19-06-2020، 21:03
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جیمز گان خیلی قبلتر از ساخت فیلم برایت برن و حتی پیشتر از اینکه تبدیل به کارگردان منتخب فیلمهای ابرقهرمانی مارول و دیسی شود، مشغول ساخت پروژههای کوچک بود. او خیلی قبلتر از اینکه با زک اسنایدر روی بازسازی خوب «طلوع مردگان» کار کند، کار خود را در «تروما» با نوشتن فیلمنامه یک اقتباس سینمایی از غمانگیزترین داستان شکسپیر آغاز کرد. جیمز گان، برای اولین تجربه کارگردانی خود به نام Slither، به فیلمهای درجه ۲ دهه ۵۰ میلادی ادای احترام کرد. داستان این فیلم، درمورد شهر کوچکی بود که کرمهای بیگانه شیطانی به آن رخنه کرده بودند. پس از آن بود که جیمز گان، برای خود اسم و رسمی پیدا کرد و کمکم فرنچایزهای «نگهبانان کهکشان» و «جوخه انتحار» را به دست گرفت؛ درحالیکه با تمام وجود، یکی از طرفداران پر و پا قرص ژانر ترسناک و دلهرهآور باقی ماند. از آخرین کارهای او میتوان به نوشتن فیلمنامه «آزمایش بلکو»، محصول ۲۰۱۷ اشاره کرد؛ یک فیلم ترسناک و بیرحمانه.
جدیدترین اثر تولیدشده توسط جیمز گان، «برایت برن» نام دارد که میتوان آن را فیلمی دلهرهآور و شوکه کننده دانست؛ این اثر سینمایی، نقش یک پادزهر را برای سیل عظیم فیلمهای ابرقهرمانی بازی میکند؛ موجی که خود گان هم بهنوعی در ایجاد آن دخیل بوده است.
این فیلم که متن آن توسط برایان گان (برادر جیمز گان) و مارک گان (پسرعمویشان) نوشته شده است، به روایت داستانی از سوپرمن میپردازد که قبل از وارد شدن به فضای تاریک، سناریویی مشابه روایت اصلی دارد. در شهر کوچک «برایتبرن»، نوری (با بازی الیزابت بنکس) و کایل (با بازی دوید دنمان) در تلاش هستند تا بچهدار شوند و پسازاین که یک شهابسنگ حاوی بچه به زمین میخورد، فکر میکنند دیگر بخت به آنها رو آورده است؛ اما درحالیکه فرزندخواندهشان به نام برندون (با بازی جکسون ای. دان) بزرگ میشود، متوجه میشوند که یک مشکل خیلی جدی وجود دارد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
از دخالت جیمز گان در ساخت فیلم «برایتبرن» در یک کمپین بازاریابی شوخطبعانه استفاده شد تا همه انتظار یک روایت ابرقهرمانی سنتی را داشته باشند؛ حتی روز اکران فیلم هم تاریخی است که معمولا برای فیلمهای کمیکبوکی با بودجه بالا رزرو میشود و از این لحاظ هم شبیه یک شوخی است. مدتزمان فیلم ۹۱ دقیقه است و این موضوع باعث میشود که زمان زیادی برای زمینهچینی اتفاقات صرف نشود؛ فیلم «برایت برن» خیلی زود نشان میدهد که با چه چیزی طرف هستیم. بااینوجود، شاهد یک سری شباهتهای بصری هستیم؛ مانند چشمانداز روستایی آرامشبخش و خانهای در مرکز آن که کاملا شبیه ملک و خانه کنتها است.
با وجود این که دیوید یاروفسکی (کارگردان)، از اضافه گویی و به درازا کشاندن فیلم به سبک بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی اجتناب کرده است، اما در حین تماشای این فیلم، اتفاقات با چنان سرعتی پیش میروند که با خود میگویید کاش کمی بیشتر طول میکشید. در این فیلم، بهصورت مداوم شاهد آشکارسازیهای پیاپی هستیم که فاصله چندانی با یکدیگر ندارند. ممکن است غیرمنطقی باشد که از چنین فیلمی انتظار عمق احساسی چندانی داشته باشیم، اما میتوانستند زمان بیشتری را وقف اهمیت کشف برندون کنند. این فیلم پتانسیلهای خوبی دارد و همین موضوع انتظار تماشاگر را بالا میبرد.
اما فیلم «برایت برن» بیشتر از اعتبار یاروفسکی و سونی که حامی او است بهرهمند میشود. یاروفسکی، یک فیلم بسیار بزرگ سالانه ساخته است که در ابتدا ظاهر یک فیلم مخصوص افراد ۱۳ سال به بالا را دارد. زمانی که برندون شرارت خود را آشکار میکند، یک سری مرگ وحشتناک رخ میدهد؛ مانند صحنهی تصادف ماشین که یکی از خلاقانهترین صحنههای خونینی است که میتوان در یک فیلم سینمایی دید. گاهی اوقات فیلم شتاب زیادی دارد، اما یاروفسکی یک فضای باثبات را حفظ میکند و با فقط ۶ میلیون دلار بودجه، دست به کارهای خارقالعادهای میزند. این فیلم به طرز غافلگیرکنندهای جدی گرفته شده است و با توجه به موضوع آن و پیشینه جیمز گان، این قمار کاملا جواب میدهد. بخش زیادی از وحشت فزاینده فیلم، هم مدیون نقشآفرینی ماهرانه دان تازهکار است که در «انتقامجویان: پایان بازی» نقش مرد مورچهای در سنین نوجوانی را بازی کرده بود. با وجود این که فیلم بهاندازه کافی به کشمکش خیر و شر درون او نمیپردازد، دان قادر است برندون را از یک ابرشرور فراتر ببرد و کاری کند که باور کنیم ممکن است هنوز ذرهای انسانیت پشت ماسک دستسازش باشد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
گاهی اوقات «برایتبرن» در ریسک تبدیل شدن به یک فیلم ترسناک با فرمول «بچه وحشتآفرین» قرار میگیرد، اما بهراحتی میتوانیم این فیلم را از باقی فیلمهای این چنینی جدا کنیم، بهخصوص در صحنه بلندپروازانه پایانی که ترکیب خشونت و ترس تبدیل به آشوبی تمام عیار میشود. گان برای دگرگون کردن پیشفرضهای ما از روایت ابرقهرمانی، تصمیم میگیرد فیلم را بهجای اتفاقات خوشبینانه، با اتفاقاتی بهشدت غمانگیز به پایان برساند و البته اشارهای میکند که امکان ساخته شدن ادامه آن وجود دارد؛ درست مانند فیلمهایی که در ساخت «برایت برن» از آنها الگوبرداری کرده است.
تبعیت «برایتبرن» از ساختار داستانهای مربوط به ریشه شخصیتها، بسته به دیدگاه ما میتواند این خستگی ناشی از فیلمهای ابرقهرمانی را که بسیاری از ما حس میکنیم تشدید کند یا تسکین دهد. برای شخص من، مورد اول صادق بود و فیلم را اقتباسی ناخوشایند دیدم از داستانی که بارها به تماشایش نشسته بودم. این موضوع ثابت میکند که یک شوک اساسی برای این سیستم لازم است.
فیلم «برایتبرن» ۲۴ می در آمریکا و ۱۹ ژوئن در بریتانیا اکران شد.

جیمز گان خیلی قبلتر از ساخت فیلم برایت برن و حتی پیشتر از اینکه تبدیل به کارگردان منتخب فیلمهای ابرقهرمانی مارول و دیسی شود، مشغول ساخت پروژههای کوچک بود. او خیلی قبلتر از اینکه با زک اسنایدر روی بازسازی خوب «طلوع مردگان» کار کند، کار خود را در «تروما» با نوشتن فیلمنامه یک اقتباس سینمایی از غمانگیزترین داستان شکسپیر آغاز کرد. جیمز گان، برای اولین تجربه کارگردانی خود به نام Slither، به فیلمهای درجه ۲ دهه ۵۰ میلادی ادای احترام کرد. داستان این فیلم، درمورد شهر کوچکی بود که کرمهای بیگانه شیطانی به آن رخنه کرده بودند. پس از آن بود که جیمز گان، برای خود اسم و رسمی پیدا کرد و کمکم فرنچایزهای «نگهبانان کهکشان» و «جوخه انتحار» را به دست گرفت؛ درحالیکه با تمام وجود، یکی از طرفداران پر و پا قرص ژانر ترسناک و دلهرهآور باقی ماند. از آخرین کارهای او میتوان به نوشتن فیلمنامه «آزمایش بلکو»، محصول ۲۰۱۷ اشاره کرد؛ یک فیلم ترسناک و بیرحمانه.
جدیدترین اثر تولیدشده توسط جیمز گان، «برایت برن» نام دارد که میتوان آن را فیلمی دلهرهآور و شوکه کننده دانست؛ این اثر سینمایی، نقش یک پادزهر را برای سیل عظیم فیلمهای ابرقهرمانی بازی میکند؛ موجی که خود گان هم بهنوعی در ایجاد آن دخیل بوده است.
این فیلم که متن آن توسط برایان گان (برادر جیمز گان) و مارک گان (پسرعمویشان) نوشته شده است، به روایت داستانی از سوپرمن میپردازد که قبل از وارد شدن به فضای تاریک، سناریویی مشابه روایت اصلی دارد. در شهر کوچک «برایتبرن»، نوری (با بازی الیزابت بنکس) و کایل (با بازی دوید دنمان) در تلاش هستند تا بچهدار شوند و پسازاین که یک شهابسنگ حاوی بچه به زمین میخورد، فکر میکنند دیگر بخت به آنها رو آورده است؛ اما درحالیکه فرزندخواندهشان به نام برندون (با بازی جکسون ای. دان) بزرگ میشود، متوجه میشوند که یک مشکل خیلی جدی وجود دارد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

از دخالت جیمز گان در ساخت فیلم «برایتبرن» در یک کمپین بازاریابی شوخطبعانه استفاده شد تا همه انتظار یک روایت ابرقهرمانی سنتی را داشته باشند؛ حتی روز اکران فیلم هم تاریخی است که معمولا برای فیلمهای کمیکبوکی با بودجه بالا رزرو میشود و از این لحاظ هم شبیه یک شوخی است. مدتزمان فیلم ۹۱ دقیقه است و این موضوع باعث میشود که زمان زیادی برای زمینهچینی اتفاقات صرف نشود؛ فیلم «برایت برن» خیلی زود نشان میدهد که با چه چیزی طرف هستیم. بااینوجود، شاهد یک سری شباهتهای بصری هستیم؛ مانند چشمانداز روستایی آرامشبخش و خانهای در مرکز آن که کاملا شبیه ملک و خانه کنتها است.
با وجود این که دیوید یاروفسکی (کارگردان)، از اضافه گویی و به درازا کشاندن فیلم به سبک بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی اجتناب کرده است، اما در حین تماشای این فیلم، اتفاقات با چنان سرعتی پیش میروند که با خود میگویید کاش کمی بیشتر طول میکشید. در این فیلم، بهصورت مداوم شاهد آشکارسازیهای پیاپی هستیم که فاصله چندانی با یکدیگر ندارند. ممکن است غیرمنطقی باشد که از چنین فیلمی انتظار عمق احساسی چندانی داشته باشیم، اما میتوانستند زمان بیشتری را وقف اهمیت کشف برندون کنند. این فیلم پتانسیلهای خوبی دارد و همین موضوع انتظار تماشاگر را بالا میبرد.
اما فیلم «برایت برن» بیشتر از اعتبار یاروفسکی و سونی که حامی او است بهرهمند میشود. یاروفسکی، یک فیلم بسیار بزرگ سالانه ساخته است که در ابتدا ظاهر یک فیلم مخصوص افراد ۱۳ سال به بالا را دارد. زمانی که برندون شرارت خود را آشکار میکند، یک سری مرگ وحشتناک رخ میدهد؛ مانند صحنهی تصادف ماشین که یکی از خلاقانهترین صحنههای خونینی است که میتوان در یک فیلم سینمایی دید. گاهی اوقات فیلم شتاب زیادی دارد، اما یاروفسکی یک فضای باثبات را حفظ میکند و با فقط ۶ میلیون دلار بودجه، دست به کارهای خارقالعادهای میزند. این فیلم به طرز غافلگیرکنندهای جدی گرفته شده است و با توجه به موضوع آن و پیشینه جیمز گان، این قمار کاملا جواب میدهد. بخش زیادی از وحشت فزاینده فیلم، هم مدیون نقشآفرینی ماهرانه دان تازهکار است که در «انتقامجویان: پایان بازی» نقش مرد مورچهای در سنین نوجوانی را بازی کرده بود. با وجود این که فیلم بهاندازه کافی به کشمکش خیر و شر درون او نمیپردازد، دان قادر است برندون را از یک ابرشرور فراتر ببرد و کاری کند که باور کنیم ممکن است هنوز ذرهای انسانیت پشت ماسک دستسازش باشد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

گاهی اوقات «برایتبرن» در ریسک تبدیل شدن به یک فیلم ترسناک با فرمول «بچه وحشتآفرین» قرار میگیرد، اما بهراحتی میتوانیم این فیلم را از باقی فیلمهای این چنینی جدا کنیم، بهخصوص در صحنه بلندپروازانه پایانی که ترکیب خشونت و ترس تبدیل به آشوبی تمام عیار میشود. گان برای دگرگون کردن پیشفرضهای ما از روایت ابرقهرمانی، تصمیم میگیرد فیلم را بهجای اتفاقات خوشبینانه، با اتفاقاتی بهشدت غمانگیز به پایان برساند و البته اشارهای میکند که امکان ساخته شدن ادامه آن وجود دارد؛ درست مانند فیلمهایی که در ساخت «برایت برن» از آنها الگوبرداری کرده است.
تبعیت «برایتبرن» از ساختار داستانهای مربوط به ریشه شخصیتها، بسته به دیدگاه ما میتواند این خستگی ناشی از فیلمهای ابرقهرمانی را که بسیاری از ما حس میکنیم تشدید کند یا تسکین دهد. برای شخص من، مورد اول صادق بود و فیلم را اقتباسی ناخوشایند دیدم از داستانی که بارها به تماشایش نشسته بودم. این موضوع ثابت میکند که یک شوک اساسی برای این سیستم لازم است.
فیلم «برایتبرن» ۲۴ می در آمریکا و ۱۹ ژوئن در بریتانیا اکران شد.