارم ؛ تازه زنم ندارم ! هیچی دیگه عن شدم ، داشتم برمیگشتم سمت ماشین که یادم اومد ماشینم ندارم …
اومدم دربست بگیرم تا خونه دیدم عه پولم ندارم ! هیچی دیگه کلا قهوه ای شدیم سینه خیز تا خونه اومدیم !
.
.
یکی از تفریحات دوران کودکیم این بود که یه مگس میگرفتم بهش نخ می بستم بعد یکی دیگه هم میگرفتم بالهاشو میکندم میبستمش اون سر نخ بعد مگس سالمه پرواز میکرد و این یکی رو بکسل میکرد میبرد با خودش ، صحنه ی زیبایی بود !!!
.
.
زمان مکالمات تلفنی :
پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹
مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰
پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶
پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱
دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹
دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵
.
.
من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم ، راه شیری رو که می خواستن احداث کنن افتاد تو طرح …
هیچی دیگه الان هم در خدمت شماییم !
.
.
دکمه روشن کردن کولر باید همه جای خونه باشه ، دکمه خاموششم تو انباری زیر دبه سیرترشی …
.
.
هروقت به مدت یه ساعت از اتاقم بیرون نمیام مادرم با یه خوراکی که همش بهونه س میاد ببینه چه غلطی میکنم …
.
.
بعضی وقتا لازمه که تکلیفتو با خودت روشن کنی ، رودروایسی ها رو بذاری کنار مثه یه کوه قوی باشی ، قاطع و استوار از جلوی لپ تاپ بلند بشی و بری دستشویی …
.
.
تابستون فصلیه که به خاطر گرما نمی تونی اون کاری رو به انجام برسونی که توی زمستون به دلیل سرما نمی تونستی انجام بدی …
.
.
بعد چند سال شانس در خونمو زد ، درو که باز کردم دیدم حکم تخلیه دستشه !!!
.
.
اونقدر که ایران عکاس داره ژاپن دوربین تولید نکرده !!!
.
.
شبا وقتی سوار تاکسی میشم به این فکر میکنم که مثلا رمز عابر بانمکو چی بگم به راننده یا اگه پیچید تو فرعی چجوری در ماشینو باز کنم بپرم بیرون !
.
.
امروز یه سر رفتم محله قدیممون ، همه خونه ها و مغازه ها و آدما رو یه دل سیر نگاه کردم ولی هیچ حس خاصی بهم دست نداد …
آخه ما هنوزم تو همون محله زندگی میکنیم …
.
.
هرجا خشکسالی اومد بگین من ماشینمو ببرم اونجا بشورم ؛ ۱۰۰% بارون میاد …
.
.
پسر عموم میگه : ساعت ۱۲ظهر از خواب بلند شدم رفتم سرکوچه یه کارت شارژ هزاری خریدم ؛ موقع برگشتن ته کوچه دو نفر با موتور جلومو گرفتن دیدن نه گوشی موبایل دارم نه پول و نه کیف پول …
اعصابشون خورد شد کارت شارژمو پاره کردن یکی خوابوندن زیر گوشم و رفتن …
.
.
یکی اومد با احساسات من بازی کرد ، دو هیچ بردمش !
.
.
از جمله خباثت های من این بوده که گوشیه دوستمو بگیرم اسم دوست دختراشو با هم عوض کنم !
اصن یه حالی میده که قابل توصیف نیست …
.
.
ولی خدایی بیایم ظاهربین نباشیم !!! بعضیا ممکنه در ظاهر بیشعور به نظر بیان اما وقتی باهاشون میگردیم و بیشتر میشناسیمشون می بینیم که باطنن هم بیشعورن …
.
.
یه سوال علمی ذهن منو سرویس کرده که عایا مورچه ها خسته نمیشن اینقدر سلام علیک میکنن ؟
.
.
الان دقیقا یه سوال دارم …
اونایی که دو یا سه تا زن میگیرن ، یعنی به جز نیمه گمشده وقت اضافه و پنالتی هم داشتن ؟
.
.
از دختره می پرسم با کدوم Browser با اینترنت کار میکنی ؟
سافاری ؟ اکسپلورر ؟ اپرا ؟ فایرفاکس ؟
میگه با اون که اولش گوگل رو باز میکنه …
.
.
همین الان مامانم اومد بهم گفت : بگیر بخواب ، بی خوابی سلول های مغز رو پیر می کنه !
منم گفتم : مامان جان ، من مغزم کجا بود که سلول داشته باشه ؟
هیچی دیگه ، قانع شد و رفت !
.
.
اسم آیدیش رو گذاشته “جوجه طلایی” ازش میپرسم چند سالته ؟ میگه ۳۸ …
خداییش شما بگین آخه این جوجه طلاییه یا شتر مرغ بالغ ؟؟؟
.
.
مادربزرگ دوستم بالای ۷۰ سال سن داره ، یه مدتیه زانوش درد میکنه ؛ میگه : فکر کنم دارم قد میکشم …
.
.
بارالها از این همه چاله که گذاشتی تو مسیر زندگیمون آیا روا نبود یه دونه رو محض تنوع بندازی رو لپمون ؟ چی می شد واقعن ؟؟؟
.
.
یعنی هیچی بدتر از اون لحظه ای نیست که وسط نصفه شب صدای خاموش شدن کولرو میشنوی ولی توان بلند شدن و یا حتی داد زدن این جمله رو هم نداری : “بزا روشن بااااشه !!!” و اینطوریه که تو میمونی و یک گرمای جانفرسا …
.
.
یه بارم قبض تلفن به جای اینکه بیاد ، بره ؛ چی ازش کم میشه ؟
.
.
تو که این همه میتونی بد باشی بیخود کردی اون همه خوب بودی !!!
همیشه بار اول همون جهتیه که باید باشه !
.
.
آدمهارو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید …
.
.
یه قانونی هست که میگه :
شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه …
.
.
زدم به بی خیالی ، چیزی هم نشده ها ولی وایسادیم افسر بیاد …
.
.
اینایی که الان اتاقشون شلوغه خیلی ولی مجبورن که به زودی جمعش کنن ، خعلی گناه دارن …
.
.
کسی که زنگ میزنه میگه “سلام چطوری ؟ نامرد ، نشناختی منو ؟”
همون بهتر که شناخته نشه !
اساسا این دسته از افراد چیزی جز پول قرض نمیخوان از آدم !!!
.
.
بعضیا مثل کره الاغ کدخدا یورتمه میرن تو اعصابا …
.
.
شاعر میگه : بنی آدم اعضای یکدیگرند اما مشخص نکرده که مثلا من دقیقا جیگر کی هستم !!!
.
.
ابی میگه :
رویای من اینه … دنیای بی کینه
دنیای بی کینه … رویای من اینه
مشخصه داره این دوتا رو به هم دیگه معرفی میکنه …
.
.
حساسیتی که پالاز موکت روی کپی رایت موت هاش داره ، Apple روی Iphone و Ipadش نداره !
.
.
آدمایی که تو تابستون سرما میخورن ، همونایین که میخوان برن عروسی کفتر میرینه رو لباسشون … میرن توالت آب قطع میشه … میرن حموم برقا میره … ماشینشونو میبرن کارواش بعدش بارون میاد … دلار و طلا بخرن ارزون میشه بعد تا فروختن ۲ برابر میشه … روزی که ریملشون قشنگ باشه حتما گریه شون درمیاد … روزی که ماشین نداشته باشن بارون میاد !
.
.
دوستم تعریف می کرد :
چراغ راهنمایی قرمز شد و یه وانتیه ازین میوه فروشا از چراغ رد شد ! یه ماشین راهنمایی رانندگیم سر چهارراه پارک بود وقتی اینو دید پشت میکروفونش گفت وانت کجا میری ؟؟؟ وانتیم پشت بلندگوش گفت دارم میرم خونه !!!
عابران پیاده
پلیس
.
.
بعضی وقتا بعضی خاطرات گوشه ی ذهنمون می مونن که یادمون بیارن یه زمانی خریتمون در چه حدی بوده …
.
.
پلیسه به یارو میگه گواهینامه داری ؟
برگشته میگه بزار داشبوردو ببینم شانس بیاری که داشته باشم ، کارت راه بیفته …
من
پلیس
راهنمایی و رانندگی
۷۴,۹۹۹,۹۹۹ میلیون نفر
.
.
اگه قراره با دمپایی ابریِ خیس تو دهنِ کسی زده بشه ، اون کسی نباید باشه جز پسری که با صدای بچگونه حرف میزنه …
.
.
دیروز عمل داشتم ؛ کل اعضای خانواده ام اصرار پشت اصرار ما میخواییم بیایم !
خلاصه ۴تایی رفتیم یه بینی عمل کنیم ، بعد تو کلینیک همه چنبره زده بودن رو کمپوت و آبمیوه های من ! منم رسما نقش ساقه ی کرفس رو ایفا میکردم !
هیچکی نبود یه لیوان آب بده دست ما !
توی اون فضا واقعا قطرات عشق بود که می چکید !!!
.
.
یکی از فانتزی های منم اینه که بالشت زیر سرم دوتا دست داشته باشه و شبا موقعی که خوابَم هر ده دقیقه یه بار سرم رو آروم از رو خودش برداره و خودش رو بچرخونه و طرف سردش رو بزاره زیر سرم طوری که آب تو دلم تکون نخوره …
بــعــلــه …
.
.
اعتماد به نفس ” دُر گرانیست خدا به هرکس ندهد و به بعضیا خیلی دهد !
.
.
این روزا آدم جرات نداره با یکی درد و دل کنه ؛ یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمیکنه !
.
.
یکی از عاشقانه ترین صداها در دوران جاهلیت صدای کانکت شدن مودم به اینترنت بود …
یادش بخیر !
.
.
لازمه واسه خاک انداز برا اون یه خط خاکی که آخر سر عمرا واردش نمیشه یه سیستم هورت کش تعبیه کنن …
این دانشمندا دارن چیکار میکنن من نمیدونم !
.
.
امروز ظهر یهو یادم افتاد وااااای باید برم مهد دنبال بچم !
بدو بدو رفتم دم مهد یادم اومد عهههههههههه من که بچه ندارم ؛ تازه زنم ندارم ! هیچی دیگه عن شدم ، داشتم برمیگشتم سمت ماشین که یادم اومد ماشینم ندارم …
اومدم دربست بگیرم تا خونه دیدم عه پولم ندارم ! هیچی دیگه کلا قهوه ای شدیم سینه خیز تا خونه اومدیم !
.
.
یکی از تفریحات دوران کودکیم این بود که یه مگس میگرفتم بهش نخ می بستم بعد یکی دیگه هم میگرفتم بالهاشو میکندم میبستمش اون سر نخ بعد مگس سالمه پرواز میکرد و این یکی رو بکسل میکرد میبرد با خودش ، صحنه ی زیبایی بود !!!
.
.
زمان مکالمات تلفنی :
پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹
مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰
پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶
پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱
دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹
دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵
.
.
من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم ، راه شیری رو که می خواستن احداث کنن افتاد تو طرح …
هیچی دیگه الان هم در خدمت شماییم !
.
.
دکمه روشن کردن کولر باید همه جای خونه باشه ، دکمه خاموششم تو انباری زیر دبه سیرترشی …
.
.
هروقت به مدت یه ساعت از اتاقم بیرون نمیام مادرم با یه خوراکی که همش بهونه س میاد ببینه چه غلطی میکنم …
.
.
بعضی وقتا لازمه که تکلیفتو با خودت روشن کنی ، رودروایسی ها رو بذاری کنار مثه یه کوه قوی باشی ، قاطع و استوار از جلوی لپ تاپ بلند بشی و بری دستشویی …
.
.
تابستون فصلیه که به خاطر گرما نمی تونی اون کاری رو به انجام برسونی که توی زمستون به دلیل سرما نمی تونستی انجام بدی …
.
.
بعد چند سال شانس در خونمو زد ، درو که باز کردم دیدم حکم تخلیه دستشه !!!
.
.
اونقدر که ایران عکاس داره ژاپن دوربین تولید نکرده !!!
.
.
شبا وقتی سوار تاکسی میشم به این فکر میکنم که مثلا رمز عابر بانمکو چی بگم به راننده یا اگه پیچید تو فرعی چجوری در ماشینو باز کنم بپرم بیرون !
.
.
امروز یه سر رفتم محله قدیممون ، همه خونه ها و مغازه ها و آدما رو یه دل سیر نگاه کردم ولی هیچ حس خاصی بهم دست نداد …
آخه ما هنوزم تو همون محله زندگی میکنیم …
.
.
هرجا خشکسالی اومد بگین من ماشینمو ببرم اونجا بشورم ؛ ۱۰۰% بارون میاد …
.
.
پسر عموم میگه : ساعت ۱۲ظهر از خواب بلند شدم رفتم سرکوچه یه کارت شارژ هزاری خریدم ؛ موقع برگشتن ته کوچه دو نفر با موتور جلومو گرفتن دیدن نه گوشی موبایل دارم نه پول و نه کیف پول …
اعصابشون خورد شد کارت شارژمو پاره کردن یکی خوابوندن زیر گوشم و رفتن …
.
.
یکی اومد با احساسات من بازی کرد ، دو هیچ بردمش !
.
.
از جمله خباثت های من این بوده که گوشیه دوستمو بگیرم اسم دوست دختراشو با هم عوض کنم !
اصن یه حالی میده که قابل توصیف نیست …
.
.
ولی خدایی بیایم ظاهربین نباشیم !!! بعضیا ممکنه در ظاهر بیشعور به نظر بیان اما وقتی باهاشون میگردیم و بیشتر میشناسیمشون می بینیم که باطنن هم بیشعورن …
.
.
یه سوال علمی ذهن منو سرویس کرده که عایا مورچه ها خسته نمیشن اینقدر سلام علیک میکنن ؟
.
.
الان دقیقا یه سوال دارم …
اونایی که دو یا سه تا زن میگیرن ، یعنی به جز نیمه گمشده وقت اضافه و پنالتی هم داشتن ؟
.
.
از دختره می پرسم با کدوم Browser با اینترنت کار میکنی ؟
سافاری ؟ اکسپلورر ؟ اپرا ؟ فایرفاکس ؟
میگه با اون که اولش گوگل رو باز میکنه …
.
.
همین الان مامانم اومد بهم گفت : بگیر بخواب ، بی خوابی سلول های مغز رو پیر می کنه !
منم گفتم : مامان جان ، من مغزم کجا بود که سلول داشته باشه ؟
هیچی دیگه ، قانع شد و رفت !
.
.
اسم آیدیش رو گذاشته “جوجه طلایی” ازش میپرسم چند سالته ؟ میگه ۳۸ …
خداییش شما بگین آخه این جوجه طلاییه یا شتر مرغ بالغ ؟؟؟
.
.
مادربزرگ دوستم بالای ۷۰ سال سن داره ، یه مدتیه زانوش درد میکنه ؛ میگه : فکر کنم دارم قد میکشم …
.
.
بارالها از این همه چاله که گذاشتی تو مسیر زندگیمون آیا روا نبود یه دونه رو محض تنوع بندازی رو لپمون ؟ چی می شد واقعن ؟؟؟
.
.
یعنی هیچی بدتر از اون لحظه ای نیست که وسط نصفه شب صدای خاموش شدن کولرو میشنوی ولی توان بلند شدن و یا حتی داد زدن این جمله رو هم نداری : “بزا روشن بااااشه !!!” و اینطوریه که تو میمونی و یک گرمای جانفرسا …
.
.
یه بارم قبض تلفن به جای اینکه بیاد ، بره ؛ چی ازش کم میشه ؟
.
.
تو که این همه میتونی بد باشی بیخود کردی اون همه خوب بودی !!!